به گزارش مشرق، «حسن رضایی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
بنیاد عمده گرفتاریهای ما در کشور، غفلت از تاریخ است. همین تاریخ معاصر خودمان! غفلت از عبرتهای روشن تاریخی، ما را مجبور میکند یک تجربه را چندینبار تکرار کنیم و هزینههای مضاعف را برای پیمودن مکرر یک راه بیسرانجام بپردازیم. امروز که خاموشیهای مکرر برق در سراسر کشور مردم را در آفتاب تابستان کلافه کرده است، خوب است کمی عمیقتر به این موضوع بنگریم.
چنانکه پیداست، خاموشیها نه میتواند ناشی از افزایش مصرف برق در بخش صنعت باشد ـ که بخش زیادی از آن در رکود و تعطیلی است ـ و نه آن را میتوان به افزایش مصرف در بخش کشاورزی و دامداری ربط داد که آن هم در مسأله رکود و تعطیلی، تفاوت چندانی با صنعت و ساختمان و... ندارد.
اما میتوان یک اظهارنظر قابل تامل وزیر وقت نیرو در اواخر سال ۹۴ را دوباره بررسی کرد. حمید چیتچیان در آن مقطع زمانی به صورت تلویحی درباره خطرات احداث نیروگاههای حرارتی جدید برای کشور گفته بود: «برخی این سوال را مطرح میکنند که کشوری با داشتن ذخایر غنی سوخت فسیلی چه نیازی به انرژی تجدیدپذیر دارد. پاسخ این است که شدت مصرف انرژی در کشور بالاست و عمده مصرف نیز از انرژیهای فسیلی است. استفاده از انرژیهای فسیلی منجر به انتشار گازهای گلخانهای میشود و اگر انتشار گازهای گلخانهای را کنترل نکنیم، در آینده با جرایم بینالمللی روبهرو خواهیم شد!» چیتچیان چنین سخنی را از آن رو میگفت که در توافق پاریس دولت متعهد شده بود حجم انتشار گازهای گلخانهای ایران را نسبت به سال ۲۰۱۰، ۴ تا ۱۲ درصد کاهش دهد.
تا اینجای امر، ظاهرا نباید مشکلی وجود داشته باشد. ما میخواهیم طبق استانداردهایی که غربیها تعریف کردهاند، رفتار کنیم تا بالاخره ما هم پیشرفت کنیم و کمی متمدن شویم! کاری هم به این نداریم که همین غربیهای به ظاهر متمدن، خود چنان حجمی از گازهای گلخانهای را از آغاز انقلاب صنعتی تاکنون به جو فرستادهاند که اگر قرار بر عدالت باشد، باید تا چند هزار سال دیگر حق استفاده از هیچ انرژی فسیلی را نداشته باشند. آن گازهای گلخانهای پیش از معاهده پاریس ظاهرا چندان برای ما مهم نیست. چرا؟! دقیقا چون برای غربیها مهم نیست و رفتار استاندارد، رفتار آنهاست، لذا ما هم بدون ذکر این مطالب تاریخی تنشزا، تنها پای معاهده پاریس را یک امضای قشنگ انداختهایم تا یک بازیگر معتدل در جامعه جهانی شناخته شویم؛ چنانکه در برجام چنین کردیم!
خسارتها و غرامتهای داشتن چنین تفکری اما ظاهرا به همین جا ختم نمیشود و ما برای جبران کسری ناشی از کاهش نرخ رشد تولید برق نیروگاه حرارتی هم باز چشم به غربیها دوختهایم؛ غربیهایی که حالا با یک اشاره کدخدایشان، دست ما را در حنا میگذارند و بار بر دوش، یکییکی از ایران میروند. مهرماه ۹۶، سفیر نروژ در تهران گفته بود: «نروژ کاملا به برجام پایبند است و این نشان میدهد ما این گشایش [میان ایران و غرب] را بسیار جدی گرفتهایم و بزودی شاهد سرمایهگذاری [نروژ در ایران] خواهیم بود». وی در ادامه از امضای قرارداد ساخت نیروگاه خورشیدی میان ۲ کشور ایران و نروژ به ارزش ۵/۲ میلیارد یورو خبر داد و اعلام کرد کشورش قرار است این نیروگاه را ظرف ۵ سال در ایران ساخته و راهاندازی کند.
در همان مقطع زمانی، ظرفیت این نیروگاه ۲ گیگاوات اعلام و گفته شد تجهیزات خورشیدی آن نیز قرار است در مناطق مختلف کویری در مرکز ایران نصب و مستقر شود. پیمانکار اجرای این پروژه عظیم نیز شرکت نروژی ساگا بود؛ همان که همین چندی پیش در ردیف نخستین شرکتهای اروپایی ترککننده ایران قرار گرفت. با این شرایط، سوال این است: برنامه وزارت نیرو برای تامین نیروی برق کشور طی سالهای اخیر، چه بوده است؟ ما از سویی با امضای معاهده پاریس، در سیاستی اعمالی و نه اعلامی دست خود را در گسترش نیروگاههای حرارتی جدید بستیم و از سوی دیگر، مهمترین برنامههای موازی خود را برای پر کردن این خلأ نیز به اروپاییها وابسته کردیم. نتیجه در کنار هم قرار گرفتن این دو واقعیت تلخ، همین خاموشیهای این روزهاست.
در حالی که پس از استقرار دولت یازدهم تاکنون، نرخ رشد سالانه ظرفیت تولید برق کشور نسبت به دولت سابق حدود ۴۲ درصد کاهش یافته است، شاید حالا دیگر لازم باشد مسؤولان محترم دست از امید بستن به غرب بردارند و به توانایی نیروهای داخلی اعتماد کنند؛ و چه خوب است فقط به این نکته توجه کنیم که ما در داخل شرکتی داریم مثل «مپنا» که به تنهایی میتواند با تلاش جوانان ایرانی و ساخت نیروگاههای مختلف کمبود برق کشور را برطرف کند. به نظرم، حکایت خاموشی این روزها بیشباهت به رفتار «میرزا فتحعلی آخوندزاده» در تغییر الفبای زبان فارسی نیست.
آخوندزاده که از جمله نخستین شبهروشنفکران مروج غربزدگی در ایران به شمار میرود، به سال ۱۲۷۴ ق رساله «الفبای جدید» را نوشت. او الفبای کنونی را عامل عقبماندگی ایران میدانست و در کتاب خود پیشنهاد تغییر آن را داد!
آخوندزاده البته به این بسنده نکرد و بعدها خواستار تغییر کامل خط فارسی و طرز نگارش آن شد تا به خیال خود، ایران را به سمت اروپایی شدن و ترقی سوق دهد! نتیجه افکار مریض او و همفکرانش اما استعمار چندین ساله همان اروپاییها در این ملک و عقب افتادن کشور از همه چیز بود. حالا هم فتحعلی و افکارش در خاموشی این روزها بیتقصیر نیست!