به گزارش مشرق، بامداد امروز (سهشنبه)، نشست وزرای امور خارجه ایران و پنج کشور موسوم به 1+4، شامل روسیه، چین، انگلستان، فرانسه و آلمان، در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک برگزار شد. برگزاری چنین نشستی در نیویورک از قبل هم پیشبینی میشد و در نشستهای پیشین مجمع عمومی سازمان ملل نیز مسبوق به سابقه بوده است، البته با یک تفاوت، در نشستهای سابق، آمریکا نیز بهعنوان یک عضو برجام حاضر بود اما این بار خبری از نماینده واشنگتن نیست.
هجدهم اردیبهشتماه امسال بود که آمریکا، طرف اصلی مذاکره با ایران در هنگام حصول توافق هستهای، خروج یکجانبه خود را از این توافق اعلام کرد. جدا از انتقاداتی که این اقدام واشنگتن در صحنه بینالمللی برانگیخت، 5 عضو دیگر برجام که اکنون 1+4 خوانده میشوند، تأکید داشتند که به مفاد توافق مزبور پایبند میمانند و تلاش میکنند، ایران منافع برجام برخوردار بماند. این در حالی بود که حتی در زمان حضور ایالات متحده در این توافق، ایران آنطور که باید از منافع مورد انتظار بهرهمند نشده بود. جمله مشهور «تقریباً هیچ» ولیالله سیف، رئیس سابق بانک مرکزی، زمانی بر زبان رانده شد که نهتنها آمریکا هنوز در برجام حضور داشت، بلکه هنوز دولت ترامپ در آمریکا بهقدرت نرسیده بود.
بیشتر بخوانید:
تعهد 1+4 بر تضمین کانالهای پرداخت با ایران و تداوم صادرات نفت
پس از خروج واشنگتن از توافق وین، مذاکراتی بین ایران و 1+4 در جریان بوده تا توافق هستهای حفظ شود. با این حال، مقامات ایرانی تأکید داشتهاند که هنوز پیشنهادهای ارائهشده از سوی اروپا برای جبران خروج واشنگتن، آنچنان که باید نیست. شخص محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، در گفتوگو با شبکه خبری یورونیوز، به اروپاییها توصیه کرد که برای حفظ برجام، آماده پرداخت هزینه باشند. وی گفت: «شاهد هستیم که برخی از شرکتهای اروپایی تحت فشار آمریکا و تحت فشار جو روانی که آمریکا سعی کرده به وجود بیاورد، شروع به خروج از [ایران] کردهاند. اروپاییها باید با این مسئله مقابله کنند، البته اگر آنها واقعا علاقهمند به حفظ توافقند.»
آنچه از کلیت روند پیداست این است که اروپاییها اگرچه تعهد سیاسی خود به حفظ توافق هستهای را مورد تأکید قرار دادهاند، در گامهای عملیاتی چیز زیادی از خود نشان نمیدهند.
گزارش دیشب خبرگزاری رویترز نیز تا حدود زیادی بر همین انگاره، صحه میگذارد. رویترز اشاره کرده که یک دیپلمات آمریکایی قبلاً به اروپاییها هشدار داده که قادر به حفظ برجام نخواهند بود و اکنون اروپاییها هم به همین نتیجه رسیدهاند. «اینک اروپا تنها در حال گفتوگو با روسیه و چین برای نشاندادن این است که دستکم در پی روشهایی برای حصول اطمینان تهران نسبت به کسب مزایای حاصل از فروش نفت خود بوده تا بدینوسیله «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران نیز دلیلی برای حفظ این توافق داشته باشد.» روابط ایران با روسیه و چین از قبل هم روابط نسبتاً خوبی بوده و تعاملات با این دو کشور حتی در اوج تحریمهای اوباما کمابیش ادامه یافته بود. برای ادامه تعامل با این دو کشور، شاید نیاز چندانی به تلاش اروپا وجود نداشت.
