به گزارش مشرق، وقتی برای مصاحبه در مقابل رئیس سابق اداره بررسیهای بازار نفت وزارت نفت نشستم، حتی تصور آنچه که دقایقی بعد درباره تحلیل بازارهای نفت و پیچیدگیهای بینظیر آن خواهم شنید هم برای من مشکل بود. اما آنچه در این گفتوگو شنیدم، تحلیلهایی کاملا متفاوت و یگانه درباره وضعیت فعلی بازار نفت و پیشبینیهای مربوط به آینده این بازار پر التهاب بود که پیش از این در رسانههای ایرانی نه به تصریح و نه به کنایه از زبان کسی بیان نشده است.
محمدصادق معماریان، دانشآموخته رشته اقتصاد دانشگاه دولتی دهلی DSE و عضو مدعو انجمن بینالمللی اقتصاددانان انرژی در آمریکا است.
وی که اخیرا پس از 30 سال خدمت از وزارت نفت بازنشست شده، تمام عمر کاری خود را در حوزههای مربوط به مسائل بینالمللی نفت گذرانده و کار خود را با فروش نفت خام در امور بینالملل شرکت ملی نفت آغاز کرده است. علاقه به بخش تحقیقات نفت، معماریان را به امور اوپک وزارت نفت کشاند و کار در این بخش را با کارشناسی اقتصادی آغاز کرد و با سمت ریاست اداره بررسیهای بازار نفت به پایان برد. وی پیش از بازنشستگی 13 سال رئیس اداره بررسیهای بازار نفت بود تا طولانیترین دوره ریاست بر این بخش تحقیقاتی راهبردی را به نام خود ثبت کرده باشد.
تقریبا تا کنون از معماریان هیچ مصاحبه یا مقالهای به زبان فارسی منتشر نشده است اما در عوض اغلب قریب به اتفاق رسانههای موثر بینالمللی در حوزه نفت برای مستند کردن تحلیلهای خود به گفتههای وی ارجاع میدهند. چنانکه پیشبینی مشهور معماریان درباره بازار نفت در کنفرانس انرژی دبی به زبانهای متعددی ترجمه شد و به شکل کمنظیری در رسانههای مختلف دنیا بازنشر شد. معماریان در این نشست خطاب به سران نفتی کشورهای عربی که مطمئن بودند قیمت نفت در کانال 60 دلاری تثبیت خواهد شد تاکید کرده بود که به این قیمتها دل نبندند و منتظر سقوط قیمت به کانال 40 دلاری باشند.
معماریان هفته پیش در گفتوگوی کوتاهی با والاستریت ژورنال از آمادگی عربستان برای بازگشت ایران به بازار نفت خبر داده بود هم تاکید کرد که آشکارتر شدن اختلافات درونی اوپک میتواند وضعیت قیمتها را از آنچه هست بدتر کند.
گفتوگو با معماریان قریب به یک ماه پیش یعنی زمانی که قیمت نفت در کانال 40 دلاری برای مدتی تثبیت شده بود، انجام شد اما به دلیل همزمانی با چند کنفرانس مهم در حوزه نفت و همچنین بعضی مسائل فنی، این گفتوگو حالا در دو بخش تقدیم میشود.
بخش اول این گفتوگوی متفاوت پیش روی شما قرار دارد:
*اورانیوم 20 درصد در دست ایران قیمت نفت را بالای 100 دلار حفظ میکرد
لااقل برای عموم مردم که وضعیت بازار نفت را دورادور دنبال میکنند تحولات بازارهای نفت به خصوص تحولاتی با این شدت که ظرف کمتر از یک دهه در قیمت رخ میدهد تعجب برانگیز و غیرقابل درک است. افراد به سختی میتوانند تحلیل و درک کنند که چرا و چطور قیمتهای نفت به این شکل نوسان میکند. افت اخیر قیمت نفت هم به شدت سؤال برانگیز شده است چنانکه بسیاری درباره آن صحبت کردهاند و بعضی افراد هم بر این اعتقاد هستند که میشد جلوی آن را گرفت. فکر میکنم جذاب خواهد بود که ارزیابی کسی را که مدتها مهمترین مسئول ارزیابی، تحلیل و درک بازارهای نفت بوده درباره دلایل سقوط قیمت نفت بشنویم.
