به گزارش مشرق، این روزها در هر محافل خانوادگی و دوستانه که وارد میشوید یکی از بحث های داغی که نقل مجلس است، بحث ازدواج جوانان است، برای عدهای چرایی تأخیر در ازدواج و برای عدهای توصیه به امر ازدواج در سنین پایین همواره مطرح بوده است.
آنچه مسلم است این است که با شکاف نسلی که بین دهه شصتیها و دهه هفتادیها رخ داده است، باعث شده این دو دهه نظرات و دیدگاههای متفاوتی نسبت به سنت ازدواج داشته باشند.
از طرفی دهه شصتیهای خجالتی و محجوب که باید خانوادهها برای آنها همسر انتخاب میکردند که بسیاری از آنها از این قافله انتخاب جا ماندند و از طرفی دیگر دهه هفتادیهای متفاوت و پیشتاز را داریم که انتخاب خودشان اولویت است و در سنین پایین حاضر به ازدواج با فرد مورد علاقه خود هستند.
البته گسترش دامنه ارتباطات و دسترسی آسان به وسایل ارتباطات جمعی، ورود انواع شبکههای اجتماعی و باز شدن باب آشناییهای رودررو در محل کار و تحصیل یکی از مهمترین دلایلی است که امروزه جوانان کم سن و سال را به سمت خود کشانده و بعضاً موجب آشنایی و دوستی و نهایتاً ازدواج است،که البته عدم موفقیت این سبک ازدواج نیز جای بسی بحث دارد.
اما در این بین آنچه به عنوان یک نظریه کارشناسی مطرح است، این است که آیا اساسا ازدواج در سنین پایین امر صحیحی است یا خیر و آیا میشود برای ازدواج سن و سال تعیین کرد یا نه؟
چه بسیار افرادی که زود ازدواج کردهاند و به خاطر تجربه خوبشان، موافق این امر هستند و چه زیادند افرادی که سن و سال کم را برای ازدواج مناسب نمیدانند و مخالف ازدواج در سنین پایین هستند.
تحقیقهای آماری موجود از سال 1313 تاکنون نشان میدهد که سن ازدواج دختران و پسران دستخوش تغییراتی شده است، چنانکه طبق ماده 1041 قانون مدنی ایران مصوب سال 1313 سن ازدواج برای دختران 15 سال و برای پسران 18 سال معین شده است که این امر در طی سالهای متمادی تغییر و به مرور افزایش پیدا کرده است.
پسران به دلیل نداشتن مسکن و موقعیت اشتغال و ادامهتحصیلی که خودشان دارند از ازدواج دوری میکنند و تصمیم میگیرند تا سن 30 سالگی مجرد مانده و بعد در شرایطی کاملاً مناسب ازدواج کنند و دختران نیز به دلیل اینکه احساس میکنند تأهل برای آنها و آینده و پیشرفتشان سد است، کمتر تن به ازدواج میدهند و به بازار کار و اشتغال در بیرون منزل روی آوردهاند که خود دلیلی بر تأخیر در امر ازدواج دختران است.
شاید یک چنین وضعیتی در بین دهه شصتیها به وفور دیده میشود، چنانکه هنوز تعداد زیادی از دختران و پسران دهه شصتی با ورود به سن 30 سال و حتی بیشتر مجرد و بدون همسر هستند، این در حالیست که برخی والدین نگران فرزندانشان و به خصوص دخترانشان هستند چرا که دوست ندارند بعد از مرگشان آنها ازدواج کنند و کسی نباشد که در راستای انتخاب همسر و زندگی، آنها را راهنمایی کند.
البته نباید نقش مهم خانواده در ازدواج جوانان را نادیده گرفت،چیزی که به عقیدهٔ برخی کارشناسان در گذشته، پدر و مادر، احساس مسئولیت بیشتری میکردند ولی در حال حاضر این احساس مسئولیت کاهش یافته و فضای سنتی از بین رفتهاست.