رویترز تصریح کرده است: «دیپلماتهای آمریکایی مستقر در اروپا میگویند که اینک اروپاییها با اکراه در حال پذیرش شکست خود در ایجاد سپر محافظتی مقابل تحریمهای آمریکا برای سرمایهگذاری در ایران هستند.»
نشست بامداد سهشنبه ایران و 1+4 در انتها به یک بیانیه 12 بندی منجر شد. در این بیانیه البته باز هم تعهدات سیاسی تکرار شدهاند که میتوان تصریح به چنین تعهداتی را "در مجموع مثبت" انگاشت اما آنجا که کار به حوزه اجرای سیاستها میرسد، از ادبیاتی مبهم و بدون تضمین استفاده میشود.
یکی از مهمترین بندها که به گامهای عملیاتی بازمیگردد بند دهم بیانیه است. «نظر به فوریت و ضرورت حصول به نتایج ملموس، اعضا از پیشنهادهای عملی برای حفظ و توسعه کانالهای پرداخت و به طور مشخص ابتکار تأسیس یک "سازوکار ویژه" برای تسهیل پرداختهای مربوط به صادرات (شامل نفت) و واردات ایران، که فعالان اقتصادی را در تعقیب تجارت مشروع با ایران مساعدت کرده و به آنها اطمینان مجدد میدهد، استقبال کردند. اعضا مجدداً بر اراده قوی خود برای حمایت از فعالیت بیشتر برای عملیاتیکردن این "سازوکار ویژه" در کنار تداوم تعامل با شرکای منطقهای و بینالمللی تصریح کردند.»
در این ادبیات، «پیشنهاد» و «استقبال» قابل توجهند. در نهایت نیز نتیجه میشود تصریح بر وجود اراده قوی؛ اما تضمینی بر اینکه این سازوکار ویژه در نهایت ایجاد میشود، وجود ندارد و اصولاً عبارات بیانیه، حاوی هیچ نوع ضمانت و اعتمادسازی نیستند و ادبیات آن، بیشتر شامل واژگان غیرحقوقی و بیپشتوانه است.
بند هشتم هم قابل توجه است. «اعضا از بهروزسانی «قانون انسداد» اتحادیه اروپا، و اعطای مجوز به بانک سرمایهگذاری اروپا برای اینکه ایران نیز واجد شرایط برای دریافت وام های خارجی محسوب شود، و اینکه این بهروزسانی در 16 مرداد اجرایی شده است، استقبال کردند». باز هم صرفاً استقبال!
در شرایطی که اروپاییها و بهتبع آن 1+4 به سیاست استقبال ادامه میدهند، والاستریت ژورنال، نشریه نزدیک به محافل بزرگ اقتصادی آمریکا، دیشب گذشته تحلیلی قابل تامل منتشر کرد. «تفکر غالب در میان کشورهای اروپایی این است چنانچه ایران بتواند تا سال ۲۰۲۰ در برابر فشارهای آمریکا مقاومت کند، رأیدهندگان آمریکایی ممکن است رئیسجمهور جدیدی انتخاب کنند که روال کار را تغییر خواهد داد.» یعنی اروپاییها بر این باورند که ایران باید منتظر باشد تا دوباره دموکراتها قدرت را در دست بگیرند، تا نهایتا چیزی شبیه دوران باراک اوباما تکرار شود، همان دورانی که در برههای رئیس سابق بانک مرکزی منافع آن را تقریبا هیچ خوانده بود.
والاستریت ژورنال اضافه کرده که برای اکثر کشورهای اروپایی قطع دسترسی به اقتصاد ۲۰ تریلیون دلاری آمریکا و منفکشدن از نظام مالی غرب در ازای حضور در اقتصاد ۴۰۰ میلیارد دلاری ایران چندان معنادار نیست.
به هر روی، این روند پرابهام که در خصوص بقا یا عدم بقای برجام ایجاد شده، نباید مسئولین ایرانی را از آن برحذر دارد که بهدنبال ساز و کارهای داخلی برای رفع مشکلات اقتصادی باشند. اروپا تضمیندهنده نیست، نه میلی به این کار دارد و نه توانی برای تحقق آن.