معماریان: در رابطه با نوسانات قیمتها، متخصصان اقتصادی هم اگر به صورت کاملاً حرفهای و مستمر وارد این حوزه فعالیت نشده باشند، نمیتوانند مفاهیم این افت وخیز قیمتها را درک کنند، تا چه رسد به مردم عادی.
به عنوان مثال وقتی قیمتها دچار نوسان شدید میشوند ممکن است بازار نفت از بستر عوامل بنیادین (فاندامنتالها) یا تراز عرضه و تقاضا خارج شود اگرچه در ظاهر همان فاکتورها در حال کارکردن هستند. مثلا الان گفته میشود 2 میلیون بشکه عرضه مازاد در بازار نفت وجود دارد اولین سؤالی که مطرح می گردد این است که این 2 میلیون بشکه عرضه مازاد چرا قیمتها را تا 40 دلار پایین انداخت و تا مدت قابل توجهی در این سطح آن را حفظ کرد اما پایینتر نبرد؟
یا چرا وقتی این 2 میلیون بشکه مازاد عرضه وجود دارد در برخی موارد قیمتها روند صعودی پیدا میکنند؟ دلیل این امر تاثیر گذاری عوامل ژئوپلتیک بر معادلات بازار نفت است که تا مدت مدیدی تاثیر این عوامل نادیده گرفته میشد. بنده از جمله اولین اقتصاددانانی بودم که در سطح جهانی موفق به بکارگیری این عوامل در معادلات بازار نفت برای پیشبینی قیمتهای نفتخام شدم و این مدل را طی مقالهای درسال 1992 میلادی به چاپ رساندم. که مقاله مذکور از طرف سازمان یونسکو و مدرسه اقتصادی لندن (LSE) جزو برترین مقالات اقتصادی سال 92 میلادی انتخاب شد.
این بحث برای اولین بار نشان داد که وقتی شما در بستر بحرانهای سیاسی بازار نفت را ارزیابی میکنید، نوسانات معانی متفاوتی پیدا میکنند. همه کنشها و واکنشها از حالت نرمال خارج شده و عوامل دیگری نیز در آن تأثیرگذار خواهند بود.
اصطلاحاً میگویند کریدورهای قیمت در این شرایط متورم یا سیاسی میشوند و از حالت نرمال خارج میگردند. در حالت نرمال شما اگر 2 میلیون بشکه مازاد عرضه داشته باشید، باید بتواند قیمت را بین 3 تا 4دلار جابهجا کند اما اگر همین مازاد عرضه در بستر یک بحران نفتی اتفاق بیفتد این 4 دلار تبدیل به 12 دلار در بشکه میشود. بنابراین همه تعجب میکنند که چرا با وجود اینکه چیزی درترکیب عوامل بنیادین یعنی عرضه و تقاضا جابهجا نشده است، قیمتها به صورت ناگهانی تا 150 دلار صعود میکند و متعاقبا، یک باره تا سطح 40 یا 30 دلار در هر بشکه سقوط میکند.
اغلب نمیدانند که قیمتها در کانالهای مختلفی حرکت میکند. یکی از این کانالها در شرایطی که وضعیت سیاسی کاملاً نرمال و طبیعی است همین عرضه و تقاضای متعارف است. ولی زمانی که تنش یا جنگ وجود دارد کنشها و واکنشها قیمتها را وارد کانالهای متفاوتی می کند.
علاوه بر دو کانال فوق، حالت سومی هم میتوان ترسیم کرد. کانالی که من برای اولین بار در کنفرانس دبی در سال گذشته معرفی کردم و بازتاب بسیار وسیعی داشت این کانال بود که موجب سقوط قیمتها تا 40 دلاردر بشکه شد. این کانال انسجام اوپک است. وقتی اوپک با وجود 2 میلیون بشکه مازاد عرضه در شرایط سیاسی نرمال باشد و از انسجام لازم بر خوردار باشد یک سطح قیمت خواهیم داشت و اگر انسجام اوپک از دست برود قیمتهای نفت چیز دیگری خواهند بود.