البته افزایش طلاق و مقصر شناخته شدن خانوادهها برای انتخاب همسر به سبک سنتی و مشکلاتی مانند تورم و مسکن و نیز انتخاب همسر توسط خود جوانان در این بین بی تاثیر نبوده است.
سن ازدواج از منظر قرآن کریم
قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج میداند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد میکند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز همین امر را نشان می دهد که سن ازدواج، سن تمایل است و هر گاه ترک این امر، موجب به گناه افتادن فرد شود، ازدواج واجب میشود.
آیا ازدواج سن مشخصی دارد؟
طبق آمار مربوط به سال 1391 دختران در ردهٔ سنی 20 تا 24 سال، بیشترین گروه از همسران را تشکیل میدهند و برای ازدواج مجدد بر اساس آماری در سال 1392، بیشترین ثبت ازدواج دوم برای آقایان مربوط به گروههای سنی 25تا 34 سالگی و بیشترین ثبت ازدواجهای دومِ خانمها مربوط به گروه سنی 20 تا 29 سالگی میباشد این قضیه در بین کارشناسان هم مورد اختلاف است. روانشناسان مختلف دیدگاههای متفاوتی برای تعیین سن ازدواج دارند و بهترین سن برای ازدواج دخترها 23 تا 26 و برای پسرها 27 تا 29 سال است.اما مسئلهای که در بین همه کارشناسان مشترک است این است که سن ازدواج، آن زمانی است که فرد به بلوغ کافی رسیده باشد و بتواند مسئولیت بپذیرد که این امر، شاید هیچ ربطی به سن و سال نداشته باشد.
بر اساس این تفکر، میتوان فهمید که ازدواج زمان تعیین شده و ثابتی نمیتواند داشته باشد و سن ازدواج بر اساس نیاز فردی، تربیت خانوادگی، شرایط اجتماعی و خیلی عوامل دیگر تعیین میشود.
سن ارتباط با جنس مخالف به 11 سالگی رسیده است
طبق اعلام نظر محمود گلزاری معاون سابق وزارت ورزش و جوانان، سن ارتباط با جنس مخالف تا 11 سالگی کاهش پیدا کرده است، به طوری که دوستی دختران و پسران با مسائل عاطفی آغاز میشود و سرانجام به روابط جنسی و حتی ارتباط با چند نفر کشیده میشود.
همچنین گلزاری تأکید کرده است که مراد از «ارتباط» الزاماً روابط حاد جنسی نیست و 40 درصد از دختران پیش از ورود به دانشگاه با پسری ارتباط داشتهاند و 20 درصد دیگر قطع ارتباط کردهاند؛ بنابراین 60 درصد آنها ارتباط با جنس مخالف را پیش از سن 18سالگی تجربه کردهاند. همچنین مشخص شده است که حدود 40 درصد این افراد در زمانی ارتباط خود را شروع کردهاند که سنشان کمتر از 14 سال بوده است؛ یعنی در دوران راهنمایی.
گلزاری همچنین پیش از این اعلام کرده بود که 80 درصد دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند.
ازدواج زود هنگام احساس سرخوردگی ایجاد میکند
آمار ثبت احوال در سه ماه امسال بیانگر این امر است که 12 هزار و 88 دختر و پسر کمتر از 20 سال ازدواج کردهاند که 9 هزار و 863 زوج کمتر از 15 سال بوده است که به نظر میرسد که با یک آسیب اجتماعی جدیدی مواجه شدهایم، این جملهای است که سمیه حاجی اسماعیلی عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و دکترای مطالعات زنان مطرح میکند.
وی که از مخالفان ازدواج در سنین پایین و زودهنگام است،معتقد است که ازدواج زود هنگام زمانی رخ میدهد که فاصله بلوغ فکری، اجتماعی و سطح آگاهی اجتماعی و بلوغ جنسی زیاد شده باشد،چنانکه ممکن است افراد به بلوغ جنسی رسیده باشند اما به بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده باشند که همین امر باعث میشود وقتی ازدواج میکنند احساس ناتوانی و زندگی منجر به طلاق شود،حتی ممکن است دختران به بلوغ جنسی رسیده باشند اما از لحاظ روانی آمادگی برای فرزند آوری و پذیرش این مسئولیت نباشند.
