سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** ابتکار: «سایه جنگ» بالای سر کشور است، باید با «کلید» آن را دور کنیم!
روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز با عنوان «ترامپ در این ژست هم قابل اعتماد نیست» نوشت: «همزمان با تشدید تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران مبنی بر قراردادن نام سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی، عدم تمدید معافیت خریداران نفت و همچنین تحریم صنایع مادر ایران، تحرکات نظامی این کشور در منطقه خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری موجب نگرانی جامعه جهانی نسبت به بروز یک درگیری مستقیم میان تهران و واشنگتن شده است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «بروز تحولات مشکوک مانند حمله به چهار نفتکش در دریای عمان و نیز اصابت یک فروند راکت به نزدیکیهای سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد در طول یک هفته گذشته، بهصورت معناداری ادعای آمریکا را در خصوص عدم تمایل نسبت به یک درگیری نظامی با ایران زیر سوال میبرد… سابقه درگیریهای آمریکا در نقاط مختلف دنیا بهخصوص پس از جنگ جهانی دوم نشان میدهد که این کشور علیرغم تاکید بر گفتمان صلحطلبی و بسط دموکراسی به واسطه هژمونی برتر در نظام بینالملل، همواره کنش در راستای تقابل سختافزارانه را جزئی لاینفک از اصول سیاست خارجی خود میداند».
ابتکار در ادامه نوشت: «ترامپ در گفتمان فعلی خود و ژست عدم تمایل به جنگ نیز قابل اعتماد نیست و لازم است در این شرایط ایران به دنبال پادزهری و یا کلیدی باشد تا با تکیه بر راهبرد صبر استراتژیک که در تاکتیک میتواند صورتهای مختلفی به خود بگیرد، نسبت به تغییر محاسبات استراتژیک کاخ سفید گام بردارد».
مقامات، اندیشکده ها و رسانه های آمریکایی در اظهارات و تحلیل های متعدد اذعان کرده اند که گزینه جنگ علیه ایران روی میز نیست. برای نمونه در روزهای گذشته واشنگتن پست در گزارشی با اشاره به توانمندیهای ایران برای مقابله با هرگونه اقدامات تحریکآمیز آمریکا، تأکید کرد که آمریکا نباید برای اقدام نظامی علیه ایران ریسک کند زیرا جنگ با ایران «مادر تمام باتلاقها» خواهد بود.
در روزهای گذشته «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا صراحتاً اعلام کرد که به دنبال جنگ نظامی با ایران نیست و هدف اصلی، جنگ اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران است.
طیف اصلاح طلب با ادعای دروغین سایه جنگ در پی آن است تا مسیر اجرای برجام های بعدی را هموار کرده و توجه مردم را از میدان اصلی نبرد-جنگ اقتصادی- منحرف کند.
** برجام منافع بسیاری داشت، ولی منتقدان نگذاشتند به آن برسیم!
«غلامرضا انصاری» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «رسیدن به این توافق بینالمللی برد-برد (برجام) کاری بسیار بزرگ در عرصه جهانی و نقطه عطف دیپلماسی انقلاب اسلامی بود. ما اینقدر خوب عمل کردیم که با منطق، مدارا، تخصص و دیپلماسی روبهروی چند قدرت بینالمللی ایستادیم، حق خود یعنی حق غنیسازی را گرفتیم و امتیازات بسیاری را از آنها گرفتیم، اما به یاد داریم که بعد از این اتفاق چه شد و چه مشکلاتی برای دولت ایجاد شد…مواضع تند توسط برخی رسانهها اتخاذ شد و با خروج غیرقانونی آمریکا هم این حملات علیه دولتی که بالاترین تضمین حقوقی را از شورای امنیت سازمان ملل متحد گرفته بود، افزایش یافت؛ در حالی که میدانیم فردی بیمنطق و بیقانون برخلاف تمام قوانین بینالمللی بهصورت یکجانبه از برجام خارج شد و تقصیری متوجه ایران و سیاستمدارانش نیست. باید حواسمان باشد که بسیاری از منافع برجام را بهدلیل ناآگاهی و یا حملات مغرضانه از دست دادیم. رئیسجمهور میتوانست و میتواند این مسائل را بیان کند و به مردم بگوید که در بسیاری از زمینهها ضعف از دولت نبوده بلکه از جریانی بوده که روز اول اجازه نمیداد دولت کار کند و مدام در مسیر دولت منتخب مردم سنگاندازی میکرد».
در روزهای گذشته «علی مطهری» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس گفته بود: «منتقدان برجام نگذاشتند اقتصاد ایران شکوفا شود»!
