به گزارش مشرق، زبیگنیو برژینسکی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در یک مصاحبه اعلام کرد که این رخداد حاصل برنامهریزی دستگاههای امنیتی و سیاسی آمریکا نبود و یک مکانیزم ناشی از پارامترهای درون سیستمی در اتحاد شوروی، این قدرت بزرگ را به بحران رساند ولی وی تأکید کرد که روسیه فدرال نیز سرزمین بزرگی است که باید کوچکتر شود.
وی در حقیقت از برنامه جدید و یا ادامه سیاستهای فرسایشی آمریکا در قبال روسیه سخن گفت که در اشکال گوناگون ادامه یافته است.
اگرچه روسها در طی بیش از دو دهه گذشته، خود را به عنوان دشمن و تهدید در مقابل غرب نشان ندادهاند و در اسناد امنیت ملی خود (دکترین سیاست خارجی و دکترینهای نظامی - امنیتی) بر آن تأکید کرده و یا تلاش کردهاند نوعی همزیستی با غرب و آمریکا را نیز مورد پافشاری قرار دهند ولی این رویکرد که گاهی به عنوان نوعی غربگرایی در شخصیتهای روسی تفسیر شده، مفید فایده نبوده و بر راهبردهای آمریکایی اثر نگذاشته است.
سیاستهای ناتو با گسترش به شرق و جذب جمهوریهای تازه استقلال یافته و یا در اروپای شرقی، همواره و با استمرار ادامه یافته است و رویکردهای محدودسازی روسیه در درون مرزهایش و یا تحریک و فعالسازی زمینههای انقلابهای رنگی و یا چینش سیستمهای موشکی در مرزهای پیرامونی با عنوان سپر موشکی و بیرون راندن روسیه از حوزههای نفوذ تاریخی در لیبی، عراق و تلاش برای اینکار در روسیه و کاهش و تنزل نقش بینالمللی روسیه در مسائل و بحرانهای جهانی از جمله اقدامات آمریکا در قبال روسیه بوده است. روسها که با رهبری پوتین مسیر قدرتیابی و قدرتسازی در درون و بیرون را به خوبی پشت سر گذاشتهاند در قبال تحولات اوکراین، ابتکار عمل را به دست گرفته و اجازه بلعیده شدن اوکراین به غرب را با یک حکومت دستنشانده ندارند و کریمه را جدا کرده و دو استان شرقی اوکراین را به نوعی مدیریت کردند که غربیها و آمریکا،گزینه موثر و قاطعی برای حذف روسیه ندارند و ناچارند به توافق مینسک عمل کنند ولی اهرمهای فشار اقتصادی به روسیه، تحرکات نظامی و تسلیحاتی و امنیتی خود را در این محور به شدت فعال کردند.
دیگر برای روسها تردیدی باقی نمانده که ظرفیتهای همزیستی با سیاستهای آمریکا، به حداقل رسیده و اگر در قبال سیاستهای هجومی - امنیتی - نظامی آمریکا، ساکت باشند، دوره جدیدی از عقبنشینی در عرصههای مختلف را باید بپذیرند.
برنامه سری آمریکا - اروپا برای سوریه که متمرکز بر نیروی هوایی ائتلاف به رهبری آمریکا و ساماندهی یک ارتش زمینی از کشورهای عربی و غربی است و برای براندازی سریع بشار اسد هدفگذاری شده، برای روسها، فرصت جدی برای بر هم زدن معادله تحمیلی آمریکا شد و روسها دقیقا زمانی را برای واکنش انتخاب کردند که آمریکا و همپیمانان عرب منطقهای او در بدترین شرایط برای واکنش جدی قرار گرفتهاند.
خیز راهبردی روسیه به جز حمایت از بشار اسد و سوریه، به همپیمانان اسد در منطقه هم متمرکز است و لذا جغرافیای این راهبرد از وسعت پر مفهومی برخوردار است و پیامهای خود را به ناتو، آمریکا و همپیمانان منطقهای آن منتقل میکند. آشکارسازی تدریجی از راهبرد روسیه در سوریه که با اعلام فروش میگ 31 شروع شد، تا مرز «لزوم خروج هواپیماهای آمریکایی از حوزه عملیاتی هواپیماهای روسی» به پیش رفته و این حضور آمریکایی را غیرقانونی میداند.
اعلام آمادگی روسیه برای گسترش عملیات هوایی خود به عراق و یا تأمین امنیت هوایی در لبنان، پیام روشنی به آمریکا در عراق و اسرائیل در لبنان میدهد و این اشتها را نشان میدهد که روسیه در راهبرد خود، عمق و استحکام، انگیزه و آثار روشنی در نظر دارد و نه تنها به دنبال پاسخ به اقدامات تحریکآمیز آمریکا و ناتو و غرب است،بلکه برای خلق موازنه امنیتی و معادله جدید در غرب آسیا کاملا آماده است. شکلگیری اتاق عملیات و اطلاعات در بغداد با حضور روسیه، ایران، عراق و سوریه، بخشی از این کوه یخی از راهبرد روسیه در منطقه است که کارکرد آن فراتر از مطالبات روسیه در منطقه بوده و به تثبیت قدرت محوری ایران در منطقه توجه دارد.
بازشناسی و معرفی این راهبرد روسیه تنها به ابعاد نظامی و امنیتی در سوریه و منطقه محصور و محدود نیست و این ترکیب منطقهای برای سوریه راهحل سیاسی نیز دارد که بین طرفهای سوری، روسی و ایرانی در حال رایزنی و تکمیل شدن است.
بدیهی است که این ائتلاف اعلام نشده، دارای ابتکار عملهایی برای حل بحرانهای منطقهای و فراتر از آن است که به تدریج خودنمایی خواهد کرد.
فعالتر شدن روسیه در سوریه که طرفهای مهمی در منطقه و جهان از آن حمایت میکنند، آغاز مرحلهای جدید از تحولات و معادله امنیتی در خاورمیانه و غرب آمریکاست که باید به ابعاد و کارکرد و پیامدهای آن، در هر مرحله بپردازیم. این در حالی است که آمریکا و هم پیمانان آن در منطقه در محیط درونی و منطقهای در شرایط ضعف و انفعال قرار دارند.