اگر این مفهوم به دنیا دیکته شود یا تلقین گردد که جنگ قیمتها بین تولیدکنندگان در جریان است، قیمتها به شکلی حرکت میکند و اگر انسجام درونی اوپک بسیار قوی دیده شود با همان شرایط، قیمتها به شکل دیگری حرکت خواهند کرد.
زمانی بود که بنده در سازمان اوپک درباره تأثیر عوامل ژئوپلتیک بر قیمت نفت صحبت میکردم و آقایان معترض میشدند که بحث را سیاسی نکنید چرا که سازمان اوپک یک سازمان اقتصادی غیر سیاسی است. یعنی حتی وحشت داشتند این لغت را در سازمان اوپک به کار ببرند و درباره آن احتیاط میکردند. اما الان سالها است که به وضوح میبینید در سازمان اوپک هم در تمام گزارشها از این اصطلاحات استفاده می شود.
اما چرا امروز برای پژوهشگران این حوزه هنوز هم درباره وضعیت بازارنفت ابهام وجود دارد؟
معماریان: این بدان علت است که علیرغم پذیرش اصل تأثیرگذاری عوامل ژئوپلتیک، مکانیزم این تأثیرگذاری و رابطهای که فاکتورهای مختلف با هم دارند را نمیتوانند اندازهگیری کنند و وزن و درجه و سازوکار این تأثیرگذاری را مشخص نمایند. اینکه کدام یک از آنها قابل خنثی کردن بوده و یا همسو با کدام یک میتوان حرکت کرد، کدام یک به نفع ما و کدام به ضرر تولیدکنندگان است کلا مغفول مانده و به همین دلیل است که میبینید پیشبینیها با هم اختلافات فاحشی پیدا میکنند.
میتوانید یک مثال واقعی در این باره ارائه کنید؟
معماریان: اجازه بدهید به یکی از مطالبی که بطور ضمنی در اجلاس دبی بیان شد و در ایران تا همین امروز کسی به آن دقت نکرده است اشاره کنم.
در آنجا مطرح شد که وقتی ایران در ژنو قبول کرد که اورانیوم 20 درصد را از بین برده و اکسیده کند، قیمتها تا محدوده 70 تا 80 دلار سقوط کرد. یعنی یکی از عواملی که فاکتور ژئوپلتیک را در بازار فعال نگه میداشت و با همان شرایط عرضه و تقاضا، قیمت را در سطح بالای 100 دلار حفظ می کرد اورانیوم غنی شده 20 درصد ما بود. این مسئله نشان میدهد که اورانیوم 20 درصد هم به لحاظ امنیت نظامی و هم به لحاظ امنیت انرژی چقدر تأثیرگذار بوده است.
*کشورهای عربی کف قیمت نفت را 60 دلار فرض میکردند
*مشاوران غربی تحلیلهای اشتباه به اعراب میدهند
*سقوط قیمت نفت ممکن است پرونده وزیر نفت عربستان را ببندد
*در سقوط قیمت نفت سال 2008 هم مقامات نفتی ایران عمق بحران را باور نمیکردند
شنیدهام که شما پس از اینکه از دبی برگشتید در وزارت نفت متهم شدید که قیمت نفت که حدود 70 دلار بود به خاطر پیشبینی شما به کانال 40 دلاری انتقال یافت یا لااقل این پیشبینی به عنوان یک عامل مؤثر در تسریع این سقوط مطرح شد.
معماریان: در سمینار نفتی دبی، برخی از کشورهای عربی عضو اوپک در سطح مقامات ارشد حضور داشتند و جمعاً بر این اعتقاد بودند که قیمتها با این اضافه تولید اوپک به حدود 60 تا 65 دلار سقوط میکند و کف قیمتی را 60 دلار نگه میدارند تا نفتهای جدید شیل آمریکا که در حجم بالا عرضه میشود غیر اقتصادی شوند. یعنی چون قیمت تمام شده آنها بالای 60 دلار است آنها از میدان خارج میشوند و خودمان هم سهم و هم کنترل بازار را تواما در اختیار خواهیم گرفت.
