به گزارش مشرق، ماجرا از یک ایمیل دریافتی
شروع شد؛ یکی از شرکتهای خصوصی برای حضور در مراسم اهدای تندیس نامونشان
ماندگار دعوت شده بود تا جایزه بگیرد. برای دریافت جایزه و میهمانانی هم
که میتوانست با خودش ببرد، با توجه به خدمات ارائهشده، مبالغ از دو
میلیون تا هفتمیلیون متغیر بود.
درواقع سازوکار این بود: در صورتی که پول
بدهید، شما را بهعنوان یک برند معتبر به مردم معرفی میکنیم و تندیس
نامونشان ماندگار را هم دریافت میکنید؛ فارغ از کیفیت یا نوع فعالیت شرکت
یا مؤسسهای که دارید و خدمات یا کالایی که تولید میکنید.
سطوح شرکت در مراسم هم به سیلور (نقرهای)، گلد (طلایی)، پلاتینیوم و الماس
تقسیم میشد. الماس گرانترین بسته ارائهشده از سوی شرکت برگزارکننده
این مراسم است. یعنی اگر شما مبلغ هفت میلیون و٢٠٠هزار تومان پرداخت
کنید، صاحب بسته (پکیج) الماس میشوید و ١٨ خدمت شامل حالتان میشود؛
خدماتی چون: دریافت تندیس نخل طلای نامونشان ماندگار به رسم یادبود، چاپ
لوگو در تمامی کارتهای دعوت، انجام مصاحبه اختصاصی با خبرنگاران، چاپ
آلبوم اختصاصی (شکار لحظهها)، چاپ نام شما بهعنوان برند منتخب در شش
روزنامه اقتصادی کشور، چاپ اختصاصی یکصد جلد کتاب با امکان تبلیغات در پشت و
روی جلد و... .
در کارت دعوتی که برای «روزنامه» ارسال شده بود، شماره تلفنها با پیششماره
مشهد بود. بهعنوان منشی یک شرکت دارویی ساختگی با یکی از بازاریابان این
مراسم که نامش بهعنوان مسئول روابطعمومی روی دعوتنامه درج شده بود، تماس
گرفتم.
مدیریت این شرکت از سوی ما خانم دکتری معرفی میشود که اولین
تولیدکننده داروی تسکیندهنده درد کامل دوران قاعدگی است. در این مکالمه
تلفنی که دو روز پیش انجام شده، گله میکنیم که چرا با ما تماس نگرفتهاند و
اعلام میکنیم که میخواهیم از پکیج الماس استفاده کنیم. شماره تلفن
ردوبدل میشود و لحظاتی بعد مجددا روابطعمومی شرکت تماس میگیرد و
میخواهد برای خانم دکتر فهرست خدمات را ارسال کند و به ایمیل شخصی من
دعوتنامه یکی دیگر از مدعوین برای آشنایی ارسال میشود.
دومین تماس این
مسئول روابطعمومی با ما، ساعت ٩ شب صورت میپذیرد. او ادعا میکند: «در
این مراسم مسئولان سه قوه و یکی از رؤسایجمهوری پیشین حضور خواهند داشت و
در صورتی که لوح تقدیر دریافتی در مراسم ما را ترجمه کنید، میتوانید در
کشورهای خارجی هم از اعتبار آن استفاده کنید».
به گفته این خانم، این شرکت
برگزارکننده بزرگترین سمینارهای تخصصی در کشور است و ١٢ شرکت در مشهد و
١٢ شرکت هم در تهران دارد و مدیریت آن با آقای «ث» است. البته مدام هم به
ما تأکید میشود که خیالمان از حضور سران دولتی در مراسم راحت باشد.
پس از آن مکالمه تا آخرین لحظات نگارش این گزارش چندینبار دیگر از طرف
برگزارکنندگان این مراسم با ما تماس گرفته میشود و با تأکید و اصرار
میگویند بهتر است هرچه سریعتر فرمهای شرکت در مراسم را پر کنید چون فقط
دو صندلی خالی باقی مانده است که ما آنها را فقط برای شما نگه داشتهایم.
شرط اولیه اعلام شرکت در مراسم هم پرداخت ٣٠درصد هزینه اولیه دریافت
جایزهای است که قرار است بهعنوان نامونشان ماندگار به شرکت ما بدهند.
این ٣٠ درصد برابر است با مبلغ دومیلیون و ٥٠٠ هزار تومان که باید آن را
به حساب شرکت برگزارکننده واریز کنیم.
یکی دیگر از همکاران ما در «روزنامه»، بهعنوان مدیر مالی با بازاریاب شرکت
برگزارکننده مراسم صحبت میکند تا مثلا تصمیم نهایی برای شرکت در مراسم
گرفته شود. روابطعمومی این شرکت در پاسخ به سؤالی درباره چگونگی احراز
صلاحیتها برای دریافت جایزه، میگوید: «شما باید اول آن ٣٠ درصد را واریز
کنید، بعد ما نتیجه احراز صلاحیت را به شما با مهر و امضای رسمی
برگزارکننده مراسم تا فردا اعلام میکنیم».
مسئول روابطعمومی در پاسخ به
این سؤال که اگر صلاحیت ما احراز نشد تکلیف چیست، میگوید: «اصلا نگران
نباشید، به احتمال ٩٩ درصد صلاحیت شما احراز میشود».
حالا ماجرای جالب این است که اصلا چنین شرکتی وجود ندارد و این بزرگترین
برگزارکننده سمینارها حتی نه برای بررسی کیفیت محصولات این شرکت تخیلی،
بلکه برای بررسی موجودبودن یا نبودن آن هم هیچ سازوکار استعلامیای ندارد!
مسئلهای که میتواند بهراحتی شرایط سوءاستفاده کلاهبرداران را فراهم کند.
با این شیوه به بهانه برندسازی، نامهایی تجاری به خورد مردمی داده میشود
که با نامهای هیجانانگیزی که اتفاقا همیشه هم پسوند ماندگار دارند
اعتمادشان برانگیخته میشود. شاید این بازی زمانی جذابتر میشد که ما ٣٠
درصد مبلغ درخواستی را واریز میکردیم و در همایش حضور میداشتیم، اما چنین
امکانی وجود نداشت... .
سابقه خبرها در اینباره نشان میدهد دوره پیشین این مراسم هم مثل دوره
پیشروی آنکه حدود سه ماه دیگر قرار است در تهران برگزار شود، خردادماه ٩٤
در سالن همایشهای بینالمللی صداوسیما برگزار شد. عجیبتر آنکه نایبرئیس
وقت مجلس شورای اسلامی و یکی از معاونان رئیسجمهور هم در این مراسم حضور
داشته و سخنرانی کردهاند. عنوان فرعی آن مراسم هم بزرگداشت روز خلیجفارس و
تقدیر از شهدای غواص بود؛ عنوانی ملی، دینی برای پوششی بر این مراسم
مسئلهدار. مراسم امسال هم از این لحاظ کم ندارد. طبق گفته مسئولان
برگزارکننده، رویکرد جنبی مراسم جدید تکریم شهدای مدافع حرم است.
فرشید شکرخدایی، مدیر رتبهبندی اتاق ایران، نایبرئیس انجمن مدیریت کیفیت
ایران و دبیر جشنواره ملی بهرهوری و مسئول کمیته ارزیابی جایزه ملی کیفیت
در گفتوگو با «شرق»، با تأیید وجود این شرکتها در کشورهای مختلف میگوید: «بسیاری از این شرکتها در سطح بینالمللی هم فعالیت میکنند، در
واقع این موضوع فقط مختص ایران نیست. مثل تندیس برتر کیفیت اروپا، که
اتفاقا تابلوهای برندههایش را در سطح شهرهای خودمان هم میبینیم. مراسم
بزرگی در کشورهای مختلف برای این تندیس فروشیها برگزار میکنند. برای
اینکه تندیس ببرید مبلغی بین سه تا هشت هزار دلار پرداخت کنید».
وی افزود: «متأسفانه این ماجرا در کشور ما هم فرهنگ رایجی شده و در ابتدا
جای خودش را در مدارک تحصیلی و نشان شوالیه و... باز کرد و سپس عناوین جذاب
دیگری هم برای برگزاری این مراسم استفاده شده است. البته مخاطبان بیشتر
این تندیسها مدیران دولتی یا شبهدولتی هستند یا توسط مدیران دولتی که
وارد بخش خصوصی شدهاند استقبال صورت میگیرد تا ناتوانایی مدیریتی خود را
با این عناوین بپوشانند».
