به گزارش مشرق، محمدرضا تاجیک در مصاحبه با روزنامه آرمان اظهار داشت: ما در میان نسل جدید اصلاحطلبان هیچگونه تئوریسینی تربیت نکردیم که امروز بخواهیم از آن بهره ببریم. ما هیچگاه برای تربیت تئوریسینهای جدید سرمایهگذاری نکردیم و وقت صرف نکردیم.
ژنرالهای جریان اصلاحات چنان در طول زمان فربه شدهاند که در بغل خود هیچکس را جا نداده و مجالی به جوانان ندادهاند. به همین دلیل نسل جدید دچار نوعی احساس محرومیت شده است.
وی میافزاید: هنگامی که ما همه طراوت و شادابی را از این جریان بگیریم و اصلاحطلبی را به یک بازیگر سیاسی تقلیل بدهیم که تنها در فصلهای خاصی ظهور و بروز میکند و سپس صحنه را ترک میکند به دست خود اصلاحطلبی را از اصالت خود انداختهایم. متاسفانه عدهای بدون اینکه به پیامدهای این رویکرد بیندیشند در این مسیر گام برمیدارند. دلیل اصلی این مسئله نیز این است که برخی افراد که در گذشته وزیر یا نماینده بودند و خود را ژنرال به شمار میآوردند نوعی تفوق روحی و روانی نسبت به دیگران پیدا کردهاند و اجازه نمیدهند خون جدید در جریان اصلاحات شریان پیدا کند. ما باید در این زمینه «حصارشکنی» کنیم. به نظر من این لایه باید خودش و به صورت محترمانه کنار برود.
وی با رد تلویحی نامزدی روحانی گفت: برای من بسیار عجیب است که برخی افراد چگونه به خود اجازه میدهند به صورت علنی عنوان کنند که جریان اصلاحات در انتخابات آینده قرار است از چه کسی حمایت کند و هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده استراتژی جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری آینده را برای رسانهها تئوریزه میکنند. برای من هنوز مشخص نیست که این نگاه چگونه در بین برخی شخصیتهای اصلاحطلب شکل گرفته که به خود اجازه میدهند به نام نامی جریان اصلاحات سخن بگویند. جریان اصلاحات بیش از هر زمانی به هوای تازه نیاز دارد.
تاجیک با رد وجود چیزی به نام گفتمان اعتدال گفت: ورود یک آلترناتیو گفتمانی به نام «اعتدال» باید باعث عمیقتر شدن گستره اصلاحطلبی میشد؛ نه اینکه به پستو خزیده شود و روز به روز خمیدهتر شود. ممکن است جریان اصلاحات در یک مقطع زمانی براساس شرایطی که در آن قرار دارد دست به اجماع بزند و حتی از جریان مقابل نیز نیروگیری کند. اما این مسئله تنها در یک مقطع خاص معنا و مفهوم دارد و نمیتوان به این دلیل «دکان فکری» جریان اصلاحات را تعطیل کرد.
وی تصریح کرد: من پیرامون آقای روحانی بیشتر فرد و افراد میبینم تا گفتمان. به همین دلیل با یک «رویکرد گفتمانی» وارد تحلیل جریان موسوم به «اعتدالگرا» نمیشوم. جریان اعتدالگرا را نمیتوان به عنوان یک گفتمان مطرح کرد. یک گفتمان دارای یک «حیثیت» است که در قامت یک «ایدئولوژی بهداشتی» بروز میکند. یک گفتمان دارای «دقایق تعریف شده»، «زنجیره هویتی» و «منظومه معنایی» دقیقی است که تکلیف آن در هر «ساحتی» مشخص است. در دولت آقای روحانی اشخاص فراتر از گفتمان تعریف میشوند. در چنین شرایطی این اشخاص نیستند که حیثیت خود را از گفتمان میگیرند و بلکه این گفتمان است که حیثیت خود را از اشخاص میگیرد. برخی از اعتدالگرایان خود را فراسوی هر گفتمانی میبینند و «بیان» خود را به مثابه یک گفتمان تلقی میکنند.
من از روزی هراس دارم که جریان اصلاحات به عنوان یک جریان تاریخی، اجتماعی و فرهنگی را به یک جریان دولتی تقلیل بدهیم که تمام هدف آن معطوف به قدرت باشد.
مشاور خاتمی در پاسخ این سؤال که کابینه روحانی بیش از اندازه در اتاقهای دربسته تصمیمگیری نمیکند؟ آیا گردش نخبگان به خوبی در دولت تدبیر و امید صورت گرفته است؟ گفت: از یک منظر، میتوان گفت که نوعی «بستگی توام با گسیختگی» در دولت اعتدال مشاهده میشود. به نظر من این «بستگی» بیشتر ناشی از فرهنگ تکنوکراتیک-بوروکراتیک حاکم بر بسیاری از اعضای تکنوکرات دولت کنونی است. تکنوکراتهای وطنی تمایلی غریب به تمرکزگرایی دارند و کمتر تن به توزیع قدرت و مسئولیت میدهند. به بیان دیگر، هر کدام خود را در قلمرو حکومت و اقتدارشان و شاید هم در قلمرویی وسیعتر شاهی میدانند و خود را منبع و منشأ هر تصمیم و تدبیر میبینند - به ویژه آنکه سنی از این تکنوکراتها گذشته باشد و قبلا نیز، یکی دو تجربه مدیریتی کوچک و بزرگ داشته باشند. از قدیم هم گفتهاند: دهها درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. شاید لازم باشد که شعار سال «همدلی و همزبانی دولت با ملت»، به شعار «همدلی و همزبانی دولت با دولت» در میان دولتمردان تبدیل شود.