مشاوران این کشورها بیشتر خارجی هستند و تحلیلگرانی که به آنها تحلیل ارائه کردهاند یا به عمد یا به سهو هیچ افقی را برای قیمتهای پایینتراز 60 دلار قائل نبودند و به همین دلیل کشورهای عربی عضو اوپک هم برنامهریزی کردند و استارت این حرکت قدرتمند گرفتن سهم بازار را زدند.
آن زمان قیمتها حدود 67 دلار بود. آنجا مجبور شدم این هشدار را به آنها بدهم که در انتهای کانال جدیدی که در حال باز شدن است، قیمتها از 50 دلار هم پایینتر خواهد رفت و برای مدتی جایی بین 40 تا 50 دلار حبس خواهد شد.
در فاصله کوتاهی بعد از کنفرانس دبی آقای پوتین هم گفت وقتی قیمت به 40 دلار رسید ما با مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نفت وارد صحبت خواهیم شد. آقای نظربایف رئیس جمهور قزاقستان هم عیناً همین حرف را تکرار کرد و به قول والاستریت ژورنال این تبدیل به مایل استون یا سنگ نشانی برای قیمتهای در حال سقوط شد.
این را صراحتاً بگویم که نه آقای النعیمی و نه آقای زنگنه موافق کاهش قیمت نفت نیستند. چنانکه وقتی به دلیل تنش عربستان با یمن قیمتها به بالای 60 دلار رسید هر دو خوشحال بودند و گفتند که بازار به تعادل برگشته و همانطور که قبلاً گفته بودیم بازار مازاد عرضه را جذب کرده، اما به آقای زنگنه هشدار دادم که قیمتها مجدداً پایین میآید. به دلیل اینکه عوامل بنیادین بازار کار خودشان را میکنند. چراکه کانال ژئوپلتیک ایجاد شده موقتی است.
اینکه بگویند ما پای نفت 20 یا 25 دلاری هم ایستادهایم بیشتر یک ژست سیاسی است. چراکه هر دو مقام، زمانی که قیمت نفت بالا رفت خوشحال بودند که بحران به هر صورت پشتسر گذاشته شده است.
ایران بعد از تحریمها دوست دارد با یک عرضه قویتر وارد بازار شود و منابع مالی بیشتری بهدست بیاورد و عربستان هم بدهی بالا آورده و فقط کسری بودجه امسال آن به 100 میلیارد دلار میرسد.
این افت قیمت ممکن است بیشتر دامان عربستان را بگیرد. مثلا ممکن است پرونده وزیر نفت فعلی عربستان مانند آقای زکی یمانی که با افت قیمتها در سال 86 کنار گذاشته شد، پیچیده شود.
الان هم میبینید که آقای النعیمی در کنفرانسهای خبری کمترظاهر شده و صحبت میکند و بیشتر عبدالعزیز بن سلمان معاون وزیر نفت این کشور در این باره صحبت میکند. این نشان میدهد که آنجا هم بحران جدی است. گرچه به ظاهر چیزی نمیگویند.
با توجه به واکنشهایی که به آن اشاره کردم صراحتا میخواهم بپرسم که اگر شما این تحلیل را ارائه نمیدادید زمان سقوط قیمت نفت از بالای 60 دلار به نزدیک 40 دلار به تعویق میافتاد؟
معماریان: روند قیمتها مسیر خود را طی میکند و هیچکس نمیتواند جلوی آن را بگیرد. در واقع در همان کانالی که قیمتها بالا می رود، با از بین رفتن آن کانال قیمتها با همان ترتیب سقوط میکنند. بنابراین اگر کسی بتواند دامنه صعود قیمت را اندازه بگیرد، با اعمال ضرایبی میتواند دامنه سقوط قیمت را نیز مشخص کند.
مثلاً در بحران سال 2008 عین همین مسئله اتفاق افتاد و قیمتها تا 30 دلار پایین آمد. در آن زمان هم روند سقوط قیمتها را در یک سخنرانی در لندن تشریح کردم، اما مقامات وقت ایران در وزارت نفت نمیخواستند باور کنند که کسی میتواند ارزیابی دقیقی از وضعیت آینده بازار ارائه دهد.