او میگوید: هر سنی اقتضائات خود را دارد و جدای از خانواده و هم سن و سالان و جا ماندن از فرصتهای آموزشی و امکان ادامه تحصیل فردی که زیر 15 سال دارد، بچگی میکند و درست نیست، بچه به سن کم وارد عرصه خانوادگی شود.
این کارشناس اضافه میکند: در زمان قدیم زندگیها با اکنون فرق داشت و مادربزرگها و پدربزرگها قدرت انتخاب همسر داشتند اما اکنون بین بلوغ فکری،سطح آگاهی و بلوغ جنسی فاصله افتاده است و بنده با کسی که بلوغ اجتماعی و توانایی مدیریت ندارند،مخالف هستم.
برای کنترل روابط دختر و پسر تشکیل خانواده توصیه نمیشود
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده میافزاید: بنده برای کنترل روابط دختر و پسر ازدواج را مطرح نمیکنم، هر چند ممکن است کنترل نشود و تبعات بیشتر شود اما نتایج تحقیقات نشان داده است افرادی که ازدواج زود هنگام داشتهاند، دچار افسردگی هستند.
حاج اسماعیلی تأکید میکند: قدرت انتخاب خیلی مهم است و همسرگزینی از گذشته با اکنون بسیار فرق کرده و قبلا خانواده و فامیل مشخص میکردند اما اکنون خود افراد انتخاب میکنند و این خیلی مهم است، زیرا ازدواج زود هنگام احساس سرخوردگی ایجاد میکند.
وی همچنین بیان میکند: اکنون یکی از عوامل طلاق عدم مهارت ارتباطی و نارضایتی جنسی است و به همین دلیل من مخالف ازدواج زود هنگام هستم و معتقدم باید به موقع ازدواج کرد و برای ارتباط با جنس مخالف راهکار دیگه داشت،البته ناگفته نماند که به خاطر شبکههای اجتماعی وضعیت از دست خانوادهها خارج شده و تربیت خود به خود به بیرون از خانواده رفته و خانواده باید راهکاری را برای کنترل و نظارت پیدا کند.
حاج اسماعیلی معتقد است که ازدواج زودرس و همچنین دیرهنگام و دیر رس دو سر طیفی هستند که هر دو آسیب زننده هستند، چنانکه تاخیر در سن ازدواج از سن 30 به بالا و تجرد قطعی و اقدام به جدایی و تجرد پیشهگی از یک سو و از سوی دیگر ازدواج زودرس در سن بچگی،افسردگی،پشیمانی و جدایی هر دو آسیبزننده هستند.
حاج اسماعیلی با وجود اینکه معتقد است طلاق یک پدیده اجتماعی است و تک عاملی نیست و علل و عوامل مختلف منجر به آن میشود اما ازدواج زود هنگام را یکی از عوامل طلاق میداند و میگوید: ازدواج به موقع در سن 20 سالگی برای دختر بسیار مناسب است چرا که نیازهای وی بر طرف میشود و افرادی که ازدواج نمیکنند احتمال اینکه ارتباط با غیر کنند، وجود دارد.
مادری که خود نیاز به تربیت دارد، چگونه میتواند فرد دیگری را تربیت کند؟
وی در تکمیل صحبتهای خود به عنوان یک مخالف ازدواج در سن پایین بحث تربیت فرزندپروری را مطرح میکند که در حالیکه هنوز مادر خود نیاز به تربیت دارد باید مسئولیت تربیت یک فرزند را نیز بر عهده بگیرد که این چه بسا منجر به اختلافات خانوادگی و طلاق میشود.
اما در میان مخالفتهایی که برای امر ازدواج در سن پایین صورت میگیرد علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هم اعتقاد دارد، دختران و پسران اگر از دوران دبیرستان آماده ازدواج باشند خانوادهها باید شرایط را فراهم کنند.
