به گزارش مشرق، محمدهادی صحرایی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
در احادیث معتبر ما، پیامبر اکرم و سایر ائمه که سلام خدا و خوبان بر آنها باد، در مورد امام حسین(ع) و یارانش، توصیفات متعددی شده است که همگی گویای شخصیت والا و ویژه سیدالشهداء است. یکی از آن توصیفاتی که پیامبر در مورد ایشان فرموده، کشتی نجات است. کار کشتی، عبور دادن مردم از دریاها و رساندن سالم آنها به ساحل است و کشتی نجات، مأموریتش نجات غرقشدگان یا خسته و درماندگان در دریا یا توفانزدگانی است که گرفتار امواج مخوف گشته و راهی جز مرگ و مردن ندارند. شاید تنها کسانی که این وضعیت وحشتناک را تجربه کردهاند بتوانند درک کنند که دیدن کشتی نجات در آن وضعیت یعنی چه و نشستن در کشتی پس از آن تلاشها برای زنده ماندن یا ناامیدی از زنده ماندن چه حسی دارد؟
چه کسی منکر این سخن است که این زندگی آخرالزمانی که در حال تجربه آن هستیم، شبیه همان دریای توفانی است؟ جدای از جنگ و قتل و غارت و تجاوز و فقر و فسادی که تمدن خداستیز غربی و خدافراموش شرقی برای بشر ساخته که در آن حرمت انسان را گاهی پایینتر از حیوان آورده و او را از بردگی اجباری برای سرمایهداران، به بردگی اختیاری برای مستکبران کشانده است، آیا گمان نمیکنیم مردم جهان غرق در گرفتاریهای روزانه و مشکلات معمول شدهاند؟ مستکبران، طبیعت را خراب کرده و با تبلیغ زندگی مسرفانه و مصرفی و برای فروش محصولات خود، استفاده حداکثری و سوداگرانه را ترویج میکنند و زلزله و سیل و توفان وخشکسالی و امثال آن را مضاعف میکنند.
فرهنگ را با کمک غولهای رسانهای صهیونی و جهان سلطه، آماج حملات بیسابقهای قرار داده و پس از فراغت از لباس زنان خود، از تکه روسری زنان و دختران ایرانی نیز نمیگذرند. فرهنگ را چنان قرار دادهاند که مروّج فکر شیطانی خود باشد. اقتصاد را هم، با ربا به معرکه جنگ با خدا تبدیل کرده و در خشونت و ستیزهجویی نیز، روز بیجنگی برای جهان باقی نگذاشته و تجارت غالب و قالب را مخدرها و سکس و اسلحه کردهاند و از این قبیل بسیار است. آیا حال مردم جهان امروزمان شبیه غرق شدگان نیست؟ اگر اسلام را به معنای دین ابراهیمی بدانیم، طبق آنچه که سیدالشهداء فرمود وقتی جامعهای به حاکمی مثل یزید مبتلا شد آیا نباید برای دین خدا نگران شد؟ و امروزه که زمام امور مهم به دست نادرستانی مثل بایدن و ملکه و سلمان و صهیون و رسانههای آنها افتاده نباید نگران شد؟
تراکم بدیها در جهان امروزین اگرچه کار را بر اهل عقل و ایمان سخت کرده ولی تجربه موفق انقلاب اسلامی و تقویت و تکثیر و تأثیر آن بر مردم منطقه و جهان، امید به نجات را در دلها روشن کرده و «کلمهًْ الله هی العیا» را از کنج خانهها و روی طاقچهها به صحن خیابان شهرها و کشورها آورده است. دیوانگی جهان سلطه از ایران بهدلیل معرفی نسخه نجاتبخش حسین است. توصیه امام خمینی به ما برای زنده نگه داشتن محرم و صفر، پیش از آن که شرح مأموریتی باشد که به پیروزی مؤمنین و مستضعفین خواهد رسید، بیان مشخصات کشتی نجات و نقشه راه ظهور و خلاصی از دست شیاطین و مشکلات آنان است. طنین قدمهای عزاداران اربعینی سیدالشهداء و همایش جهانی پیادهروی هرساله که کاخ ظالمان و مستکبران را میلرزاند و سستتر میکند، در اصل امید متراکم شونده مؤمنین و مستضعفینی است که به حسین باور کردهاند.
اگر زمانی بزرگان ما حسین بن علی را آسانترین و مطمئنترین راه تقرب به خدا معرفی میکردند، امروزه مردم جهان آرامش خود را از او میگیرند و او را باب بهشت و رمز پیروزی و چراغ هدایت و کشتی نجات وسیع و سریعی میدانند که میتواند عزت دنیا و سعادت آخرتشان را تضمین کند. نسخه «هیهات مناالذله» او برات رهایی از ترس از ستمگران و استقبالش از مرگ عزتمندانه، راه نجات بشریت از تمکین به مستکبران است. اگر در ابتدای قرن پیش رضا پهلوی به سفارش انگلیس نام امام مظلوم شیعیان را ممنوع کرد، در آغاز قرن جدید، مظلومین، نام حسین را فریاد میزنند و بیواهمه تا کنار کاخ سفید و ستمگر شیطان بزرگ، برای عدل سربریده کربلا عزاداری میکنند و هم عاقبت یزید و یزیدیان را متذکر میشوند و هم تمرین عزت و اقتدار میکنند.
