کد خبر 655790
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۰۴:۰۰

«کم‌کوشی» یعنی تلاش کمتر برای انتقال بیشتر اطلاعات، «پرهیز از رسمیت» و «اسفتاده از متن- تصویر» سه اصل بنیادین در زبان‌شناسی اینترنت است.

به گزارش مشرق، به راستی آیا کسی صدای زنگ خطر فراموش شدن فرهنگ مکتوب ایرانی را در عصر جولان فضای مجازی شنیده است و این که چه آسیبی از سوی فضای مجازی، شبکه های اجتماعی اینترنتی و ارتباطات الکترونیکی، به زبان پارسی می رسد؟ واقعا استفاده افراطی از فضای مجازی به عنوان جایگزین فرهنگ نوشتن رسمی، به تدریج یادگیری نسل جوان را در زمینه زبان ملی یا مادری دچار آسیب جدی نمی کند؟

یکی از این آفت ها تلاش برای کم کوشی و کوتاه کردن کلمات به دلیل سرعت عمل در فضای مجازی است که به جان زبان فارسی افتاده است.

در هم‌اندیشی «تاثیر فضای مجازی بر زبان فارسی» که در انتشارات فنی ایران با همیاری شورای ویراستاران برگزار شد، علی رضاقلی فامیان، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نوربه «دو گرایش در کاربرد زبان در فضای مجازی» اشاره کرد و گفت: یک گرایش زبان‌شناسی رایانشی است که به پردازش زبان طبیعی یا تبدیل متن به گفتار و برعکس می‌پردازد که این جا موضوع بحث نیست. گرایش دیگر زبان‌شناسی اینترنت است.

در این شاخه سه اصل بنیادی وجود دارد: اول اصل کم‌کوشی (کمینه‌سازی) یعنی تلاش کمتر برای انتقال بیشتر اطلاعات. اصل دوم «پرهیز از رسمیت» است؛ فضای مجازی را از هر لحاظ که نگاه کنیم، فضایی غیررسمی است. اصل سوم، «متن- تصویر» است به این معنی که نشانه‌ها و تصویرها در کنار متن هستند و احساسات و افکار را با نشانه‌ها بیان می‌کنند.از این رو این نگرانی درباره زبان فارسی هم وجود دارد و ما را برآن می‌دارد که این موضوع را قاعده‌مند آسیب‌شناسی کنیم.

بر اساس آمار مرکز افکارسنجی دانشجویان تا شهریورماه 1395، 52 درصد مردم ایران عضو شبکه‌های اجتماعی هستند و 40 درصد روستاییان نیز از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. شبکه اجتماعی تلگرام 28 میلیون عضو در ایران دارد. 66 درصد عموم و دانشجویان در تلگرام از محتوای طنز و سرگرمی استفاده می‌کنند. این آمار نشان می دهد فراوانی کاربران و کم توجهی اغلب آن ها به قواعد زبانی این خطر را برای زبان فارسی جدی تر می کند به ویژه که کاربران به دلیل تسلط کم به درست نویسی از زبان گفتار برای نوشتن استفاده می کنند.

مخدوش شدن مرز زبان گفتاری و نوشتاری

رضا شکراللهی با اشاره به فراگیر شدن استفاده از زبانِ گفتار در نوشتار می گوید: در آینده‌ای دور، زبان فارسی به عنوان زبان رایج نوشتار خواهد مرد. شواهد و قراینی موجود است که مهم‌ترین آن‌ها مسئله شکاف زبانی ناپایدار میان زبان گفتار و نوشتار است. به دلیل همین ناپایداری، احتمال از بین رفتن یکی به نفع دیگری بسیار است. البته تفاوت فارسی نوشتاری با گفتاری آن‌قدر زیاد نیست که به نظر مشکل‌ساز باشد اما فارسی گفتاری به سرعت تغییر می‌کند ولی فارسی نوشتاری بسیار محافظه‌کار است و همین باعث عمیق‌تر شدن این شکاف می‌شود.

امروزه زبان گفتار در کنار زبان نوشتار رسمیت نسبی پیدا کرده است. از چاپ کتاب‌هایی به این زبان گرفته تا رویکرد تازه رسانه‌ها و حتی تبلیغات رسمی به استفاده از این زبان. ضمن آن که فضای مجازی عملاً در تسخیر این زبان است.

این ویراستار و پژوهشگر زبان فارسی به موضوع همگانی شدن نوشتن در سایه گسترش و پیشرفت فناوری پرداخت و گفت: برخلاف سیر هزار ساله اخیر امروزه همه می‌نویسند. اما در چرخش از زبان نوشتار به گفتار، اتفاقات دیگری هم می‌افتد که باید به آن‌ها توجه کرد. مهم‌ترین اتفاق غلبه فناوری در قالب موبایل‌محوری است که فراهم شدن امکان نوشتن برای همگان، نیاز به سرعت بیشتر در نوشتن دارد و با زبان گفتار تناسب بیشتری برقرار می کند، استفاده از زبان تصویر و اموجی‌ها (Emoji) در راستای نیاز به سرعت و تطبیق‌پذیری با زبان گفتار و هم در ساحت معنا و فقر واژگانی حتی در بیان احساسات، و به هم خوردن موازنه در تولید و مصرف متن که معمولا به زیان زبان نوشتار امروزی ختم می‌شود، برخی از پیامدهای این وضع است.

