به گزارش مشرق، خبر خیلی زود در شبکههای اجتماعی پیچید. خبر لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد. سخنرانی مردی جنجالی که معمولا اظهارنظرها و رفتارهای سیاسیاش، تبدیل به حاشیههایی میشود که خوراک کافی برای فضاسازی رسانههای بیگانه فراهم میآورد.
این
اولین بار نیست که علی مطهری بهدلیل لغو سخنرانیهایش حاشیهسازی سیاسی
میکند. پیش از این هم در شیراز این سناریو پیگیری شد و با کمک برخی عوامل
دولتی و با رمز فشار بر وزارت کشور به موفقیت تبلیغاتی رسید. مطهری همان
کسی است که حتی در دولت قبل هم با تاکید بر شنود دفترش، حاشیهای دیگر
ساخته بود و اظهارنظرهایش نیز معمولا با نیمنگاهی به برجستهسازی روانی در
فضای مجازی منتشر میشود.
تقسیم کار عارف و مطهری
نگاهی به فاز تازه حاشیهسازی طیف حامی دولت نشان میدهد که گویی نوعی
تقسیمکار در این جهت صورت گرفته است، چراکه درست در همان روزهایی که
رسانههای دولتی از سکوت محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس مینوشتند و
او را بهدلیل انفعال در پارلمان مورد نکوهش قرار میدادند، مطهری سعی کرد
تا این بیعملی را با جنجالسازی در مشهد جبران کند. بنابراین اگر این
پیشفرض را که عارف تلاش میکند تا با سکوت خود، نوعی تعامل با حاکمیت را
پیش برده و مجوز ورود اصلاحطلبان به حاکمیت را بگیرد، درست بدانیم، آنگاه
باید این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که گویی بار حاشیهسازی
اصلاحطلبان بر دوش علی مطهری قرار گرفته است. اما چرا؟
بهنظر میرسد تحلیل اصلاحطلبان این است که جنجالآفرینی مطهری، هزینهای از نظر سیاسی برای اصلاحطلبان ندارد. او اگرچه اکنون در ترکیب فراکسیون امید مجلس جای گرفته و در عُرف سیاسی اصلاحطلب محسوب میشود، اما هنوز اصلاحطلبان ترجیح میدهند وی را به دلیل سوابقش، اصولگرا بنامند.
بنابراین
حاشیهسازیهای او میتواند به نام اصولگرایان نوشته شود. همچنین
اصلاحطلبان احساس میکنند علی مطهری بهسبب سوابق خانوادگی و پیشینه
فعالیتهایش، حاشیه امنی دارد که اظهارات و رفتارش نمیتواند موقعیت وی را
به خطر بیندازد. بنابراین آنها ترجیح میدهند خود، در گوشهای از گود
سیاست، به لابیگری پشتپرده مشغول شده و با استفاده از مُهره علی مطهری،
به نقد افکارعمومی نسبت به انفعال خود پاسخ دهند.
بازی دولت در زمین مطهری
اما پاسخ به این سوال که در این میان، چرا دولت حسن روحانی در زمین علی مطهری بازی میکند، چندان مشکل نیست.
واقعیت این است که پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری
آمریکا، حسن روحانی در موضعی تدافعی قرار گرفته و احساس میکند که تنها
دستاورد دولتش که همان برجام است، بهشدت در معرض خطر قرار دارد. روحانی که
در سه سال و اندی گذشته از عمر دولتش، همه وعدههای خود و مطالبات مردم را
بهنوعی با برجام گره زده بود، حالا احساس میکند که ترامپ میتواند
بهراحتی این شاهکلید را از دستش خارج کند.
در چنین شرایطی که نگرانی دولتیها از آینده برجام به بدنه اجتماعی حامی دولت نیز منتقل شده، استراتژیستهای رسانهای دولت ترجیح میدهند از طریق حاشیهسازی و جنجالآفرینی، اذهان عمومی را به سمت موضوعاتی منحرف کنند که در آن دولت در مقام یک قهرمان ظاهر شود.
شرمساری
رئیسجمهور از لغو یک سخنرانی آن هم در شرایطی که دهها مورد لغو سخنرانی
منتقدان در کارنامه این دولت ثبت شده، حکایت از نمایشی بودن داستان «یکشنبه
مشهد» دارد.