همین رمز زنده بودن حسین است و این که غمش کهنه نمیشود به این معنی است که میتوان هر مظلومی را با او سنجید و هر ستمگری را با ستمگران زمانش مقایسه کرد. ویژگی حسین است که غمش، تسکین قلوب است و قیامش، تجمیع ارادهها میکند برای انقلاب. اگر خون به ناحق ریخته او و یارانش در بیابان کربلا توانست دودمان دروغ و ریای اموی را به باد دهد و بعد از گذشت هزار و سیصد و هشتاد و سه سال هنوز بوی تازگی بدهد، پس میتوان به نجات جهان از دست یاغیان و طاغیان امید داشت و بر معجزه خون مظلوم حساب کرد. ما که در انقلاب خود به اندازه خون صدها هزار شهید جبهه و ترور و مدافعین حرم و امنیت این معجزه را دیده و خاطرهها داریم و خوب فهمیدهایم که باطل اگرچه دورهای برای جولان دارد ولی دولت دائمی، برای حق است.
کسی که تاریخ کربلا را خوانده و تاریخ انقلاب اسلامی را بداند، میداند که این دستگاه با عظمت صاحب دارد و این معرکه حق و باطل، منطقش چیست. پیروزی خون بر شمشیر، شعاری خالی نیست، حقیقت محضی است که حوصله میخواهد و ایمان میطلبد. ما وقتی در انقلاب اسلامی، شعارهای قیام عاشورائیان را سرلوحه قرار دادیم و سردست گرفتیم به حقانیت آن واقف بودیم و اکنون به تمامی آنها مؤمنیم. ادعای ثابت شده ما را همه مردم جهان میبینند.
امروزه اگر آلمان صاحب بنز و بیامو و زیمنس با یک جنگ محدود بین دو کشور دیگر، بهدنبال جمعآوری هیزم و استخراج ذغالسنگ افتاده و در بریتانیا دسته دسته از وزیران و معاونانش استعفا میکنند و نخستوزیرش هم، و فرانسه دست و پا گم کرده و رژیم صهیونی عزا گرفته است، به خوبی میتوان قدر و ارج و ارزش مردم بینظیر ایران را فهمید که چهل سال است با بینظیرترین تحریمها و تهدیدها و توطئههای تاریخ جهان توانسته موجود زنده به فضا بفرستد و به نانو و شبیهسازی برسد و قدرت هستهای شود و چهاردهمین قدرت اقتصادی جهان شود و... هنوز ادامه دارد.
حال و روز آمریکا با بایدن دیدنیتر است و رقتبارتر. زمانی که امام خمینی به این قدرتها لقب «پوشالی» داد، عدهای غربزده و کوتهنظر نمیدانستند آنچه که ضمیر روشن و حکمت خدابین در خشت خام میبیند را ممکن است آنها که جهان را در کتب ترجمهای و اجباری غربی خواندهاند، حتی نتوانند در آیینه ببینند. در عاشورا هم گفته شد که عمربنسعد از گندم ری نخواهد خورد و مشخص شد که نخورد. در انقلاب ما هم گفته شد صدام رفتنی است و رفت. نرمش قهرمانانه و خواب آشفته برگشت آمریکا به ایران و پیروزی مردم لبنان و ناکام ماندن انتقال پایتخت به قدس و غرق شدن تمدن غرب مثل کشتی تایتانیک و شکست تحریمها با شکست جبهه تحریف و... و روزشمار معکوس 25 ساله نابودی اسرائیل از سال 94 و نماز خواندن در قدس و امثال اینها، یکی یکی محقق میشود و ما هم نظارهگَریم.
کسی که تاریخ کربلا را بداند میداند هرآنکه گوش و دل به مسلم بن عقیل که نایب امام بود سپرد، کربلایی شد وگرنه جامعه را به زحمتانداخت و خود جاماند. انقلاب اسلامی هم این تجربه را نشان داد آنان که ولی فقیه را یاری کردند به سعادت رسیدند و خواهند رسید. ما به چشم خود دیدیم انقلابیونی که کم آوردند و خسته شدند، از آستانه بهشت برگشتند. انقلابیون واقعی به خوبی دانستهاند که هر دورهای حسینی دارد و یزیدی. داستان کربلا جاری است و این ماییم که باید مشخص کنیم با حسین زمانمان میمانیم یا با یزید به اعماق تاریک تاریخ میرویم؟ و باید بدانیم حسین زمانمان نایبی دارد که اطاعتش هم وزن اطاعت از حسین است و وظیفه ما انقلابیون تهیه و تدارک سپاهی فهمیده و ورزیده و بابصیرت است که از زیادی افراد، حسین زمان را بینیاز از جنگیدن با اشرار کند.
تدارک چنین سپاهی که بتواند بدون جنگ، فتح و پیروزی بیاورد با اقناع کردن و اجماعسازی و تولید همفکر میسر است. إنشاءالله