به گزارش مشرق، شاید تا به حال شما نیز از رشد و گسترش اغذیهفروشیهای ارزانقیمت در سطح شهر تعجب کرده باشید. اگر به خیابانهای مرکز و پایین شهر مراجعه کنید به خوبی تراکم فلافلفروشیها را خواهید دید؛ غذایی ارزان و البته خوشمزه. به طور کلی شاید در ۱۵ سال گذشته، این اغذیهفروشیها کمتر مورد توجه بودند اما در سالهای اخیر استقبال مردم بیشتر شده است. کسب و کارهای خرد در این سالها بیشتر به سمت و سوی عرضه کالاهای ارزانقیمت با کیفیت متوسط متمایل است. بهرغم رستورانهای لوکس که بعضاً قیمتهای آنها رونمایی میشود اما واقعیت این است که در یک نمای کلی رستورانها جای خود را به کترینگهایی دادهاند که غذایی با کمترین قیمت عرضه میکنند و ساندویچفروشیها نیز از همبرگر به فلافل رسیدهاند. شاید گسترش فلافلیها و بندریهای ارزانقیمت در سطح شهر مثال سادهای از این تغییر رویه مصرفی مردم باشد. با این حال دلیل این تغییر رویه مصرفی بخش خصوصی چیست؟
تنزل هزینه نهایی مصرف بخش خصوصی در آمارهای مرکز آمار و بانک مرکزی به خوبی مشهود است. بررسی دادههای مرکز آمار ایران حاکی از آن است که هزینههای مصرف نهایی بخش خصوصی در سال ۹۰، ۲/۴ درصد نسبت به سال قبل خود رشد کرد اما در سالهای ۹۱ و ۹۲ افت ۷/۱ و یک درصدی داشته و در سال ۹۳ ۱/۳ درصد افزایش داشته و در سالهای ۹۴ و ۹۵ نیز روند رشد تقریباً ثابتی را تجربه کرده است. این در حالی است که هزینه نهایی بخش خصوصی در سال ۸۶، ۸/۱۲ درصد و در سال ۸۵، ۳/۸ درصد رشد داشته است. کاهش مصرف بخش خصوصی تا حدود زیادی مربوط به نزدیکی هزینهها با درآمدهاست، به طور مثال مطابق جدیدترین برآوردهای مرکز آمار ایران، متوسط درآمد سالانه هر فرد ۲۷ میلیون و ۸۸۷ هزار تومان بود که در این بین متوسط هزینه سالانه هر فرد نیز رقمی برابر با ۲۶ میلیون و ۲۳۹ هزار تومان بوده است، بنابراین متوسط پسانداز سالانه هر فرد رقمی حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است، از این رو میتوان نتیجه گرفت بخش خصوصی در ایران با افت پسانداز و کاهش تقاضای مؤثر در کالاهای مصرفی روبهرو شده است.
رشد هزینههای خانوارها نیز در این سالها به چندین عامل مهم و اساسی مربوط میشود. هر چند دولت دوازدهم نرخ تورم را با شیب ملایمی تکرقمی کرد اما باید اذعان داشت متوسط تورم بخشهای اساسی و مصرفی خانوارها اصلاً تکرقمی نبوده است، به طوری که متوسط تورم خوراکی مردم ۸/۲۳ درصد رشد داشته و تورم منفی در بخشهای معدنی، صنعتی و ساختمانی بوده که توانسته است نرخ تورم را کاهش دهد.
هزینه ۱۲ میلیونی برای مسکن
بررسی سبد مصرفی خانوارهای ایرانی نشان میدهد بخش اصلی هزینههای خانوارها، مربوط به هزینه مسکن است، به طوری که بنابر دادههای اعلام شده بانک مرکزی، حدود ۱۲ میلیون تومان از کل درآمد سالانه به هزینههای مسکن مربوط میشود. افزایش اجارهبها و تعرفههای انرژی و آب و گاز در سالهای گذشته موجب شده است هزینه مسکن خانوارها تورمی برابر با ۴۴ درصد داشته باشد، بنابراین به نظر میرسد کاهش تورم و هزینههای مصرفی خانوارها نسبت به یکدیگر واگرا بودهاند.
کاهش تورم به نام فقرا به کام ثروتمندان!
به عبارت دیگر با کاهش تورم انتظاری در جامعه، هزینهها همچنان رشد قابل توجهی برای عموم مردم داشته و فقط برای آن دست از افراد کاهش تورم قابل محسوس بوده که در سبد هزینههای آنها سهم خوراکیها و مسکن به نسبت سایر کالاهای مصرفیشان کمتر بوده است، به عبارت قابل فهمتر کاهش تورم به نفع ثروتمندان بوده نه عموم مردم! و این راهم میتوان از آمار واردات و افزایش سهم واردات کالاهای لوکس استنباط کرد. البته بنابر دادههای مرکز آمار، متوسط هزینه سال هر خانوار نسبت به سال گذشته خود ۱۱/۲ درصد افزایش داشته که در این بین افزایش درآمد تنها ۴درصد نسبت به سال قبل خود بوده است.
بنابر تحلیلهای گفته شده و نگاهی به روند رو به افزایش ضریب جینی و افزایش فاصله طبقاتی میتوان پیشبینی کرد که ترجیحات مصرفی مردم در این سالها تغییر کرده است. در حالی که برخی همچنان در بسط و توسعه مصرف کالاهای لوکس میتازانند و مشتریهای ویژه (لاکچری) هستند و انتشار اخبار مربوط به آنها باعث تعجب مردم در فضاهای مجازی و واقعی می شود، با این حال برایند تابع تقاضای مصرف نشان میدهد، اکثریت خانوارها با توجه به رشد قیمتها تلاش کردند از میزان مصرف خود کم کنند یا کیفیت مصرفی خود را تنزل دهند یا تصمیمی مرکب از هر دو مورد تنزیل کیفیت کالاهای خریداری شده و محدودیت خرید را اتخاذ کنند.
نظریه دوزنبری و اثر چرخ دندهای!
توجیهی در اقتصاد با عنوان تابع مصرف دوزنبری شناخته میشود. بنابر نظریه دوزنبری، مصرفکنندگان تحت تأثیر دو اثر نمایشی و چرخدندهای رفتار میکنند. زمانی که مردم درآمدشان کاهش مییابد، روی تابع کمشیبتر و کوتاهمدت سطح مطلوبیت خود را کاهش میدهند و هنگام افزایش درآمد تا قبل از رسیدن به سطح درآمد حداکثر قبلی روی همین خط، مصرف خود را افزایش میدهند. بنابراین میتوان تحلیل استدلال کرد که طبقه متوسط ایران در سالهای اخیر و به موجب کاهش درآمد خود، کیفیت مصرف را تا حدودی به منابع و مصارفی محدود کردهاند که سطح مطلوبیت کمتری داشته باشد. شاید این موضوع بتواند تا حدودی استقبال مردم از فلافلیها را در دورههای اخیر توجیه کند.
منبع: روزنامه جوان