به گزارش مشرق، زمستان سال 90 بود که مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد. او گفت: پسرم، بابک بیماری روحی و روانی دارد. از آنجایی که ساکن شهرستان هستیم و توانایی نگهداریاش را نداشتیم او را نزد خواهرزادهاش در تهران فرستادیم. اما از چند روز قبل هر چه با خانهشان تماس میگیریم کسی پاسخگو نیست. به همین خاطر به تهران آمدم و به در خانه آنها رفتم اما باز هم کسی در را باز نمیکند.
بیشتر بخوانید:
دعوای خواهرها قتل باجناق را رقم زد
هووی حسود به طناب دار نزدیک شد
با تماس مرد میانسال مأموران راهی خانه حجت شده و با ورود به خانه جسد بابک را پیدا کردند. با کشف جسد، موضوع به بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق اعلام شد. به دستور بازپرس جنایی جسد برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. این درحالی بود که از حجت و همسرش نیز خبری نبود.
ناپدید شدن این زوج و نظریه پزشکی قانونی مبنی بر ضرب و شتم پسر 30 ساله و اظهارات همسایهها که از بدرفتاری حجت و زنش با پسر جوان خبر میداد فرضیه وقوع یک جنایت را قوت بخشید.
تحقیقات برای دستگیری حجت و همسرش ادامه داشت تا اینکه وی پس از چندین سال فرار به تهران برگشت و توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت بازداشت شد. حجت در تحقیقات منکر جنایت شد و ادعا کرد که همسرش جنایت را مرتکب شده است.
بدین ترتیب زن جوان بازداشت شد اما او نیز منکر قتل شد و گفت: همسرم همیشه ما را کتک میزد. روز حادثه هم شروع به کتک زدن بابک با شیلنگ کرد. آنقدر کتکش زد که بابک زیر این شکنجهها فوت کرد. ما که از مرگ او ترسیده بودیم بلافاصله خانهای را که در آن مستأجر بودیم ترک کردیم. یک سال بعد به خاطر اختلافات و جنایتی که مرتکب شده بود از هم جدا شدیم و من در حال حاضر با فرد دیگری ازدواج کردهام.
با راهنماییهای زن جوان و مدارکی که تیم تحقیق به دست آوردند مشخص شد حجت عامل اصلی این جنایت است. بدین ترتیب به دستور بازپرس دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران بار دیگر تحقیقات از او صورت گرفت و مرد میانسال به قتل داییاش اعتراف کرد.