علی مطهری البته ازدواج موقت را برای دبیرستانیها توصیه میکند و میگوید: «یک نوجوان و جوان در جامعه امروز ما، به دلیل آنکه در سنینی است که بیشترین فشار جنسی بر او وارد میشود، در درجه اول باید به فکر ازدواج دائم باشند و البته جامعه هم باید ازدواج را از حالت هیولا و گرفتاری در آداب و رسوم دست و پاگیر بیرون آورد. اگر ازدواج دائم هم برایشان مقدور نیست و به گناه میافتند به فکر ازدواج موقت باشند.»
سید علی غروی، عضو جامعه برتر مبلغین از طرفداران ازدواج در سنین دبیرستان است. او هم درباره ترویج اینگونه ازدواجها میگوید: «دختران و پسران اگر در سنین پایین با هم ازدواج کنند بسیاری از مشکلات اخلاقی جامعه حل خواهد شد.»
به گفته او اگر خانواده و مدرسه روی تربیت اخلاقی و همسرداری دختران کار کند و از سوی دیگر جامعه هم آگاهی لازم را به دختران برای همسرداری بدهد بسیاری از دختران جوان میتوانند در دوران دبیرستان راهی خانههای بخت شوند، مشکل اینجاست که مسئولان فرهنگی بویژه آموزش و پرورش این آموزشها را به دختران و پسران نمیدهد و ما هماکنون شاهد تأخیر در سن ازدواج هستیم.
این صحبتهای مخالفان و موافقان امر ازدواج در سن پایین در حالی صورت میگیرد که در وضعیت اقتصادی کنونی که پسران پس از دوران تحصیل دبیرستان باید دو سال را به خدمت سربازی بروند و سپس مشغول به کار شوند، آیا میتوانند با توجه به تورم موجود چرخ اقتصاد خانواده را به تنهایی بچرخانند؟ در حالی که عدهای از حمایت مالی خانواده برخوردار نیستند و از سوی دیگر آیا اگر دختران دبیرستانی را از پشت نیمکت بیرون بکشانیم و سر سفره عقد بیاوریم اینها به قدری تربیت شدهاند که نقش همسری را به دوش بکشند و بعد از آن مادر شوند و فرزند یا فرزندانی را تربیت کنند؟
آنچه مسلم است این است که با شکاف نسلی که بین دهه شصتیها و دهه هفتادیها رخ داده است، باعث شده این دو دهه نظرات و دیدگاههای متفاوتی نسبت به سنت ازدواج داشته باشند.
از طرفی دهه شصتیهای خجالتی و محجوب که باید خانوادهها برای آنها همسر انتخاب میکردند که بسیاری از آنها از این قافله انتخاب جا ماندند و از طرفی دیگر دهه هفتادیهای متفاوت و پیشتاز را داریم که انتخاب خودشان اولویت است و در سنین پایین حاضر به ازدواج با فرد مورد علاقه خود هستند.
البته گسترش دامنه ارتباطات و دسترسی آسان به وسایل ارتباطات جمعی، ورود انواع شبکههای اجتماعی و باز شدن باب آشناییهای رودررو در محل کار و تحصیل یکی از مهمترین دلایلی است که امروزه جوانان کم سن و سال را به سمت خود کشانده و بعضاً موجب آشنایی و دوستی و نهایتاً ازدواج است،که البته عدم موفقیت این سبک ازدواج نیز جای بسی بحث دارد.
اما در این بین آنچه به عنوان یک نظریه کارشناسی مطرح است، این است که آیا اساسا ازدواج در سنین پایین امر صحیحی است یا خیر و آیا میشود برای ازدواج سن و سال تعیین کرد یا نه؟
چه بسیار افرادی که زود ازدواج کردهاند و به خاطر تجربه خوبشان، موافق این امر هستند و چه زیادند افرادی که سن و سال کم را برای ازدواج مناسب نمیدانند و مخالف ازدواج در سنین پایین هستند.