دولت آقای روحانی موظف بود که در اجرای برجام ۲۸ شرط ابلاغ شده از سوی رهبر معظم انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی را به صورت دقیق رعایت کند. اما متاسفانه دولت در اجرای این شروط بسیار مهم دچار تقصیر و قصورهای فراوان شد.
مقامات ارشد دولت بارها اذعان کرده اند که دستاوردهای برجام برای ایران تقریباً هیچ و نزدیک به صفر بوده است. منتقدان برجام پیش از این با استناد به سابقه اسفناک آمریکا در اجرای توافقات بین المللی، تاکید کردند که به دلیل اینکه در برجام از طرف مقابل تضمینی گرفته نشده است و اجرای تعهدات همزمان و متوازن نیست، این روند به «اقدامات یکطرفه از سوی ایران» ختم شده و دستاوردی برای کشورمان در پی نخواهد داشت. اما دولتمردان و اصلاح طلبان بدون هیچ پاسخ کارشناسی، منتقدان را آماج فحاشی قرار دادند.
** ابطحی: دولتهای سازندگی و اصلاحات موجب توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شدند!
«محمد علی ابطحی» از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «دوم خرداد از پس دوره رشد توسعه اقتصادی، در دوران سازندگی آقای رفسنجانی رخ داد و مورد حمایت قرار گرفت… مهمترین اتفاق در انتخابات دوم خرداد این بود که شعارهای آقای خاتمی به سمت شعارهای مدنی برگشت، یعنی به سمت توسعه سیاسی و فرهنگی. این چرخش با وجود اینکه تصور میشد مورد توجه قرار نمیگیرد، کاملاً نیاز روز جامعه بود و مردم هم به آن توجه بسیاری کردند. به همین دلیل است که نمیتوانیم بگوییم دوم خرداد، روز تاریخی برای یک انتخاب است و باید از آن به عنوان تاریخی برای عرضه یک مکتب تازه در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران نگاه کرد. مفهوم این مکتب آن است که ما برای رسیدن به توسعه اقتصادی و رسیدن به زندگی رفاهمند باید به توسعه سیاسی و جامعه مدنی و اعتماد و احترام به مردم تکیه کنیم».
طیف اصلاح طلب اینگونه القاء می کند که در دولت مرحوم هاشمی رفسجانی، توسعه اقتصادی رخ داد و در دولت اصلاحات نیز توسعه فرهنگی و سیاسی شکل گرفت.
برخلاف این ادعا، ممنوعیت قیمتگذاری توسط دولت یا رهاسازی قیمتها، از جمله سیاست های دولت سازندگی بود. دولت سازندگی به دلیل استقراضهای خارجی فراوان، مجبور به اطاعت از دستورالعملهای اقتصادی برخی نهادهای مالی بینالمللی از جمله بانک جهانی بود. یکی از این سیاستها، سیاست «تعدیل اقتصادی» بود که هستهٔ مرکزی تفکر اقتصادی نخبگان دولت سازندگی را نیز تشکیل میداد. براساس پیاده سازی این سیاست غلط در اوایل دهه هفتاد قیمت بنزین پنج تومانی با افزایش دو برابری در سال ۱۳۷۴ به ۱۰ تومان رسید؛ اتفاقی که با افزایش نرخ ارز از ۱۵۰ به ۴۰۰ تومان همراه شد تا در نهایت شاهد تورم ۴۹ درصدی باشیم. سیاست های نادرست اقتصادی در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی موجب تجمعات اعتراض آمیز در شهرهای مختلف شد. متاسفانه این رویکرد اقتصادی «امتحان پس داده و شکست خورده» در دولت روحانی نیز تکرار شد!
«علیرضا بهشتی» فعال سیاسی اصلاح طلب چندی پیش گفته بود: «رأی مردم به خاتمی در سال ۸۰ (دولت دوم خاتمی) سلبی بود زیرا مردم میترسیدند که شرایط به پیش از سال ۷۶ (دولت هاشمی) بازگردد». این یعنی علت پیروزی خاتمی در سال ۸۰ رقیب هراسی بود، نه کارنامه خوب.
دولت اصلاحات بر اساس شعار «توسعهٔ سیاسی» برنامهٔ خود را آغاز کرد؛ اما طولی نکشید که مؤلفههای گفتمان اصلاحات به ضد خود تبدیل شدند؛ جامعهٔ مدنی با ایدئولوژیزدایی مترادف شد، آزادی به مثابهٔ بهانهای برای حذف مخالفان سیاسی کاربست پیدا کرد و گفتوگوی تمدنها و تنشزدایی که از دیگر مؤلفههای این گفتمان بود، با تفسیرهای غلط، در مراحلی دشمن را به جای دوست نشاندن برداشت شد.