به گزارش مشرق، «عباس حاجی نجاری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
دو سال پیش و در اوج تقابل تروریستها، امریکا و حامیان منطقهایاش به نیروهای جبهه مقاومت در سوریه و عراق و در شرایطی که هنوز نیروهای مقاومت به دستاوردهای ارزشمند کنونی در حلب، موصل و... نرسیده بودند، اشتون کارتر، وزیر دفاع سابق امریکا در آبانماه ۱۳۹۴ در گفتوگو با نشریه آتلانتیک به درستی از چرایی پیروزیهای نیروهای جبهه مقاومت با محوریت ایران در عرصههای مختلف منطقه رمزگشایی کرده و متحدان مرتجع امریکا و منطقه را بیعرضه خطاب میکند. وی میگوید اگر شما میخواهید در مورد دلیل نفوذ ایرانیها بدانید، باید بگویم که ایرانیها داخل در بازی و روی زمین هستند و دلیل این نفوذ، حضور زمینی ایران است و ما از آن خشنود نیستیم. وی آنگاه میافزاید: به نظر میرسد اعراب حضور زمینی ندارند و ۳ هزارپا در آسمان هستند و بیشتر به دنبال در اختیار گرفتن جنگندههای پیشرفته به جای ایجاد نیروی عملیاتی ویژه هستند. او آنگاه تصریح میکند که «اعراب از ما به دلیل نداشتن نفود در منطقه گلایه میکنند، اما باید به آنها گفت که شما در بازی نیستید. باید در منطقه در بازی قرار بگیرید.»
تردیدی در این نیست که انقلاب اسلامی با تولد خود در منطقه غرب آسیا، علاوه بر شکست رژیم پوشالی گذشته و ارائه الگویی جدید برای اداره نظامهای سیاسی در قالب مردمسالاری دینی، حرکت خود را برای تحقق آرمانهای انقلاب بر فرهنگ انتظار و عاشورا مبتنی کرد. به واقع میتوان گفت که تمامی حرکتها و تحولات گذشته انقلاب و پشت سر گذاشتن عرصههای سختی نظیر هشت سال جنگ یا توطئههای تجزیه قومی و تروریسم در عین استفاده از حداقل ابزارهای مادی و نظامی به دلیل وجود روحیه ایثارگری و شهادتطلبی مردم در نیروهای جبهه انقلاب بود که سبب شد تمامی آن عرصهها بهرغم سختیها و دشواری های خاص خود یک به یک به نفع انقلاب اسلامی رقم بخورد و در این میدان همین عنصر به عامل اصلی صدور فرهنگ انقلاب و اقبال مسلمانان و مستضعفان جهان به سوی نظام اسلامی و شکلگیری حرکتهای بیداری اسلامی منجر شد.
در عرصه جنگهای نیابتی در غرب آسیا نیز حجم تسلیحاتی که کشورهای غربی و عربی برای حمایت از تروریستها روانه منطقه کردند، چندین برابر کمکهایی بوده و هست که ایران در اختیار نیروهای مقاومت قرار میدهد، ولی چرا اقدامات آنها به شکست انجامیده و پیروزی از آن جبهه مقاومت است؟ شاید اشتون کارتر عمق چرایی این حضور را به درستی درک نکرده و آن را صرفاً در «حضور زمینی» ببیند، ولی واقع آن است که دلیل اصلی شکست تروریسم داعشی و دیگر تروریستهای دستپرورده امریکا و دیگر کشورهای غربی و عربی از نیروهای مقاومت، ضعف در همین موازنه و انگیزه است که نتوانست آنها را در برابر اراده و ایمان نیروهای مقاومت با محوریت هدایتهای مستشاری نیروهای سپاه حفظ کند.
اما آنچه که قابل تأمل است، اینکه در داخل نیز زمینهها و چرایی این تحول درک نشده یا از اذعان به آن پرهیز میشود و سخنان رئیسمحترم جمهور در همایش «عمران سلامت» را باید از این نمونهها دانست، آنگاه که میگوید: «درست است که عدهای فداکاری جانی کردند که باید سپاسگزار باشیم، اما حقوق اینها و سلاح اینها را چه کسی تأمین کرد و...» به طور قطع نمیتوان خدمات و حمایتهای دولت جمهوری اسلامی را از نیروهای مقاومت در عراق و سوریه نادیده گرفت و اگر همین حمایت کنونی که نیروهای مقاومت در چرخه پیروزی قرار گرفتهاند در سالهای گذشته که شرایط بسیار سختتر بود، صورت میگرفت، پیروزیها زودتر حاصل میشد، اما محل تأسف آن است که به بهانههای مختلف و با برچسبهای باتفنگ و بیتفنگ، تلاش میشود که عامل اصلی موفقیتها که همان روحیات ایثارگری و ازخودگذشتگی رزمندگان جان برکف سپاه است، نادیده انگاشته یا تحقیر شود که نوع واژههای به کار گرفته در این همایش نیز گواه آن است.
شکستهای پی در پی امریکا و مرتجعین منطقه و صهیونیستها سبب شده که آنها در عملیات روانی و هجمههای اخیر با هدف قرار دادن سپاه به عنوان نیروی حافظ انقلاب و القای حمایت از تروریستها، تحریم و فشار اقتصادی بر ایران را به همین بهانه تشدید کنند، چراکه به این باور رسیدهاند که شکستهای خود در منطقه را تنها در داخل و با هدف قرار دادن نیروهای انقلاب میتوانند جبران کنند، اگرچه در این زمینه از دشمن انتظاری بیش از این نیست، اما همنوایی داخلیها با آنها نکتهای است که به راحتی نمیتوان از کنار آن گذشت.