به گزارش مشرق، سارا عرفانی نویسنده در اینستاگرام خود درباره مادر بودن نوشت:
نوشتم نه ساله که خودم دارم اینطوری زندگی می کنم.
دقیقاً نه سال پیش، همین روزهای زمستونی بود که پیشنهاد دادن بشم دبیر صفحه ی داستان یک نشریه ی چند میلیون تیراژی و چون مطهره خانوم تو راه بود، نپذیرفتم. و الان، بعد نه سال، نه تنها ذره ای ناراحت نیستم بلکه خوشحالم. خوشحالم از انتخاب نه سال قبلم. با اینکه اگه اون زمان، اون موقعیت شغلی رو قبول می کردم، حتماً تا الان خیلی موقعیت های بهتری بهم پیشنهاد می شد. همونطور که خیلی از همکاران مرد جوان تر از من، اومدن و مدیر و معاون فلان نهاد و ارگان فرهنگی شدن و من باز هم سر سوزنی ناراحت نیستم.
دقیقاً نه ساله که فقط و فقط ضروری ترین جلسات کاری رو می تونم برم. اونم اگه ابر و باد و مه و خورشید و فلک، در کار باشن و بهم کمک کنن. هنوز هم خیلی از رونمایی ها، خیلی از جشنواره ها، کتاب سال ها، افتتاحیه ها و اختتامیه هایی که دعوت می شم و لازمه ی کارم هست و رفتنشون کلی می تونه برام منفعت داشته باشه، نمی رم و سر سوزنی ناراحت نیستم. دقیقاً نه ساله… اون وقتا که مطهره دو سه ساله بود، توی وبلاگ نوشتم احتمالاً سه سال برای بچه ی اول، و سه سال برای دومی باید خونه باشم. و الان که توی دایرکت جواب دوستم رو دادم که نه ساله اینطوری زندگی می کنم، خودم باورم نشد که واقعاً نه سال گذشته و من همچنان به تمام موقعیت های کاری اداری پشت پا می زنم و باز سر سوزنی ناراحت نمی شم و نویسنده ی کم کاری هستم. می تونستم الان بیست سی تا کتاب نوشته باشم، اینقدر ایده توی سرم رژه می ره… اینقدر ایده ها با هم قاطی می شن، خودشون رو به در و دیوار می زنن… اما حیف که نوبت شون نمی شه.
بعضی دوستان نوشتن کار شما جوریه که می تونی از خونه دنبالش کنی. می خوام بگم حتی از خونه هم اصراری ندارم دنبالش کنم. اگه نرسم و فرصت نکنم، سراغ فایل داستانم نمی رم، همونطور که یک سال و نیمه داستانم رو شروع کردم اما بیشتر از بیست سی صفحه ننوشتم. وقت نکردم که بنویسم و بازم ناراحت نیستم. یکی از رفقا گفت اینجوری فراموش می شی… گفتم مهم نیست. حتی به قیمت فراموش شدن هم اگه وقت نکنم و ننویسم، با اینکه کاریه که می شه از خونه دنبال کرد، بازم ناراحت نیستم.
و باز دوستان گفتن تقصیر جامعه س که این همه سال به ما گفت خوب درس بخون رشته ی خوب قبول شو، دیگه نگفت فلان رشته ی بالا که قبول بشی، بعدش باید فلان شغل رو داشته باشی که با مادرانگیت، صد و هشتاد درجه منافات داره… بله خوب، نگفتن بهمون. اما ما خودمون جامعه ایم دیگه. بیایم اون فرهنگ غلط رو به مرور تغییر بدیم… یاعلی
من یک مادرم باافتخار