*قیمت نفت کی به کف میرسد؟
*اورانیوم 20 درصد تا 30 دلار روی قیمت نفت تاثیر داشت
*میتوانستیم 6 ماه گذشته را به جای نفت 40 دلاری با نفت 110 دلاری سر کنیم
آیا علائمی که نشانگر به کف رسیدن قیمتها در بازار باشد وجود دارد؟
معماریان: زمانی که قیمت نفت خام آمریکا WTI بالای قیمت برنت قرار بگیرد و به صورت قدیم این اختلاف نرمال شود مطمئن باشید که کف قیمت حاصل شده است. عین همین حادثه در ژانویه اتفاق افتاد و برای اولین بار WTI در محدوده 40 تا 45 دلار بالای برنت قرار گرفت. الان هم مجدداً WTI برای مدتی 2 دلار بالای برنت رفت. این اتفاق هم جایی افتاد که قیمت قرار بود از 40 دلار عبور کند.
جالب این است که وقتی من این مطلب را برای رسانههای مطرح بینالمللی فرستادم هیچکدام حاضر به انتشار آن نشدند. بهدلیل آنکه غرب به دنبال آن است که قیمتها را تا جایی که ممکن است کاهش دهد. فقط نشریه Oil& Gas Eurasia چاپ مسکو بود که در نسخه فوریه 2015 خود آنرا به دو زبان انگلیسی و روسی چاپ کرد.
در کنفرانس دبی بر چه مبنایی استدلال کردید که قیمتها از کانال موجود خارج شده و سقوط میکند؟
معماریان: استدلال بنده که به اکثر زبانهای زنده دنیا ترجمه شد این بود که "اگر جنگ قیمت بین اعضای اوپک ایجاد شود یا انسجام سازمان اوپک خدشهای وارد شود شما باید قیمتها را بین 40 تا 50 دلار ببینید". بخصوص با توجه به این نکته که عربستان و امارات به شکل وحشتناکی در این جهت حرکت میکردند.
پس به صورت یقینی معتقدید عاملی به نام انسجام اوپک میتواند حداقل 20 دلار روی قیمتهای نفت تأثیر داشته باشد؟
معماریان: صد درصد
فکر میکنید اورانیوم 20 درصد تا چه حد میتوانست روی قیمت نفت تأثیر داشته باشد؟
معماریان: قیمتهای بالای 110 دلار به برکت برخورداری ایران از اورانیوم 20 درصد بهدست آمده بود. قدرت چانهزنی بالای ایران تأثیر این اورانیوم را در بازار به وضوح نشان میداد، به گونهای که قیمت نفت پس از توافق هسته ای ایران و پذیرش اکسیده کردن اورانیوم 20 درصد حدود 30 دلاردر بشکه کاهش یافت.
این تحلیل برای اولین بار است که مطرح میشود و پذیرش آن آسان نیست. شما بر چه مبنایی چنین تحلیلی را ارائه میدهید؟ و چطور چنین عاملی تا این حد بر بازار نفت تأثیر دارد و مهمتر از آن چرا هیچکس تاکنون در ایران به نقش چنین عاملی دقت نکرده است؟ بهخصوص با توجه به این نکته که مهمترین منبع درآمد کشور نفت است و کسانیکه حاکمیت را در اختیار دارند برای اداره کشور روی پول نفت حساب زیادی باز کردهاند.
معماریان: به صورت واضح بعد از طرح اولیه این مسئله قیمت از 110 دلار به 80 دلار در زمان اجلاس اوپک در نوامبر 2014 رسید و پس از تاثیر عرضه مازاد موجود در بازار نفت و متعاقبا به خاطر اختلاف شدید در اوپک و عدم انسجام آن که آقای زنگنه با بیان اینکه ما 8 کشور با 4 کشور دیگر تضاد داشتیم و از آن رونمایی کرد، بعلاوه مواضع صریح عربستان باعث شد قیمتها تا 40 دلار کاهش یابد.