روحانی که میداند افزون بر مشکلات سیاست خارجی، در حوزه اقتصاد با نقدهایی
جدی روبروست و در حوزههای اجتماعی و فرهنگی نیز فضا چنان علیه دولت بوده
که مجبور به ترمیم کابینه شده است، حالا میخواهد خود را در حوزه سیاست
داخلی یک منجی معرفی کرده و این پیام را به بدنه اجتماعی حامی بدهد که اگر
این دولت نباشد، کشور در عرصه سیاسی دچار نوعی اختناق خواهد شد. تعبیر
«داعشگونه» برای لغو یک سخنرانی کماهمیت از سوی علی مطهری حکایت از
برنامهریزی قبلی برای القای این مفهوم دارد که مخالفان دولت روحانی،
داعشیهایی هستند که تنها روحانی قدرت مقابله با آنها را دارد!
گل به خودی حامیان دولت
اما آیا این سناریو موفق خواهد بود؟ این پرسش مهمی است که پاسخی دلسردکننده
برای تیم رسانهای دولت دارد. دولتیهایی که از همه توان خود استفاده
کردند تا موضوع لغو سخنرانی علی مطهری را به سوژه اصلی کشور تبدیل کرده و
پای روسای دو قوه را به میدان منازعات باز کنند، گویی از یاد بردهاند پیش
از این حتی جنجال کنسرتهای آنها هم نتوانست دردی از آنها دوا کند و جز
افزایش انتقادات عمومی از دولت، نتیجهای در بر نداشت. افکارعمومی مطالباتی
جدیتر از پیگیری چرایی لغو یک سخنرانی از دولت دارد و اتفاقا برجستهسازی
چنین اتفاقاتی، نه فقط کمکی به دولتیها نخواهد کرد، بلکه حساسیت مردم را
بر روی موضوعات دیگر بیشتر میکند.
بهنظر میرسد برنامه اصلاحطلبان در اربعین مشهد آن بود که یا از طریق لغو
سخنرانی، حاشیهای سیاسی ایجاد کنند یا سخنران در آن برنامه، حرفهایی
بزند که این حرفها کشور را دچار حاشیه کند. با این همه، فارغ از همه این
برنامهریزیها، افکارعمومی از دولت میخواهد که به موضوعاتی چون رشد رکود و
بیکاری بپردازد و جلوی رشد قیمت دلار که باعث شدت گرفتن نرخ تورم خواهد شد
را بگیرد. افکارعمومی بهخوبی میداند که نه نامهنگاری روحانی با وزرایش و
نه جنجالهای نمایندگان حامی دولت در مجلس، هیچیک نمیتواند به نتیجهای
مشخص بینجامد و بنابراین حتی همین جنجالآفرینی نیز در نهایت به افزایش
سرخوردگی بیشتر حامیان دولت منتهی خواهد شد.
این سرخوردگی را اگر کنار مسائلی دیگر چون بینتیجه ماندن برجام، شکست برنامههای خروج از رکود دولت، رسوایی حقوقهای نجومی و مسائلی دیگر از این دست بگذاریم، خواهیم دید که حاصلی جز ریزش سبد رأی روحانی نخواهد داشت.
در چنین شرایطی باید به حامیان دولت توصیه کرد که با اشتباهات محاسباتی خود، بیش از این موقعیت حسن روحانی را در انتخابات اردیبهشت 96 متزلزل نکنند. انتخاباتی که در آن، روحانی باید پاسخ دهد چرا بهجای تصمیمگیری درباره مسائل مهم کشوری، شخصا پیگیر موضوع لغو یک سخنرانی شده و چرا بهجای آنکه وزرایش را موظف به پاسخ به مطالبات عمومی کند، تحت تاثیر جنجالآفرینی شبکههای مجازی، مطالبات عدهای محدود را پیش گرفته و آدرس غلط به افکارعمومی میدهد؟
حتی اگر روحانی و تیم رسانهای دولتش گمان میکنند با این دست رویاروییهای سیاسی، میتوانند بار مشکلات اقتصادی و اجتماعی موجود را به گردن منتقدان دولت انداخته و این فضا را در جامعه شکل دهند که مخالفان دولت مانع از پیادهسازی برنامههای دولت هستند، باز هم باید گفت که دور بودن موضوع سخنرانی مطهری از مطالبات اقتصادی شهروندان باعث میشود که نتیجه بازی در زمین مطهری و استفاده سیاسی از برگ «یکشنبه مشهد»، چیزی جز افزایش انتقادات از دولت و متهم کردن دولتمردان به جنجالآفرینی و هوچی گری نباشد؛ اتهامی که اگر روحانی برنامهای برای رفع آن نداشته باشد، در انتخابات 96 او را به زحمت خواهد انداخت.
نویسنده:
علی رضائی