کد خبر 625872
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵

یک تحلیل گر چینی معتقد است چنانچه ایالات متحده قادر نیست در برابر جامعه جهانی پاسخگو باشد دنیا باید به سمت روی گردانی از آمریکا حرکت کند و خود را از وابستگی به حکومت سرکشی که دارای قدرت نظامی بالایی است اما در حال از دست دادن اعتبارش در دیگر زمینه هاست جدا کند. منشا اصلی ناکامی واشنگتن گرایش شدید به جریان راست سیاسی بود.

به گزارش مشرق، پس از جنگ های جهانی اول و دوم، به سبب افول قدرت کشورهای اروپایی و غیراروپایی درگیر در جنگ بر اثر آسیب های ناشی از این دو جنگ، گسترده، کم کم آمریکا به قدرتی تاثیرگذار در جهان تبدیل شد اما این صعود قدرت کم کم به بیشنیه خود نزدیک شده و به زعم برخی تحلیل گران در دامنه نزول افتاده است.

آنچه در پی می آید ترجمه مقاله ای به قلم نوآم چامسکی، از منتقدان سیاست خارجه آمریکا و از تحلیل گران سیاسی معاصر است که با عنوان «جهان در مسیر روی گردانی از آمریکا» چندی پیش در سیاست «تروث1 اوت» منتشر شد. او روسی تبار و پدرش یهودی الاصل بوده است. در این مقاله چامسکی جهان را در حال روی گردانی از آمریکا توصیف می کند. بر اساس نظر او این امر ناشی از یکه تازی های آمریکا در عرصه جهانی و بی اعتنایی این کشور به پیمان های بین المللی است.

یک تحلیل گر چینی معتقد است چنانچه ایالات متحده قادر نیست در برابر جامعه جهانی پاسخگو باشد دنیا باید به سمت روی گردانی از آمریکا حرکت کند و خود را از وابستگی به حکومت سرکشی که دارای قدرت نظامی بالایی است اما در حال از دست دادن اعتبارش در دیگر زمینه هاست جدا کند. منشا اصلی ناکامی واشنگتن گرایش شدید به جریان راست سیاسی بود.

جهان در مسیر روی گردانی از آمریکا

در گذشته گاهی ایالات متحده به صورت تمسخرآمیزی- البته به درستی- به عنوان دولتی تک حزبی توصیف می شد؛ یک حزب اقتصادمحور که از دو جناح دموکرات ها و جمهوری خواهان تشکیل شده بود اما در حال حاضر نیز ایالات متحده همانند گذشته دولتی تک حزبی اقتصادمحور است و در عمل تنها جمهوری خواهان میانه رو که امروزه با نام دموکرات های جدید از آن ها یاد می شود در این کشور نقش دارند. اگرچه اساس تشکیلات جمهوری خواهان همچنان پابرجاست اما مدت هاست که آن ها هرگونه ادعایی که این گروه را به عنوان یک حزب پارلمانی معرفی کند کنار گذاشته اند.

نورمن2 ارونستین مفسر محافظه کار موسسه آمریکایی اینترپرایز3 جمهوری خواهان امروز را حزبی با اوصاف شورشی رادیکال، ایدئولوژیک افراطی، مغرور در برابر حقایق و نیز کسانی که برای منتقدان خود مشروعیت قائل نیستند توصیف و از آن ها به عنوان یک خطر جدی برای جامعه یاد می کند. حزب جمهوری خواه با گروه های بسیاری ثروتمند و شرکت های اقتصادی بزرگ کاملا هماهنگ عمل می کند. از آنجایی که با اتخاذ چنین رویکردی امکان به دست آوردن آرای عمومی جامعه فراهم نیست این حزب مجبور شده است بخش های مختلف جامعه را که از نظر معیارهای جهانی افراطی محسوب می شوند تا حد ممکن سازماندهی کند. البته در اجرای معیارهای جدید، بین اعضای تی پارتی4 و عده زیادی از جریان اصلی، شکاف وجود دارد.

جمهوری خواهان و حایمان مالی آن ها انتظار دارند که از این جریان به عنوان عوامل اصلی مقابله نئولیبرال ها با مردم استفاده شود تا با خصوصی سازی، مقررات زدایی و نیز محدودکردن دولت بتوانند همانند نیروهای نظامی، ثروت و قدرت را در خدمت خود نگه دارند. هر چند جمهوری خواهان برای رسیدن به این اهداف توفیقاتی داشته اند اما اخیرا دریافته اند که بیش از این دیگر امکان ادامه این موفقیت ها وجود ندارد و تاثیرات منفی این رویکرد بر جامعه آمریکا بیشتر ظاهر خواهدشد. افزایش بیماری ها به دلیل متوقف شدن قانون اقتصادی خدمات درمانی یکی از این موارد بود.