تحقیقهای آماری موجود از سال 1313 تاکنون نشان میدهد که سن ازدواج دختران و پسران دستخوش تغییراتی شده است، چنانکه طبق ماده 1041 قانون مدنی ایران مصوب سال 1313 سن ازدواج برای دختران 15 سال و برای پسران 18 سال معین شده است که این امر در طی سالهای متمادی تغییر و به مرور افزایش پیدا کرده است.
پسران به دلیل نداشتن مسکن و موقعیت اشتغال و ادامهتحصیلی که خودشان دارند از ازدواج دوری میکنند و تصمیم میگیرند تا سن 30 سالگی مجرد مانده و بعد در شرایطی کاملاً مناسب ازدواج کنند و دختران نیز به دلیل اینکه احساس میکنند تأهل برای آنها و آینده و پیشرفتشان سد است، کمتر تن به ازدواج میدهند و به بازار کار و اشتغال در بیرون منزل روی آوردهاند که خود دلیلی بر تأخیر در امر ازدواج دختران است.
شاید یک چنین وضعیتی در بین دهه شصتیها به وفور دیده میشود، چنانکه هنوز تعداد زیادی از دختران و پسران دهه شصتی با ورود به سن 30 سال و حتی بیشتر مجرد و بدون همسر هستند، این در حالیست که برخی والدین نگران فرزندانشان و به خصوص دخترانشان هستند چرا که دوست ندارند بعد از مرگشان آنها ازدواج کنند و کسی نباشد که در راستای انتخاب همسر و زندگی، آنها را راهنمایی کند.
البته نباید نقش مهم خانواده در ازدواج جوانان را نادیده گرفت،چیزی که به عقیدهٔ برخی کارشناسان در گذشته، پدر و مادر، احساس مسئولیت بیشتری میکردند ولی در حال حاضر این احساس مسئولیت کاهش یافته و فضای سنتی از بین رفتهاست.
البته افزایش طلاق و مقصر شناخته شدن خانوادهها برای انتخاب همسر به سبک سنتی و مشکلاتی مانند تورم و مسکن و نیز انتخاب همسر توسط خود جوانان در این بین بی تاثیر نبوده است.
سن ازدواج از منظر قرآن کریم
قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج میداند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد میکند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز همین امر را نشان می دهد که سن ازدواج، سن تمایل است و هر گاه ترک این امر، موجب به گناه افتادن فرد شود، ازدواج واجب میشود.
آیا ازدواج سن مشخصی دارد؟
طبق آمار مربوط به سال 1391 دختران در ردهٔ سنی 20 تا 24 سال، بیشترین گروه از همسران را تشکیل میدهند و برای ازدواج مجدد بر اساس آماری در سال 1392، بیشترین ثبت ازدواج دوم برای آقایان مربوط به گروههای سنی 25تا 34 سالگی و بیشترین ثبت ازدواجهای دومِ خانمها مربوط به گروه سنی 20 تا 29 سالگی میباشد این قضیه در بین کارشناسان هم مورد اختلاف است. روانشناسان مختلف دیدگاههای متفاوتی برای تعیین سن ازدواج دارند و بهترین سن برای ازدواج دخترها 23 تا 26 و برای پسرها 27 تا 29 سال است.اما مسئلهای که در بین همه کارشناسان مشترک است این است که سن ازدواج، آن زمانی است که فرد به بلوغ کافی رسیده باشد و بتواند مسئولیت بپذیرد که این امر، شاید هیچ ربطی به سن و سال نداشته باشد.
بر اساس این تفکر، میتوان فهمید که ازدواج زمان تعیین شده و ثابتی نمیتواند داشته باشد و سن ازدواج بر اساس نیاز فردی، تربیت خانوادگی، شرایط اجتماعی و خیلی عوامل دیگر تعیین میشود.
سن ارتباط با جنس مخالف به 11 سالگی رسیده است
طبق اعلام نظر محمود گلزاری معاون سابق وزارت ورزش و جوانان، سن ارتباط با جنس مخالف تا 11 سالگی کاهش پیدا کرده است، به طوری که دوستی دختران و پسران با مسائل عاطفی آغاز میشود و سرانجام به روابط جنسی و حتی ارتباط با چند نفر کشیده میشود.
همچنین گلزاری تأکید کرده است که مراد از «ارتباط» الزاماً روابط حاد جنسی نیست و 40 درصد از دختران پیش از ورود به دانشگاه با پسری ارتباط داشتهاند و 20 درصد دیگر قطع ارتباط کردهاند؛ بنابراین 60 درصد آنها ارتباط با جنس مخالف را پیش از سن 18سالگی تجربه کردهاند. همچنین مشخص شده است که حدود 40 درصد این افراد در زمانی ارتباط خود را شروع کردهاند که سنشان کمتر از 14 سال بوده است؛ یعنی در دوران راهنمایی.
گلزاری همچنین پیش از این اعلام کرده بود که 80 درصد دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند.
ازدواج زود هنگام احساس سرخوردگی ایجاد میکند
آمار ثبت احوال در سه ماه امسال بیانگر این امر است که 12 هزار و 88 دختر و پسر کمتر از 20 سال ازدواج کردهاند که 9 هزار و 863 زوج کمتر از 15 سال بوده است که به نظر میرسد که با یک آسیب اجتماعی جدیدی مواجه شدهایم، این جملهای است که سمیه حاجی اسماعیلی عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و دکترای مطالعات زنان مطرح میکند.
وی که از مخالفان ازدواج در سنین پایین و زودهنگام است،معتقد است که ازدواج زود هنگام زمانی رخ میدهد که فاصله بلوغ فکری، اجتماعی و سطح آگاهی اجتماعی و بلوغ جنسی زیاد شده باشد،چنانکه ممکن است افراد به بلوغ جنسی رسیده باشند اما به بلوغ فکری و اجتماعی نرسیده باشند که همین امر باعث میشود وقتی ازدواج میکنند احساس ناتوانی و زندگی منجر به طلاق شود،حتی ممکن است دختران به بلوغ جنسی رسیده باشند اما از لحاظ روانی آمادگی برای فرزند آوری و پذیرش این مسئولیت نباشند.
او میگوید: هر سنی اقتضائات خود را دارد و جدای از خانواده و هم سن و سالان و جا ماندن از فرصتهای آموزشی و امکان ادامه تحصیل فردی که زیر 15 سال دارد، بچگی میکند و درست نیست، بچه به سن کم وارد عرصه خانوادگی شود.
این کارشناس اضافه میکند: در زمان قدیم زندگیها با اکنون فرق داشت و مادربزرگها و پدربزرگها قدرت انتخاب همسر داشتند اما اکنون بین بلوغ فکری،سطح آگاهی و بلوغ جنسی فاصله افتاده است و بنده با کسی که بلوغ اجتماعی و توانایی مدیریت ندارند،مخالف هستم.
برای کنترل روابط دختر و پسر تشکیل خانواده توصیه نمیشود
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده میافزاید: بنده برای کنترل روابط دختر و پسر ازدواج را مطرح نمیکنم، هر چند ممکن است کنترل نشود و تبعات بیشتر شود اما نتایج تحقیقات نشان داده است افرادی که ازدواج زود هنگام داشتهاند، دچار افسردگی هستند.
حاج اسماعیلی تأکید میکند: قدرت انتخاب خیلی مهم است و همسرگزینی از گذشته با اکنون بسیار فرق کرده و قبلا خانواده و فامیل مشخص میکردند اما اکنون خود افراد انتخاب میکنند و این خیلی مهم است، زیرا ازدواج زود هنگام احساس سرخوردگی ایجاد میکند.
وی همچنین بیان میکند: اکنون یکی از عوامل طلاق عدم مهارت ارتباطی و نارضایتی جنسی است و به همین دلیل من مخالف ازدواج زود هنگام هستم و معتقدم باید به موقع ازدواج کرد و برای ارتباط با جنس مخالف راهکار دیگه داشت،البته ناگفته نماند که به خاطر شبکههای اجتماعی وضعیت از دست خانوادهها خارج شده و تربیت خود به خود به بیرون از خانواده رفته و خانواده باید راهکاری را برای کنترل و نظارت پیدا کند.
حاج اسماعیلی معتقد است که ازدواج زودرس و همچنین دیرهنگام و دیر رس دو سر طیفی هستند که هر دو آسیب زننده هستند، چنانکه تاخیر در سن ازدواج از سن 30 به بالا و تجرد قطعی و اقدام به جدایی و تجرد پیشهگی از یک سو و از سوی دیگر ازدواج زودرس در سن بچگی،افسردگی،پشیمانی و جدایی هر دو آسیبزننده هستند.
حاج اسماعیلی با وجود اینکه معتقد است طلاق یک پدیده اجتماعی است و تک عاملی نیست و علل و عوامل مختلف منجر به آن میشود اما ازدواج زود هنگام را یکی از عوامل طلاق میداند و میگوید: ازدواج به موقع در سن 20 سالگی برای دختر بسیار مناسب است چرا که نیازهای وی بر طرف میشود و افرادی که ازدواج نمیکنند احتمال اینکه ارتباط با غیر کنند، وجود دارد.
مادری که خود نیاز به تربیت دارد، چگونه میتواند فرد دیگری را تربیت کند؟
وی در تکمیل صحبتهای خود به عنوان یک مخالف ازدواج در سن پایین بحث تربیت فرزندپروری را مطرح میکند که در حالیکه هنوز مادر خود نیاز به تربیت دارد باید مسئولیت تربیت یک فرزند را نیز بر عهده بگیرد که این چه بسا منجر به اختلافات خانوادگی و طلاق میشود.
اما در میان مخالفتهایی که برای امر ازدواج در سن پایین صورت میگیرد علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هم اعتقاد دارد، دختران و پسران اگر از دوران دبیرستان آماده ازدواج باشند خانوادهها باید شرایط را فراهم کنند.
علی مطهری البته ازدواج موقت را برای دبیرستانیها توصیه میکند و میگوید: «یک نوجوان و جوان در جامعه امروز ما، به دلیل آنکه در سنینی است که بیشترین فشار جنسی بر او وارد میشود، در درجه اول باید به فکر ازدواج دائم باشند و البته جامعه هم باید ازدواج را از حالت هیولا و گرفتاری در آداب و رسوم دست و پاگیر بیرون آورد. اگر ازدواج دائم هم برایشان مقدور نیست و به گناه میافتند به فکر ازدواج موقت باشند.»
سید علی غروی، عضو جامعه برتر مبلغین از طرفداران ازدواج در سنین دبیرستان است. او هم درباره ترویج اینگونه ازدواجها میگوید: «دختران و پسران اگر در سنین پایین با هم ازدواج کنند بسیاری از مشکلات اخلاقی جامعه حل خواهد شد.»
به گفته او اگر خانواده و مدرسه روی تربیت اخلاقی و همسرداری دختران کار کند و از سوی دیگر جامعه هم آگاهی لازم را به دختران برای همسرداری بدهد بسیاری از دختران جوان میتوانند در دوران دبیرستان راهی خانههای بخت شوند، مشکل اینجاست که مسئولان فرهنگی بویژه آموزش و پرورش این آموزشها را به دختران و پسران نمیدهد و ما هماکنون شاهد تأخیر در سن ازدواج هستیم.
این صحبتهای مخالفان و موافقان امر ازدواج در سن پایین در حالی صورت میگیرد که در وضعیت اقتصادی کنونی که پسران پس از دوران تحصیل دبیرستان باید دو سال را به خدمت سربازی بروند و سپس مشغول به کار شوند، آیا میتوانند با توجه به تورم موجود چرخ اقتصاد خانواده را به تنهایی بچرخانند؟ در حالی که عدهای از حمایت مالی خانواده برخوردار نیستند و از سوی دیگر آیا اگر دختران دبیرستانی را از پشت نیمکت بیرون بکشانیم و سر سفره عقد بیاوریم اینها به قدری تربیت شدهاند که نقش همسری را به دوش بکشند و بعد از آن مادر شوند و فرزند یا فرزندانی را تربیت کنند؟