او سپس به مؤلفه‌های پویایی زبان از قبیل گسترش آن به دلیل پیدایش مفاهیم و اشیای جدید، ساده‌سازی، ایجاز اجباری و نزدیک‌تر شدن به زبان محاوره اشاره کرد و افزود: همه این عناصر در رویکرد زبانی جدید حاضر است ولی مسئله اصلی این جاست که پویایی زبان چه چشم‌اندازی از نظر اندیشه برای زبان ایجاد می‌کند؟شکراللهی با شرح نمونه‌هایی تجربه‌شده از تأثیر زبان گفتار بر زبان اندیشه گفت: به نظر می‌رسد زبان گفتار با محدودیت دایره واژگان ارتباط مستقیم دارد.

در چند سال اخیر با نوعی از نوشتار روبه‌رو هستیم با دایره‌ای بسیار محدود از واژگان،شاید حتی کمتر از300 کلمه. در جامعه موبایل‌محور، زبان غیرگفتاردیگر در حوصله مخاطب عام نیست و این زبانِ حداقلی امروزه مورد پسند اکثر مردم است. جابه‌جایی ناگزیر زبان گفتار با نوشتار فقط جنبه پویایی ندارد، مسئله این است که الگو و نظام معنایی زبان گفتار را هم به نوشتار وارد می‌کند. مرز بین ادبیات شفاهی و مکتوب مخدوش شده است و چون الگوی قبلی برای آن در ذهن فارسی‌زبانِ عام وجود ندارد، معلوم نیست زبان گفتار در آینده بتواند از پس فکر و اندیشه هم برآید و به تعبیر دکتر آشوری، ممکن است واقعاً در آینده در سطح زبانی برای تفنن باقی بماند و کمتر حرف جدی به این زبان زده شود.

راجب یا راجع به

محمدمهدی سرلک، پژوهشگر رسانه چندی پیش دریادداشتی درروزنامه ایران نوشته بود:

نحوه نوشتن در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، سهل انگاری در انتخاب حروف درست با صدای مشابه، استفاده از اصطلاحات مخفف بدون هیچ پشتوانه ریشه شناسی، نبود تجربه نوشتن متن جدی و سایر رفتارهای زبانی در فضای مجازی شاید سبب توسعه ارتباطات و تبادل پیام باشد و کاربردهای مفید نیز داشته باشد که دارد اما زیان و آسیبی که به زبان و کارکردهای آن وارد می شود را نمی توان نادیده گرفت.

هم اکنون شاهد استفاده فراوان واژگان نادرست و ادبیات ناموزون در شبکه های مجازی هستیم و همچنین شاهد نوعی از نوشتار با عنوان «فینگیلیش» که بر ضمیر ناخودآگاه ما به مرور اثری خواهد گذاشت جبران ناشدنی و آن گاه شاهد نسلی هستیم که دانشجوی دکترای رشته حقوق واژه «قصاص» را به صورت «قساس» بنویسد یا در جای جای فضای مجازی شاهد استفاده از «راجب» به جای عبارت «راجع به» هستیم یا «حاظر» به جای «حاضر»!!! نوشتن یک متن درخواست برای استخدام توسط بسیاری از دانش آموختگان دبیرستان یا دانشگاه ما دشوار و گاه ناممکن است. چگونه می شود نسل های بعدی سعدی، فردوسی، خیام و جامی چنین بنویسند؟! چگونه می شود به این واقعیت بی اعتنا ماند؟

ریشه در فضای مجازی نیست بلکه ریشه در استفاده بی جا و زیاده خواهانه از این بستر پرفایده است. برای دانش آموزانی که هنوز به بلوغ نوشتاری نرسیده اند و تمرین و ممارست در نوشتن نکرده اند، استفاده بی رویه و اغراق آمیز از این ابزارها نتایج نامطلوبی به همراه دارد.آیا پسندیده نیست این حالت بی خیال منشانه را به خودآگاهی ملی و فرهنگی تبدیل کنیم؟ آیا نباید در قبال فرزندانمان مسئول باشیم تا انسان های فرهیخته ای باشند و اسباب افتخار ایران زمین شوند؟ چگونه می شود بدون تمرین نوشتن و انگیزه استفاده از قلم، ساختار ذهنی درستی برای درک و انتقال مطلب ایجاد کنیم؟ با توجه به اهمیت موضوع باید بر اشتباهات کرداری و کردار جمعی خود در این زمینه توجهی منتقدانه داشته باشیم.

مثلاً چه ایرادی دارد زبان پارسی را با کمک ابزارهای پرمصرف فناوری اطلاعات بیاموزیم و بیاموزانیم. همچنین در مدارس بر مهارت نوشتن و خواندن باید توجه بیشتری کرد؟ در نهایت نگذاریم تیغ بران فضای مجازی ابزار قتل فرهنگ ما باشد، بلکه از این موهبت برش دار، برای تعالی و تجلی فرهنگ اصیل خود استفاده کنیم. جان کلام نگارنده در این است که ریشه مشکل نه در زبان پارسی است و نه در فضای مجازی، بلکه ریشه مشکل جایی درون ما، در نوع رشد اجتماعی و در میزان آمادگی ما برای استفاده بهینه از فرصت هاست.

پایگاه رصد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس