به گزارش مشرق، همزمان با قطعی شدن انتقال محمد نوری، هوشمندترین فوتبالیست دو سه سال اخیر پرسپولیس به تیم مسیمیر قطر، شل کن، سفت کنهای متعدد کریم باقری در مورد آمدن یا نیامدن به تمرینات، جذب نشدن بازیکنان برجسته به قرمزها در مدت زمان طولانی نقل و انتقالات که بیشتر از 10 روز تا پایانش وقت نداریم و البته کنارهگیری رضا چلنگر «زبان» برانکو ایوانکوویچ که هرگز خودش خیال ندارد زبان ما را یاد بگیرد، تیمی به نام پرسپولیس فراروی ناظران قرار دارد که چندان پرامیدتر و قویتر از تیمی نیست که فصل پیش در لیگ برتر هشتم شد و چیزی بیش از آن نیز حقش نبود.
در میان تازه پیوستهها به پرسپولیس البته رامین رضاییان ملیپوش و فرشاد احمدزاده بازیکنان بسیار خوبی هستند اما تیمی که مدعی یکی از 3 رتبه اول لیگ باشد، به ترکیب و نفراتی بسیار بیشتر و بهتر از این نیاز دارد. لوکا ماریچ (یا مارکو ماریچ!) که معلوم نشد چرا در وسط راه الحاقش به جمع سرخها سری به تمرینات ذوبآهن هم زد و کمال کامیابینیا که از نفت کوچ کرده، هنوز امید مشخصی را برای پرسپولیس ترسیم نکردهاند. دومی در نفت تهران درخشیده اما پرسپولیس مقولهای به کلی متفاوت است و اولی باید خط دفاعی را جمع کند که در حضور محسن بنگر هم به شدت میلنگد و معلوم نیست اومانیا به آن بازمیگردد یا نه و تازه همین کاستاریکایی که برانکو به رجعت و حضور او امید بسته است، فصل پیش چند پاس گل خوشگل به رقبا داد! در دفاع چپ تکلیف گردانی و جماعتی با کوچ اولی به سپاهان و ابقای دومی در فولاد مشخص شده و پرسپولیس همچنان مشغول چانهزنی با مدافعی است که خودش بهتر از هر کس میداند پول کلان استخدامش را ندارد. (ضرغام اسماعیل عراقی)
در مرکز خط میانی و در حفره عمیقی که کوچ محمد نوری به وجود آورده و در غیاب فرناندو گابریل برزیلی که ایوانکوویچ با کجسلیقگی بزرگ و عجیبی وی را نخواست، معلوم نیست چه کسی میخواهد بازیساز سرخها باشد و هنوز برای جایگزینی سوشا مکانی غیرقابل اعتماد درون دروازه یک گزینه مطمئن و قوی انتخاب نشده است. پرسپولیس به فاصله شش ماه دو مدافع راست نامدار (ابتدا حاتمی و سپس رضاییان) را خریده اما یک هافبک وسط واقعی که بتواند بازی را به سودش عوض کند، نخواسته یا طلبیده اما زورش برای خرید او کفایت نکرده است. این تصور که با امثال نوراللهی و کفشگری میتوان در مرکز خط میانی میدانداری کرد، تصور سادهانگارانهای است و وجه غالب هر دو بازیگر و به ویژه نوراللهی تخریبگری است و نه سازندگی و آنکه سازنده بود الان پیراهن یک تیم قطری را به تن کرده است.
اظهار نگرانی برانکو راجع به مسائل و ناهمگونیهای فوق و تاکید او بر اینکه تیمش هنوز بالانس ندارد و برخی افرادی را که باید جذب میکرد، نخریده است، فایدهای به حال سرخها ندارد و فقط حرف است و حرف باد هوا است و این تیم را به جایی نمیرساند و با توجه به تغییر دایمی مدیران سرخ، سرمربی سابق تیم ملی ایران باید بداند سه یا شش ماه بعد کسی نخواهد گفت که این نفرات دستپخت طاهری سرپرست فعلی باشگاه بودهاند یا مدیرانی دیگر و مردم این مسائل را به برانکو نسبت خواهند داد و از آنجا که او اواخر فصل پیش هم چندان به درد سرخها نخورد و فقط شریک حذف تاسفبارشان از لیگ قهرمانان آسیا بود و یک دربی به درد نخور تهران را برد، باید جوابگوی این رویداد منفی باشد.
تیمی که دو روز پیش پرسپولیس قائمشهر را برد، فقط در اندازههای همین پیروزی است و در لیگ برتر به سکوی افتخار نخواهد رسید و ایوانکوویچ خاطرات خوش حضورش در تیم ملی ایران را با دست و انتخاب خودش پایمال خواهد کرد. با این بساط، جرقههای گاه به گاه امثال امید عالیشاه، فرشاد احمدزاده، رامین رضاییان، هادی نوروزی و البته مهدی طارمی هر از چند گاهی پیروزیهایی را به ارمغان خواهد آورد اما یک تیم ذاتا متوسط را به اوج نخواهد رساند و هرگونه امید فراتر از قاعدهای به این تیم، فقط یک امید واهی خواهد بود.
در میان تازه پیوستهها به پرسپولیس البته رامین رضاییان ملیپوش و فرشاد احمدزاده بازیکنان بسیار خوبی هستند اما تیمی که مدعی یکی از 3 رتبه اول لیگ باشد، به ترکیب و نفراتی بسیار بیشتر و بهتر از این نیاز دارد. لوکا ماریچ (یا مارکو ماریچ!) که معلوم نشد چرا در وسط راه الحاقش به جمع سرخها سری به تمرینات ذوبآهن هم زد و کمال کامیابینیا که از نفت کوچ کرده، هنوز امید مشخصی را برای پرسپولیس ترسیم نکردهاند. دومی در نفت تهران درخشیده اما پرسپولیس مقولهای به کلی متفاوت است و اولی باید خط دفاعی را جمع کند که در حضور محسن بنگر هم به شدت میلنگد و معلوم نیست اومانیا به آن بازمیگردد یا نه و تازه همین کاستاریکایی که برانکو به رجعت و حضور او امید بسته است، فصل پیش چند پاس گل خوشگل به رقبا داد! در دفاع چپ تکلیف گردانی و جماعتی با کوچ اولی به سپاهان و ابقای دومی در فولاد مشخص شده و پرسپولیس همچنان مشغول چانهزنی با مدافعی است که خودش بهتر از هر کس میداند پول کلان استخدامش را ندارد. (ضرغام اسماعیل عراقی)
در مرکز خط میانی و در حفره عمیقی که کوچ محمد نوری به وجود آورده و در غیاب فرناندو گابریل برزیلی که ایوانکوویچ با کجسلیقگی بزرگ و عجیبی وی را نخواست، معلوم نیست چه کسی میخواهد بازیساز سرخها باشد و هنوز برای جایگزینی سوشا مکانی غیرقابل اعتماد درون دروازه یک گزینه مطمئن و قوی انتخاب نشده است. پرسپولیس به فاصله شش ماه دو مدافع راست نامدار (ابتدا حاتمی و سپس رضاییان) را خریده اما یک هافبک وسط واقعی که بتواند بازی را به سودش عوض کند، نخواسته یا طلبیده اما زورش برای خرید او کفایت نکرده است. این تصور که با امثال نوراللهی و کفشگری میتوان در مرکز خط میانی میدانداری کرد، تصور سادهانگارانهای است و وجه غالب هر دو بازیگر و به ویژه نوراللهی تخریبگری است و نه سازندگی و آنکه سازنده بود الان پیراهن یک تیم قطری را به تن کرده است.
اظهار نگرانی برانکو راجع به مسائل و ناهمگونیهای فوق و تاکید او بر اینکه تیمش هنوز بالانس ندارد و برخی افرادی را که باید جذب میکرد، نخریده است، فایدهای به حال سرخها ندارد و فقط حرف است و حرف باد هوا است و این تیم را به جایی نمیرساند و با توجه به تغییر دایمی مدیران سرخ، سرمربی سابق تیم ملی ایران باید بداند سه یا شش ماه بعد کسی نخواهد گفت که این نفرات دستپخت طاهری سرپرست فعلی باشگاه بودهاند یا مدیرانی دیگر و مردم این مسائل را به برانکو نسبت خواهند داد و از آنجا که او اواخر فصل پیش هم چندان به درد سرخها نخورد و فقط شریک حذف تاسفبارشان از لیگ قهرمانان آسیا بود و یک دربی به درد نخور تهران را برد، باید جوابگوی این رویداد منفی باشد.
تیمی که دو روز پیش پرسپولیس قائمشهر را برد، فقط در اندازههای همین پیروزی است و در لیگ برتر به سکوی افتخار نخواهد رسید و ایوانکوویچ خاطرات خوش حضورش در تیم ملی ایران را با دست و انتخاب خودش پایمال خواهد کرد. با این بساط، جرقههای گاه به گاه امثال امید عالیشاه، فرشاد احمدزاده، رامین رضاییان، هادی نوروزی و البته مهدی طارمی هر از چند گاهی پیروزیهایی را به ارمغان خواهد آورد اما یک تیم ذاتا متوسط را به اوج نخواهد رساند و هرگونه امید فراتر از قاعدهای به این تیم، فقط یک امید واهی خواهد بود.