این مطلب را منتقل کردید؟
معماریان: پس از اینکه برگشتم این مطلب را به وزارت نفت منعکس کردم و از طریق شانا که سایت رسمی وزارتخانه است، پیشنهاد کردم که به دلیل اینکه هسته قدرت اقتصادی ما نفت و گاز است و کشوری هستیم که هم تأثیرپذیر و تأثیرگذاریم، میطلبد در تیم مذاکرهکننده هستهای یک رایزن انرژی هم حضور داشته باشد که تأثیر تصمیمات مذاکرهکنندگان بر بازار نفت را ارزیابی کند. یعنی تیم مذاکرهکننده باید مطلع شوند که آنچه روی میز درحال بررسی است نه فقط موضوع هستهای، بلکه چندین میلیارد دلار درآمد نفتی است که چه بسا اگر از آن اطلاع داشتند قطعاً میتوانستند بخشی از قدرت خرید چند میلیارد دلاری را محقق کرده و یا امتیازات بیشتری بگیرند.
شما دست روی نقطه حساسی گذاشتهاید. اولین سؤالی که بهطور طبیعی بعد از این تحلیل مطرح میشود این است که آیا میارزید که ما اورانیوم 20 درصد را تحویل و هزینه کاهش 30 دلاری قیمت نفت را تحمل کنیم؟
معماریان: من قصد ندارم وزنکشی کنم، اما یک اصل منطقی و عقلی وجود دارد. شما اگر بدانید چه چیزی میدهید و به ازای آن چه چیزی دریافت میکنید، قطعاً وزنکشیهای بهتری انجام میدهید. من مطمئنم دیپلماسی ما بسیار قوی است. اگر تیم ما میدانست که با دادن اورانیوم 20 درصد در زمان توافق نهایی قدرت خرید بسیار زیادی را از دست میدهد، توافق را طوری برنامهریزی میکرد که تا آخرین لحظه آن را نگه دارد و در آخرین مرحله، اورانیوم 20 درصد را خارج میکرد و این 6 ماهی که با قیمت 40 دلار ساختیم را با قیمت 110 دلاری نفت طی میکردیم. اختلاف آن در هر بشکه 60 تا 70 دلار میشود.
تحلیلگران نفت ممکن است اصل تأثیرگذاری اورانیوم 20 درصد را بپذیرند، اما اینکه پایه اصلی افت قیمت روی این مسئله استوار بوده یا اندازهگیری دقیقی درباره میزان این تأثیر امکانپذیر باشد، برای بسیاری به سختی قابل پذیرش خواهد بود. شما بهطور کلی وزن اصلی در افت قیمت را به همین مسئله منتسب میدانید یا این عامل را در کنار دیگر عوامل مؤثر میدانید؟ چون به هر صورت این حرف بار سنگینی دارد و اگر مطمئن شویم که چنین مسئلهای وجود دارد، در آینده حتماً توجه بیشتری به آن خواهد شد.
معماریان: من بهصورت دقیق عرض میکنم تاثیر یک پدیده سیاسی بر بازار نفت در دو حالت دیده میشود: زمانی یک تحلیلگر نمیداند که در خفا چه رخ داده است، مانند روابط فی ما بین شوروی و آمریکا. در این شرایط وقتی قیمتها کانال خود را عوض میکنند متوجه میشویم اتفاقی افتاده است.
اما در مواردی، شما دقیقاً میدانید که اگر فلان عامل حذف شود، کانالی که ایجاد کرده، فرو میریزد. همانند کانالی که به دنبال دستیابی ایران به اورانیوم غنی شده 20 درصد و بروز تنش جدی در روابط ایران و دنیای غرب ایجاد شده بود. بدیهی بود که با حذف عامل تهدید از دیدگاه غربیها که همان موجودی ذخایر اورانیوم غنی شده ما است، کانال بسته شده و قیمتها فرو میریزد.
در سال 2008 هم نظیر همین پدیده اتفاق افتاد. آن زمان قرار بود من برای برخی از اعضای کمیسیونهای مجلس صحبت کنم، اما مقامات وزارت نفت در دولت قبل مخالفت کردند. این در حالی بود که بنده یک یا دو ماه قبل از آن بنا به دعوت یکی از نشریات معروف انگلستان درباره همین موضوع در لندن سخنرانی کرده و توضیحات مبسوطی در خصوص ساختار قیمتهای شاخص بین المللی نفت و چگونگی تحولات آن ارائه داده بودم.
دلیل سقوط قیمت نفت در سال 2008 چه بود؟
معماریان: دلیل آن سقوط، شکست آمریکا در عراق و عقبنشینی از آن کشور بود که بر اساس آن قیمتها ازحدود 150 دلار به 35 دلار سقوط کرد. دقیقاً همین چرخه تکرار شده بود، آن زمان خطر حمله نظامی آمریکا به ایران قیمتها را تا آن سطح بالا برد و با از بین رفتن آن خطر، کانال قیمتی فرو ریخت.
آقای محسن رضایی هم درباره آن زمان مطالبی را بیان کردند که مشخص شد سپاه تحلیل دقیقی از امکان حمله نظامی آمریکا به ایران در آن زمان داشته است. وقتی این پروژه شکست خورد و آمریکا نه تنها به ایران حمله نکرد، بلکه تصمیم گرفت نیروهایش را هم از عراق خارج کند، طبیعتاً بازار نفت هم از شرایط بحرانی خارج شده و قیمتها نیز سقوط کردند.
یعنی تصور میکنید تحرکات ایران و مثلا مانور موشکی برگزار شده در آن زمان روی تغییر تصمیم آمریکا تأثیرگذار بود؟
معماریان: رسانههای خارجی آن زمان نوشتند که وقتی ایران موشک جدید خود را آزمایش کرد با توجه به برد آن تحلیلگران نظامی متوجه شدند که اسرائیل زیر برد موشکی ایران است و در صورت حمله آمریکا به ایران، اسرائیل هدف قرار خواهد گرفت. اما این عامل قطعا تنها عامل نیست و عوامل کلیدیتری وجود داشتند که روی این تصمیم آمریکاییها برای عقبنشینی تأثیرگذار بودند.
*تله غربیها در بازار نفت
*قیمت نفت 40 دلاری آستانه تحمل اقتصاد آمریکاست
*رسانهها میتوانند 2 میلیون بشکه عرضه مازاد «مجازی» ایجاد کنند
چرا برای یک دوره نسبتا طولانی قیمتهای نفت از 40 دلار پایینتر نیامد؟
معماریان: من در مقاله چاپ شده درنشریه Oil& Gas Eurasia مطرح کردم که قیمت 40 دلار تقریباً آستانه تحمل اقتصاد آمریکا است و این سطح قیمت، خط قرمز فشار به اقتصاد آمریکا خواهد بود و قیمتهای پایینتر باعث میشود اقتصاد آمریکا در این مسئله دچار ضرر و زیان شود. حتی مؤسسه گلدمن ساکس نیز صراحتا این مطلب را تایید کرده است. زیرا این سطح قیمت، نزدیک به 90 درصد پروژههای نفت شیل آمریکا را غیراقتصادی کرد و در نتیجه آن از بودجه عملیاتی برخی از این شرکتها یکباره به میزان 20 میلیارد دلار کاسته شد و این کاهشها ادامه یافت به گونهای که در مجموع این کاهشها تا کنون از مرز 200 میلیارد دلار گذشته است.
صراحتا اعلام کردم که اگر آمریکا بخواهد قیمت نفت را به زیر 40 دلار ببرد، این یک تصمیم سیاسی خواهد بود و توجیه اقتصادی نخواهد داشت و آمریکا مجبور خواهد بود هزینه اقتصادی این تصمیم سیاسی را پرداخت کند.
با توجه به اینکه در حال حاضر دولت آمریکا با بحران شدید بدهی مواجه است، به عقیده من به این راحتی از این خط قیمت عبور نخواهد کرد مگر اینکه وضعیت اقتصادی آن بهبود یابد که در این صورت حتما این امر صورت خواهد گرفت.
این تلهای است که غربیها گذاشتهاند و با یک پوشش رسانهای عالی مشابه یک جنگ نرم تمامعیار آن را جلو میبرند. رسانههایی مانند بلومبرگ، وال استریت ژورنال، بیبیسی و رویترز به کوچکترین خبری که باعث شود ساختار قیمتها بیش از این فرو بریزد دامن میزنند.
این خط 40 دلاری مانند خاکریزی است که پشت آن باقی ماندهاند، این خاکریز هم اقتصاد آمریکا است و همگی سعی در عبور از آن را دارند.
اینکه از این جا به بعد چه طرح و برنامهای دارند، فقط بهصورت خلاصه میتوانم بگویم که در انتها میخواهند کنترل و مدیریت نفت و خصوصا قیمت گذاری آن را بهطور کامل از دست اوپک خارج کرده و به گروه 20 منتقل کنند و از طریق نفت خام شیل، اوپک را از هم بپاشند و اگر ایران روی این مسئله بهصورت حرفهای کار نکند، قطعاً بسیار بیش از آنچه در غنیسازی 20 درصد از دست داده از دست خواهد داد.
یعنی معتقدید اگر این اتفاق بیفتد ما در آینده عاملی به نام تأثیر اوپک در قیمتگذاری نفت خام نخواهیم داشت؟
معماریان: اصلاً چیزی به نام اوپک وجود نخواهد داشت. کما اینکه در یک سال و نیم گذشته نیز از تأثیرگذاری اوپک کاسته شده است.
شما معتقد نیستید که دلیل اصلی افت قیمت نفت در بازار این مازاد عرضه دو میلیون بشکهای است؟
معماریان: هر عاملی در نوسانات قیمت نفت وزن خود را خواهد داشت و نباید بیشتر یا کمتر از وزن آن به آن بها بدهیم.
یک میلیون بشکه مازاد عرضه یا کسری در شرایط سیاسی خاص بعضی وقتها تا 10 دلار هم میتواند جابهجایی قیمت ایجاد کند، ولی در شرایط عادی این میزان نفت وزنی بیش از 2 دلار ندارد.
بنابراین مازاد 2 میلیون بشکهای در شرایط عادی و بدون تأثیر عوامل دیگر حداکثر میتواند 4 دلار در قیمت نفت تأثیر بگذارد. نه اینکه قیمت را از 70 دلار به 40 دلار برساند.
اجازه بدهید در حاشیه سؤالی بپرسم. این دو میلیون عرضه مازاد کجا میرود؟
معماریان: از نظر علمی به دقت روی این مسئله کار کردهام. این مطلب به نقش رسانهها در جهت دادن به تراز بازار نفت بازمیگردد. چنانکه ممکن است در مواقعی اصلاً دو میلیون بشکه مازاد وجود خارجی نداشته باشد و رسانهها بهصورت هماهنگ و جهتدار وجود این دو میلیون بشکه را بهصورت مجازی و غیرواقعی القا کنند. من در دو بحران قبلی این پدیده را مدلسازی کردهام. غربیها بسیار راحت میتوانند 2 تا 2.5 میلیون بشکه مازاد عرضه را در جهان از طریق رسانهها نشان بدهند، در شرایطی که چنین مازادی از نظر فیزیکی و بهصورت واقعی وجود نداشته باشد.
چنانکه در حال حاضر برای عبور از مرز 40 دلار در بشکه روی انتظار بازار بر بازگشت نفت ایران پس از رفع تحریمها تبلیغات وسیعی انجام میدهند و این تنها عاملی است که در حال حاضر میتواند سد 40 دلار در بشکه را بشکند . البته این منوط به وضعیت اقتصاد امریکا نیز خواهد بود.
نقش نهادهای پژوهشی و مجامع بزرگ انرژی جهانی مانند IEA یا IEF و امثال آن در این فضا چیست؟
معماریان: ببینید یک ارکستر واحد در حال نواختن است و یک رهبر دارد. در کشورهای نفتی عضو اوپک متأسفانه 90 درصد اتکای مقامات نفتی بر مشاوران خارجی است.
در ایران اروپاییها مرجع هستند و در کشورهای عربی آمریکاییها، تصور کنید یک جنگ نرم حرفهای برای خارج کردن کنترل ذخایر نفتی از دست مسلمانان خاورمیانه در حال شکل گرفتن است، اینک کدام مشاور غربی حاضر خواهد بود حقیقت مسئله را به مقامات نفتی این کشورها بگوید؟
این مشاورین طوری مسائل را مطرح میکنند که بین کشورهای نفتی اختلاف بیندازند. من در همین دوره معاصر چندین مورد از این نوع تحلیلها را به مقامات نفتی کشورمان به صورت مکتوب ارائه دادم که منجر به تصحیح بعضی تصمیمات شد.