به گزارش مشرق، محمد کاظم انبارلویی طی یادداشتی و در تحلیل سخنان اخیر سروش در بی بی سی نوشت: لیبرالیسم یک دین تمام عیار تقلبی بشر ساخته است. مارکسیسم هم با کمال پررویی همین ادعار را داشت. تئوری پردازان مدرنیسم در سه ساحت فاشیسم، لیبرالیسم و مارکسیسم، در بیان آنچه هست و نیست اعم از فلسفه وجودی حیات گرفته تا تاریخ و از آنجا تا آینده بشر اظهار نظر می کنند و هیچ مرزی را هم برای خالی بندی خود نمی شناسند. فاشیستها جوانمرگ شدند، مارکسیستها خودکشی کردند و لیبرالها اکنون در توهم نظریهپردازی تفسیری مادی از هستی دست و پا میزنند.
یکی از مبلغان و مروجان لیبرالیسم در ایران همین حاج فرج دباغ خودمان است. نقش او در ترویج لیبرالیسم همسنگ سهم ارانی و طبری در تبلیغ مارکسیسم در ایران است. او در بومیسازی کلام جدید پروتستانی، جایگزین کردن حقانیت پلورالی به جای حقانیت انحصاری اسلام در عصری و نسبی مطرح کردن معرفت دینی که نیاز به معرفتهای بشری دارد تلاش بسیاری کرده است. وامگیری او از بحثهای کلامی الهیات پروتستان، او را به دره ای از اوهام و خیالات پرت کرده است که معلوم نیست چه وقت از آن خلاصی یابد.
نظر او در «رؤیاپنداری وحی»، جیغ دوستان و هم مسلکان خود را هم درآورد. نقدهای بسیاری بر آن رفت که توان پاسخ را از او گرفت. میرفت که این دیدگاه مانند دیدگاههای دیگر وی به فراموشی سپرده شود. اما فکری به ذهن او و پرورش دهندگان وی رسید و آن، اینکه نظریه «رؤیاپنداری وحی» را با سیم بکسل تریلی 18 چرخ بی بی سی از گل و لای نقدهای دوستان و رقیبان درآورد. مانده بود زمان طرح این بحث که قرعه فال به روز بعثت نبیاکرم (ص) افتاد. لذا وی به همراه عبدالعلی بازرگان به پادگان رسانهای انگلیس یعنی بی بی سی رفت تا مشق نظام جمع خود را مرور کند.
او در آستانه عید مبعث به بی بی سی رفت و گفت:
- بر وحی نبوی نام رؤیا نهادم.
- زبان قرآن، زبان رؤیا و خواب است و لذا نیاز به خوابگزاری دارد.
- حرف من این است که سخنان پیامبر متعلق به عالم دیگری است غیر از عالم بیداری و متعارف که ما میشناسیم.
کشفیات عظیم تئوریک او دیگر کاربردی زیر سقف گفتگوهای آکادمیک ندارد. کارکرد سیاسی پیدا کرده است. لذا از میان میز گفتگوهای علمی و دانشگاهی چیزی حاصل نمیشود، باید آن را از بوق استعمار انگلیس شنید.
سروش از طرح آن در بی بی سی چه مشکلی را میخواهد حل کند؟ امروز دیگر لاطائلات آخوندزاده و کسرویها در تخطئه اصل دین و مذهب، کاربرد و کارکرد ندارد. چوب ارتداد بالای سر آنها بود.
امروز باید رفت سراغ «خواب» و «بیداری» مسلمانان و هر طور است جلوی گسترش اسلام ناب محمدی (ص) را گرفت و به آنها گفت ته قضیه آن است که شما بر اساس یک خواب و رؤیا دارید کاخ مدینه فاضله خود را می چینید. بروید سراغ معبران خواب و خوابگزاران. نیاز به مفسران عارف، فیلسوف، حکیم، فقیه و حدیثشناسان صدیق ندارید. بروید در عالم خواب ببینید چی دست شما میآید. اصلا این حرفها (وحی) مربوط به عالم واقع نیست، مربوط به عالم دیگری است که فعلاً میتوان نام «خواب» و «رؤیا» بر آن نهاد.
(قرآن سابقه این مسئله را به خوبی بیان میکند، در سوره انبیا آیه پنج میفرماید «بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ» مشرکان میگفتند قرآن خوابهای پریشان پیامبر(ص) است. این نظریه مشرکانه ابتدا در مکه مطرح شده است و در واقع حرف جدیدی نیست یعنی رؤیا انگاشتن قرآن 15 قرن قبل گفته شده است. در مصاحبه بی بی سی آقای سروش میگوید در بخشهایی از آیات قرآن وقتی پیغمبر خود را خطاب قرار میدهد نیز نوعی شعر گفته همان طور که سعدی میگوید سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز! که این استدلال واقعا قابل قبول نیست. در حالی که خود قرآن در سوره یس میفرماید «وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنْبَغِی لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِینٌ»)(1)
این را میگویند راه باز کردن برای بیگانگان برای حضور در حیاط خلوت فکری در داخل که به صورت صوری و غیر واقعی ساماندهی میشود. بالأخره حضرات، عمری در بلاد کفر به ویژه بعد از فتنه 88 بودند. حق نمک را باید ادا کنند.
بحث رؤیاپنداری وحی توسط فیلسوفان و حکیمان ایرانی، علما و فضلای حوزهها بارها نقد شده و بیاساس بودن آن را اثبات کرده اند. حتی نقد موشکافانه محسن آرمین بر «رؤیاپنداری وحی» از همین اردوگاه به اصطلاح اصلاحطلبان بسیار گویا، مستدل و عمیق بود. اما مرغ طرف یک پا داشت. او اساساً در حوزه نقد و نقادی و نظریه پردازی زیر سقف گفتگوهای آکادمیک فکر نمی کرد. پاشنه کفش خود را کشید و رفت بی بی سی روبه روی دوربین نشست و فرآوردهها و کارکردهای سیاسی این نظریه را واتاب داد.
سروش به هشدار آیت الله جوادی آملی در مورد بیغیرتی سیاسی و اقتصادی و راه دادن بیگانگان در فضای خودی توجه نکرد. این کار زشت را در حوزه نظریه پردازی و مسائل فکری و نظری توسعه داد. این کار او نشان داد آثاری از عاقبت به خیری در کار او به ویژه در حوزه سیاست، متصور نیست.
پی نوشت:
1-مصاحبه حجت الاسلام والمسلمین انصاریان با خبرگزاری فارس – 20/2/95
بحث رؤیاپنداری وحی توسط فیلسوفان و حکیمان ایرانی، علما و فضلای حوزهها بارها نقد شده و بیاساس بودن آن را اثبات کرده اند. حتی نقد موشکافانه محسن آرمین بر «رؤیاپنداری وحی» از همین اردوگاه به اصطلاح اصلاحطلبان بسیار گویا، مستدل و عمیق بود. اما مرغ طرف یک پا داشت.