جهان در مسیر روی گردانی از آمریکا

آنچه مفسر چینی به آن اشاره می کند داستانی ساختگی نیست بلکه واقعیت است. در سال 1999 میلادی تحلیلگر مسائل سیاسی، ساموئل هانتینگتون5 هشدار داد که در نظر بسیاری از مردم جهان، آمریکا در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت سرکش و به تعبیری دیگر، بزرگ ترین تهدید خارجی جوامع انسانی در جهان است. چند ماه قبل از دوره ریاست جمهوری بوش، رابرت جرویس6، رییس انجمن علوم سیاسی آمریکا نیز هشدار داد که از نظر اکثر جهانیان ایالات متحده سرکش ترین کشور دنیاست. هم هانتینگتون و هم جرویس هشدار دادند که ادامه این سیاست ها به دست مسئولان آمریکایی، عاقلانه نیست و نتیجه چنین ذهنیتی به ضرر آمریکا خواهدبرد.

در شماره ای از نشریه فارن اِفِیرز7، دیوید کای8 که یکی از برجسته ترین اعضای این نشریه است ابعاد جدایی واشنگتن را از جامعه جهانی بررسی می کند و معتقد است آمریکا با نپذیرفتن معاهدات چندجانبه در دنیا، خود را از دیگر کشورها جدا می کند. او در ادامه توضیح می دهد که برخی از پیمان های بین المللی به دست آمریکا آشکارا و بدون هیچ ملاحظه ای پذیرفته نمی شود. به طور مثال مجلس سنای ایالات متحده به کنوانسیون دفاع از حقوق معلولان 2012 و نیز به پیمان جامع منع آزمایش های هسته ای 1999 رای نداد.

برخی دیگر از طرح ها نیز از سوی این کشور با بی تفاوتی مواجه شده است که طرح هایی همانند قانون کار حقوق اقتصادی و فرهنگی شهروندان، گونه های در معرض انقراض آلودگی محیط زیست، درگیری های مسلحانه، حفظ صلح، سلاح های هسته ای، قانون دریا و تبعیض علیه زنان از این جمله اند. کای همچنین می افزاید نپذیرفتن تعهدات بین المللی از سوی آمریکا به حدی افزایش پیدا کرده است که سایر کشورها دیگر انتظار ندارند این قوانین به تصویب واشنگتن برسد یا این کشور به تعهداتی که قرارداد با نهادهای بین المللی ایجاد می کند پایبندی کاملی داشته باشد. تحت چنین شرایطی دنیا به طور طبیعی به این سمت حرکت خواهدکرد که قوانین در سایر نقاط دنیا غیر از آمریکا طراحی و تعریف و نقش ایالات متحده محدود یا حتی نادیده گرفته شود.

البته این شرایط چندان هم جدید نیست و در سال های اخیر با رضایت و تایید داخلی، رویکردی که حق ظاهر شدن به عنوان یک کشور سرکش را برای آمریکا به رسمیت می شناسد، بیشتر تثبیت شده است مثلا چندی پیش نیروهای عملیات ویژه آمریکا مظنونی به نام ابوانس اللیبی9 را در خیابان های طرابلس پایتخت لیبی ربودند و او را بدون وکیل و بدون رعایت حقوق متهمان، وارد ناو جنگی و از او بازجویی کردند.

جهان در مسیر روی گردانی از آمریکا

جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در توجیه این اقدام به رسانه ها گفت: «چنین اقداماتی قانونی است چراکه با قوانین آمریکا سازگار است» اما همگان به خوبی می دانند قوانین جهانی در صورتی معتبر هستند که بین المللی باشند. روشن است که اگر نیروهای ویژه کوبا در یک اقدام متقابل تروریست معروف، لوییس پوسادا کاریلس10 را از میامی آمریکا می ربودند و او را برای بازجویی به کوبا می بردند و طبق قوانین کوبا او را محاکمه می کردند، حتما واکنش ها تفاوت داشت و آمریکایی ها چنین حقی را برای کوبا قائل نبودند.

فقط کشورهای خودسر و سرکش چنین ویژگی هایی دارند. آمریکا در سال های اخیر به عنوان یک کشور سرکش به دلیل داشتن قدرت که خود را از مجازات بین المللی مصون می داند، حملات خودسرانه زیادی انجام داده و با هدف ایجاد رعب و وحشت مناطق زیادی از دنیا را با هواپیماهای بدون سرنشین بمباران کرده است یا اینکه با روش های مختلف دیگری از اراده جهانی سرپیچی می کند. به عنوان مثال آمریکا بر ادامه تحریم های خود علیه کوبا اصرار دارد هرچند جامعه جهانی از مدت ها قبل با آن مخالف بود و هنگامی که سازمان ملل متحد رای به محکومیت این تحریم ها داد، تنها اسراییل که متحد اصلی ایالات متحده است با این تحریم ها موافقت کرد.

