به گزارش مشرق، در لایحه بودجه 1399، دولت برای فعالیتهای قرآنی 20 میلیارد اعتبار در نظر گرفته است که این اعتبار بهتناسب مأموریتها و وظایف دستگاههای قرآنی رقم ناچیزی است. این مبلغ در مقایسه با بودجه 100 میلیارد تومانی سال گذشته، 80 درصد کاهش داشته است؛ البته بودجه قرآن سال گذشته نیز از سوی دولت به مبلغ 40 میلیارد تومان پیشنهاد شده بود که با پیگیری برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی آن را به مبلغ 100 میلیارد تومان افزایش داد که البته فعلاً ریالی از آن هم پرداخت نشده است!
روز گذشته محمدعلی خواجهپیری، پیشکسوت قرآنی و عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی در یکصد و ششمین جلسه مجمع مشورتی شورای توسعه فرهنگ قرآنی گفته است: "من اعتقاد دارم رئیسجمهور محترم از وضعیت بودجه قرآنی بیاطلاع است و باید مطالبه منطقی و محترمانه از ایشان داشته باشیم."
بیشتر بخوانید:
کاهش چشمگیر بودجه قرآنی کشور در سال
درباره به سخنان جناب خواجهپیری باید گفت که چگونه مقام مسئولی در حد رئیسجمهور که در بالاترین مقام اجرایی کشور است از وضعیت اقشار مختلف و بودجه دستگاهها و حوزههای مختلف از جمله فعالیتهای قرآنی بیاطلاع است؟ اگر بیاطلاعی ایشان همانند بیاطلاعی از اجرای برخی طرحهای افزایش قیمت است که هیچ! اما اگر واقعاً اطلاعی نداشته است، مسئول اصلی در مطلع کردن رئیسجمهور کیست؟
چه کسی باید به رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه بگوید که بودجه 20 میلیاردی با پیشبینی تورم 40 درصدی نمیتواند تمام نیازهای جامعه قرآنی را در حوزههای اشتغال، توانمندسازی و خدماترسانی از جمله در بیمه فعالان قرآنی و حمایتهای ریالی از مؤسسات قرآنی و صدها مسئله دیگر در برگیرد و اهداف دستگاهها برای برنامههای جدید یا جاری را به تحقق نزدیک کند.
مقصر اصلی در کاهش 80 درصدی بودجه قرآنی کیست؟
نخستین برداشتی که از سخنان استاد خواجهپیری در ذهن هر مخاطبی نقش میبندد این است که یقیناً رئیسجمهور شخص بیاطلاعی نیست که بر اساس شنیدهها به تحلیل و جمعبندی برسد و بر همان اساس هم اظهارنظر کند و چنانچه بگوییم خبری از تدبیر و کار تخصصی و گروه مشورتی نیست، بیاحترامی به رئیسجمهور و دولت او محسوب میشود. پس با این حساب، میتوان گفت پیکان انتقادات را باید پیش از همه به سوی بالاترین مقام تصمیمگیر حوزههای قرآنی گرفت. یعنی شورای توسعه فرهنگ قرآنی!
البته مطالبه بهحق آقای خواجه پیری از این جهت که مقامات ارشد کشور باید در فکر مشکلات و دغدغههای مردم باشند و از بابت رنج و سختی مردم مکدر شوند، خوب و پسندیده و نشان از توجه به نیازهای مردم است اما ماندن در حرف و رها کردن موضوع و پاسکاری آن بین افراد و شوراهای مختلف نه مطلوب است و نه مورد انتظار. اینکه شورای توسعه فرهنگ قرآنی باید پیش از اینکه لایحه بودجه سال 1399 دولت به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند، از سازمان برنامه و بودجه و شخص رئیسجمهور به واسطه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیری میکرد، موضوعی قابل تأملتر است.
کافی است اشارهای به وظایف شورای توسعه فرهنگ قرآنی در منشور و همچنین ماده 4 اساسنامه بیاندازیم، آنگاه خواهیم دید که «صندوق مشارکت توسعه فرهنگ قرآنی» شورای توسعه فرهنگ قرآنی مقصر اصلی عدم تأمین بودجه قرآنی کشور است. ایجاد همافزایی بین دستگاههای دولتی اولین هدف منشور توسعه فرهنگ قرآنی است که اجرای آن به شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی سپرده شده است تا عزم ملی در تمسک به قرآنکریم محقق شود و یکی از ظرفیتهایی که هر یک از اعضای شورای توسعه فرهنگ قرآنی میتوانند برای ایجاد همافزایی به میدان بیاورند بدون شک "بودجه" است و وقتی این بودجهها در کنار هم قرار بگیرند ظرفیتی ایجاد خواهد شد که پاسخگوی بسیاری از فعالیتهای قرآنی خواهد بود.
شورای توسعه فرهنگ قرآنی 26 عضو دارد که 23 عضو آن، شخصیت حقوقی دارند و از این بین 19 عضو آن دارای بودجه مستقلند که یا ردیفی از آن را به فعالیتهای قرآنی اختصاص دادهاند و یا میتوانند این کار را بکنند.
در انتها تمامی آنچه در این یادداشت گفته شد را میتوان اینگونه خلاصه کرد که «شورای توسعه فرهنگ قرآنی لطفاً برای پوشاندن کمکاریهای خود و شانه خالی کردن از بار مسئولیت، فقط دیگران را آماج انتقادات خود قرار ندهند.»