شکرخدایی درباره سازوکار این شرکتها میافزاید: «بازاریابی که شما با آن
بهعنوان طرف معامله صحبت میکنید حدود ٣٠، ٤٠ درصد از مبلغ ثبتنام را از
هر شرکت دریافت میکند و ذینفع مستقیم در این بازی است. اصل این کار و
برگزاری این سمینارها هم در تخصص همین شرکت سرشناس شهرستانی است. آنها حدود
١٥، ١٦ شرکت برای همین کار ثبت کردهاند. من بهعنوان کسی که این موضوع را
دنبال کردم به شما میگویم بیشتر از ٧٠ درصد مراسمی که برای تندیسفروشی
برگزار میشود توسط همین تیم برنامهریزی شده. اینها در ابتدا سالنهای
بزرگ را رزرو میکنند، اگر برنامهشان خوب پیش برود و موفق به برگزاری
همایش بزرگی بشوند در سالنهای بزرگ آن را برگزار میکنند و در غیراینصورت
برنامهشان را به هتلهای مشهد میبرند. آنها برای برگزاری این مراسم
بسیاری از دستاندرکاران ملی و محلی را در این کسبوکار وارد میکنند؛ مثلا
از استاندار برای همکاری، نامه میگیرند و در سطح ملی کار میکنند.
متأسفانه تا به حال درباره آنها شفافسازی انجام نشده».
شکرخدایی افزود:
«چندین بار هم به برگزاری این مراسم اعتراض شده، میدانم که سازمان ملی
استاندارد هم به آنها درباره برگزاری مراسم با عنوان کیفیت تذکر داده است.
در یک کلام اگر میخواهید سازوکار آنها را یاد بگیرید، در ابتدای امر شما
یکی از مقامات دولتی را برای اینکه رئیس شورای سیاستگذاری جشن شما بشوند
دعوت میکنید، مثلا شما با فلان وزارتخانه مکاتبه میکنید و آن وزارتخانه
نماینده میفرستد و تا آخر هم شما به همه میگویید مراسم با همکاری این
وزارتخانه برگزار شده، به نماینده وزارتخانه هم حق جلسه پرداخت میکنید».
مدیر رتبهبندی اتاق ایران درباره این همایشها میگوید: «مهمترین اتفاقی
که افتاده این است که آنها بدون ارزیابی و رتبهبندی به مردم تندیس
میفروشند. جدا از شرکتهای خصوصی، من خبر دارم از همایشها و جوایزی که
دولتیها برگزار میکنند و نظام ارزیابی در آن وجود ندارد؛ مثلا جشنواره
قیمت تمامشده در زمان وزارت دکتر عضنفری برگزار شد و هرکس ثبتنام کرد یک
لوح گرفت؛ البته متأسفانه در نظام دولتی ما هم رایج شده که بدون ارزیابی
عنوان هدیه کنند. چند وقت پیش نشان عالی اقتصاد مقاومتی با همت یکی از
دانشگاههای نظامی برگزار شد ولی هیچ نظام ارزیابی مناسبی در شأن این عنوان
وجود نداشت».
وی درباره راهحل وجود چنین ماجرایی افزود: «این یک مشکل قدیمی کشور است؛
فکر نمیکنم با بگیر و ببند و بازرسی مشکلی حل شود. تندیسفروشها در هر
سطحی که باشند میخواهند برای خودشان مشتری یا بودجه جذب کنند. اطلاعرسانی
به مشتریان این تندیسها مهم است، وقتی در صداوسیما عناوین تقلبی مانند
برند برتر منتخب مشتریان! بدون نظام ارزیابی تبلیغ میشود پس این عناوین را
میشود فروخت! تنها راهحل به نظر آمده ایجاد نظام رتبهبندی است. ما به
نمایندگی از بخش خصوصی کشور در نظر داریم جوایز و مسابقات و همایشهای کشور
را اعتبارسنجی کنیم و با انتشار رتبهبندی آنها در سطح فعالان بخش خصوصی
حداقل اعضای اتاق را از اعتبار اینگونه مراسم مطلع کنیم. راهحل اصلی
جلوگیری از تندیسفروشی نیست، جلوگیری از تندیسخریدن، از طریق اطلاعرسانی
تندیسهای اصلی و تندیسهای تقلبی است».
مسئله پیچیده نیست. برندسازی بهانهای است که به خاطرش تندیس هم فروخته
میشود. بارها و بارها نام شرکتهایی را شنیدهایم که تحت لیسانس فلان برند
خارجی هستند. برندی که هیچ عقبهای ندارد و صرف خارجیبودنش برای حفظ سطح و
کلاس کفایت میکند. پیتراند جورج انگلستان یکی از این لیسانسها بود که
کمی بعد معلوم شد که صاحبان شرکت ایرانی که پز لیسانس آن را میدادند، در
انگلستان چنین شرکتی به نام خودشان ثبت کردهاند و اتفاقا لیسانس را هم
گرفتهاند... /
منبع:شرق