به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
علی ماجدی ضمن یادداشتی درباره قرارداد ۲۵ ساله با چین، به نظریه برژینسکی استناد کرد و نوشت: درباره کشور ما با توجه به دشمنی علنی با آمریکا که گویا تداوم داشته و چشماندازی برای تغییر آن فعلا متصور نیست و با عنایت به قدرت منطقهای ایران در خاورمیانه و ارتقای آن یا دستکم حفظ این قدرت، چگونه میتوان براساس نظریه برژینسکی مولفههای قدرت را حفظ، متعادل و ارتقا داد.
قدرت نظامی و دفاعی کشور با تلاشهای مستمر سپاه و ارتش در سطح منطقه و کمبودهای احتمالی آن از طریق روسیه قابل تامین است و نفوذ سیاسی ایران در برخی از کشورهای منطقه تردید ناپذیر است؛ اگرچه باید پذیرفت و اذعان کرد که این نفوذ پرهزینه بوده است اما ضعف کشورمان در شرایط فعلی با توجه به تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی آمریکا، قدرت اقتصادی کشور را به صورت چشمگیری کاهش داده است که از یک طرف فشار سنگینی بر مردم عزیزمان تحمیل کرده و از سوی دیگر این مولفه قدرت در صحنه منطقهای و جهانی رو به تحلیل رفتن است.
بیشتر بخوانید:
فرمانده نیروی هوایی ارتش: قدرت نظامی ایران بازدارنده است
علی ماجدی: رفتار منطقهای ایران پرهزینه است
وی میافزاید: نیازی به تاکید نیست که برجام و دستاوردهای آن میتوانست کمک شایانتوجهی به قدرت اقتصادی کشور کند و در اولین سال تصویب آن بارقههای امید برای دولت و ملت ایران به وجود آورد و دستاورد اولیه خود را برجا گذاشت؛ اما با خروج آمریکا و بیتوجهی اتحادیه اروپا و کموبیش کمتوجهی چین و روسیه، وضعیت و شرایط اقتصادی کشور رو به بحران رفت؛ رشد منفی تولید ناخالص داخلی، تنزل شدید ارزش پول ملی، افزایش نرخ تورم و بیکاری که عاملهای اساسی اقتصادی هر کشور هستند، در وضعیت بدی قرار دارند.
ماجدی در پایان مینویسد: نباید تردید کرد که چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان، یکی از گزینههای اصلی روابط اقتصادی کشور است. با این حال نباید کشورمان را از اقتصاد رقابتی موجود در جهان محروم کنیم.
در عمل باید این احتمال را داد- حتی اگر احتمال ضعیفی باشد- که نتیجه این امر ممکن است به جای قدرتمندسازی اقتصادی کشور، به بازدارندگی نفوذ سیاسی ما در منطقه بینجامد.
درباره این تحلیل شایان ذکر است؛ اولا این دیپلمات سابق (و مسئله دار) به جای این که به دشمنی دامنهدار آمریکا با ایران بپردازد، از تعبیر «دشمنی علنی با آمریکا» استفاده میکند. چرا؟ یعنی ما بودیم که در آمریکا یک دیکتاتور را سر کار آوردیم و ۱۲ سال بعد با انجام کودتا، نهضت مردم را سرکوب کردیم و سپس سرویس امنیتی جنایتکاری را راهاندازی کردیم که به سرکوب مردم و آزادیخواهان میپرداخت؟! آیا ما بودیم که به آمریکا، جنگ و ترور و تحریم را در طول ۴ دهه گذشته تحمیل کردیم؟!
ثانیا ادعای پرهزینه بودن نفوذ ایران نه همان شگرد عملیات روانی آمریکا و صهیونیستها و انگلیسیهاست که از سوی آقای ماجدی طوطیوار تکرار میشود. وگرنه هیچ کشوری در دنیا نیست که در پی نفوذ سیاسی در منطقه خود نباشد و برای آن هزینه نکند. اما درباره ما واقعیت این است که اگر در عراق و سوریه با تروریسم و حامیان آنها -که تهدید را برای دومین بار تا پشت مرزهای ما آورده بودند- نمیجنگیدیم، باید مجددا در سرزمین خود به دفاع میپرداختیم و حداقل خسارت یک هزارمیلیارد دلاری جنگ تحمیلی برای کشورمان تکرار میشد، آیا یک مدعی کار بلدی دیپلماسی، این هزینه - فایده کاملا روشن را نمیفهمد که با زبان عملیات روانی دشمن حرف میزند؟!
ثالثاً غالب مالی امروز اقتصادی، رهاورد حضور موثر منطقهای ایران نیست که به درستی انجام شده و امنیت و اقتدار کشور را تامین کرده، بلکه حاصل نگاه وارونه به دو مقوله «مدیریت مستقل اقتصادی» و «اعتماد به غرب» در سالهای اخیر است. چنانکه در زمان سفارت آقای ماجدی، میزان روابط اقتصادی ما با آلمان به حداقل رسید اما در مقابل، دبیر سوم سفارت ما در اتریش، در آلمان به شکل غیرقانونی بازداشت شد و دو سال است که در بازداشت و فشار امنیتی آلمان و بلژیک به سر میبرد. در حقیقت برخلاف برخی تصورات و القائات، برجام، موجب وابستگی، شرطی شدن و تضعیف اقتصادی ملی ما شد.
اما مشخصا درباره آقای ماجدی باید یادآور شد که وی به خاطر قانون منع به کارگیری بازنشستگان، اجبارا بازنشسته شد. اما عجیب اینکه پس از بازنشسته شدن، به جای دفاع از دیپلمات مظلوم ایرانی، اتهامات جعلی محافل اروپایی علیه آقای اسدالله اسدی دیپلمات کشورمان در اتریش را تکرار کرد!! و حال آنکه گروهکهای تروریستی، فعالان تحت حمایت دولتهای اروپایی، آزادانه فعالیت میکنند. تکرار اتهامات محافل اروپایی علیه آقای اسدالله اسدی، این گمانه را که ماجدی یا برخی همراهان وی، اقدام به خیانت و وطنفروشی کردهاند، تقویت میکند.
او چندی پیش هم از FATF دفاع کرده بود و حال آن که مقر FATF در پاریس قرار دارد؛ همان شهری که دهههاست میزبان گروهک تروریستی منافقین است. به نظر میرسد با توجه به تکرار اتهامات و تبلیغات ضد ایرانی محافل غربی از سوی این دیپلمات سابق، جا دارد مراجع امنیتی و قضایی، دوره عملکرد وی به هنگام حضور در وزارت خارجه و نفت و خسارتهایی را که به کشور وارد کرده، بررسی کنند.