سیاستمدار برجسته، دین آچستون11، در سال 1962 میلادی در انجمن حقوق بین الملل آمریکا معتقد بود جهانیان در هر صورت باید بپذیرند که همه اقدامات ایالات متحده قانونی است، صرفا به این دلیل که آمریکا این گونه می خواهد. او اظهار می داشت که هیچ قانونی نمی تواند قدرت، موقعیت و اعتبار ایالات متحده را به چالش بکشد.

هنگامی که ایالات متحده به استقلال رسید تلاش کرد تا در همان زمان به جامعه بین المللی بپیوندد. به همین دلیل است که بیانیه روز استقلال آمریکا- به منظور هماهنگی باج امعه جهانی- با ابراز نگرانی درباره احترام شایسته به عقاید انسان ها آغاز می شود. از نظر تاریخ نویس دیپلماسی الیگا گلد12، عنصر مهم و حیاتی برای ایالات متحده در آن زمان عبارت بود از تبدیل شدن آمریکا از یک کنفدراسیون بی قانون به یک ملت متحد با قوانین معتبر ملی که برگرفته از قوانین کشورهای اروپایی بود. در این شرایط ملت آمریکا زمینه رسیدن به خواست و اراده ای خود را پیدا کردند اما از طرفی دیگر تصویب قانون ملی در این کشور می توانست زمینه خلاص شدن از شر جمعیت بومی و گسترش برده داری را فراهم می کند.

جهان در مسیر روی گردانی از آمریکا

این در حالی بود که در انگلستان از برده داری به عنوان یک روش نفرت انگیز یاد می کردند و حقوقدان معروف ویلیام مورای13، در 1772 میلادی علیه آن حکم داده بود و در عمل، تکامل قانون انگلیس در این زمینه سبب قطع منافع طرفداران برده داری می شد.

به هر حال تصویب قوانین ملی، امتیازات متعددی را برای ایالات متحده در پی داشت که به رسمیت شناخته شدن توسط دیگر کشورها و نیز آزادی عمل در داخل کشور بدون دخالت دیگران از جمله آن ها بود. به دلایل پیش گفته، قدرت هژمونیک آمریکا باعث ایجاد این فرصت شده است که این کشور در زمانی که با افزایش مخالفت های خارجی مواجه می شود یا قصد کاهش صدمات ناشی از سیاست های غلط خود را دارد به یک قدرت سرکش در جهان تبدیل شود و آزادانه به قوانین و ارزش های بین المللی هجوم آورد و نسبت به آن ها بی اعتنا باشد.

پی نوشت:

1. Truthout
2. Norman Ornstein
3. Enterpris
4. Tea party

جنبش «تی پارتی» یا جنبش اعتراضی چای، یک جنبش سیاسی آمریکایی است که از تبعیت از قانون اساسی ایالات متحده، کاستن از مخارج دولت آمریکا و مالیات ها و کاهش کسر بودجه و بدهی ملی آمریکا حمایت می کند.

5. Samuel P. Huntington
6. Robert Jervis
7. Foreign Affairs
8. David Kaye
9. Abu Anas al- Libi

ابوانس اللیبی، از اعضای گروه القاعده در کشور لیبی بود که در اکتبر 2013 م به دست نیروهای دلتای نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا و با کمک اف بی آی و سیا در شهر طرابلس در یک عملیات سری دستگیر شد و در حالی که در بازداشت آمریکایی ها بود در سال 2015م به دلیل سرطان کبد از دنیا رفت.

10.Luis Posada Carriles

لوییس یوسادا کاریلس با نام مستعار بامبی، یک مبارز تبعیدی کوبایی تبار است که عامل سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) است. او به دلیل اقدامات تروریستی و دست داشتن در بمب گذاری هواپیمای کوبایی که منجر به کشته شدن 73 نفر شد از نظر دولت کوبا یک تروریست است و هم اکنون تحت حمایت آمریکا در این کشور زندگی می کند.

11. Dean Acheson
12. Eliga H. Gould
13.William Murray
 
 
* امیرحسین موحدیان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۲:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۹
    0 0
    شتر در خواب بیند پنبه دانه بهترین پاسخ به قدرت سلطه جو وفرصت طلب چین است که رویای سیطره بر جهان را پس از آمریکا در سر می پروراند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس