به گزارش مشرق، بحرانی دیگر در منطقه در حال شکل گیری است؛ آن هم زمانی که بحران داعش که منطقه را به خاک و خون کشید هنوز تمام نشده است. بحرانی که برخی تحلیل گران تبعات سخت و بعضا جبران ناپذیر آن را مدت دار و ناظر به همه کشورهای منطقه به ویژه ایران، ترکیه و عراق می دانند. بحرانی که با شکستن هنجارهای شکننده سیاسی-امنیتی منطقه به بی نظمی و ناامنی دامن زده و ممکن است به قطعه اول دومینوی تجزیه طلبی در غرب آسیا بدل شود؛ بحرانی که یک رژیم مانند اسرائیل را بیخ گوش ایران ایجاد می کند آن هم تحت پوشش «همه پرسی اقلیم کردستان عراق». برخی این اتفاق را شکل گیری «اسرائیل دوم» توصیف کرده اند. اتفاقی که درظاهر تنها یک حامی دارد و آن هم رژیم صهیونیستی است. حمایت چند روز پیش بنیامین نتانیاهو از همه پرسی در کردستان عراق، هرچند حمایت رسمی رژیم صهیونیستی از تجزیه عراق بود اما ریشه در گذشته دارد. روابط اسرائیلی ها با کردهای شمال عراق به اواخر دهه 70 میلادی بر می گردد تاجایی که حتی روابط مخفیانه اسرائیل با کردها در سال 1980 توسط مناخیم بگین، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی، به رسمیت شناخته شد... (حتی) در سال 2004، رسانه های اسرائیلی در مورد جلسات مقامات اسرائیلی با رهبران سیاسی کرد گزارش هایی منتشر کردند. صهیونیست ها درباره کردها حتی ادعای ژنتیکی و خونی هم دارند تاجایی که 16 سال پیش در سال 2001 روزنامه صهیونیستی هاآرتص در گزارشی مبسوط مدعی شد که کردها و یهودی ها ارتباط ژنتیکی تاریخی باهم دارند. آن ها درباره برخی سرزمین های عراق همچون بابل نیز ادعاهای تاریخی دارند. صهیونیست ها طی دهه های اخیر از تجزیه عراق و جدا شدن کردستان استقبال کرده و حتی مقامات این اقلیم را تشویق به این کار کرده اند. چنین اتفاقی برای اسرائیل چند مزیت جدی دارد:
اول این که همسایگی استراتژیک کردستان عراق با ایران، دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیلی را به کنار مرزهای ایران می کشاند. جایی که به راحتی می توانند بر ایران، عراق و ترکیه نظارت امنیتی و اطلاعاتی داشته باشند. موضوعی که هم اکنون نیز درحال انجام است. روزنامه فایننشال تایمز چاپ انگلیس در سال 2014 تاکید کرده بود که «شرکت های اسرائیلی در حوزه های مختلف در داخل کردستان سرمایه گذاری کرده اند» و «همه شرکت های اسرائیلی فعال در کردستان عراق توسط ژنرال های اسرائیلی اداره می شوند». گفته می شود مهم ترین مقام سابق صهیونیستی که در اقلیم کردستان فعالیت می کند «دانی یاتوم» رئیس سابق موساد است.
مزیت دوم برای صهیونیست ها این است که تشکیل یک کشور جدید می تواند ذهن ها را از فلسطین اشغالی تاحدودی منحرف کرده و حتی به دولت کردستان منتقل کند.
مزیت بعدی این که اسرائیلی ها در کردستان عراق منافع اقتصادی نیز دارند. در گزارشی که اندیشکده صهیونیستی «مرکز امور عمومی جروزالم» (Jerusalem Center For Public Affairs) در سال 2012 منتشر کرد اعلام شده که «دولت کردی با شرکت های امنیتی و ارتباطات اسرائیل برای آموزش نیروهای امنیتی کردستان و تأمین تجهیزات پیشرفته آن ها قرارداد بسته است» در این گزارش آمده که فرودگاه بین المللی اربیل عراق را نیز اسرائیلی ها ساخته اند. فایننشیال تایمز نیز در تابستان 2015 گزارش داد که « 75 درصد نفت وارداتی اسرائیلی از کردستان عراق تامین می شود».
در ژوئن 2014 رویترز تصویری از یک تانکر دریایی را که در یک بندر در سرزمین های اشغالی پهلو گرفته بود ، منتشرکرد.
برد دیگر اسرائیل در صورت انجام تصمیم بارزانی و تجزیه عراق این است که این رژیم می تواند از محل تقویت روابط خود با مقامات این اقلیم هم یک متحد علنی در منطقه برای خود دست و پا کند و هم بر تحولات منطقه اثرگذارتر باشد.
البته در این منافع اسرائیل تنها نیست و به نظر می رسد آمریکا نیز منافع خود را در صورت تجزیه عراق دشت خواهد کرد. هرچند آمریکا رسما اعلام کرده که مخالف برگزاری همه پرسی است اما رویکرد آمریکایی ها نشان می دهد که آن ها در واقع خیلی مخالف تجزیه عراق نیستند. چه این که تجزیه کشورهای منطقه به دولت های کوچک تر که راحت تر بتوان آن ها را مدیریت کرد، از جمله سیاست های آمریکا در منطقه است. حتی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در روزی که این کشور با این همه پرسی مخالفت کرده بود آن را «مسئله داخلی عراق» دانسته و گفته بود «اولویت باید شکست داعش باشد و بعد از تحقق این هدف، می توان مسئله همه پرسی را بررسی کرد» تا آمریکا نشان دهد خیلی مخالف تجزیه نیست. به خصوص این که به دلیل تفاوت های فرهنگی که اقلیم کردستان درمقایسه با سایر کشورهای غرب آسیا دارد ظرفیت آن که به یک کشور برای پیاده سازی الگوهای فرهنگی غرب نیز تبدیل شود ، دارد.
صدای پای تشکیل اسرائیل دوم در منطقه با طرحی که بارزانی فعلا مجدانه دنبال می کند بیش از گذشته و جدی تر از همه زمان ها به گوش می رسد. اتفاقی که اگر جلوی آن گرفته نشود نظم شکننده منطقه را در هم ریخته و پس از آن باید منتظر تبعات امنیتی آن در کشورهای همسایه و ازجمله ایران بود. به همین دلیل است که ایران قاطعانه مقابل طرح غربی-عبری تجزیه عراق که بخشی از پازل بزرگ ترطراحی شده غرب برای منطقه است ایستاده است. پازلی که نه طرحی برای تشکیل یک کشور جدید بلکه طرحی برای شکل گیری زمینه جنگ های بعدی در منطقه خواهد بود.