به گزارش مشرق، اهمیت بازگشت امامخمینی در دوره چهار ماهه منتهی به پیروزی انقلاب برای رژیم پهلوی متفاوت بوده است. در اوایل کار، بازگشت اعلام شده یا نشده امامخمینی مسئله مهمی بود، ولی تهدیدی برای بقای رژیم تلقی نمیشد. اما به مرور زمان و با پیشرفت فزاینده نهضت، مسئله بازگشت احتمالی امامخمینی به ایران بدترین وضعیت و سرنوشت را برای مقامات رژیم پهلوی و محمدرضا پهلوی تجسم میکرد. تغییر رویه امامخمینی درباره بازگشت به ایران، پس از خروج محمدرضا پهلوی از کشور، ترس و واهمه عظیمی را در میان مقامات رژیم پهلوی و دولت بختیار پدید آورد. لذا از این پس تلاش برای «مهلت گرفتن از امامخمینی» در گستره وسیعی نمایان میشود.
اهمیت بازگشت امامخمینی در دوره چهار ماهه منتهی به پیروزی انقلاب برای رژیم پهلوی متفاوت بوده است. در اوایل کار، بازگشت اعلام شده یا نشده امامخمینی مسئله مهمی بود، ولی تهدیدی برای بقای رژیم تلقی نمیشد. در بخشنامهها و دستورها نیز اشاره شده بود که وی را به محض ورود از هر کدام از مرزهای هوایی، دریایی و زمینی، دستگیر و از ارتباط وی با اشخاص جلوگیری و بیدرنگ به تهران انتقال دهند. اما به مرور زمان و با پیشرفت فزاینده نهضت در ماههای آبان و آذر و با مشاهده اعلام حمایت گسترده مردم از امامخمینی در راهپیماییهای تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ و گسترش اعتصابهای فلجکننده در سراسر کشور، مسئلهی بازگشت احتمالی امامخمینی به ایران بدترین وضعیت و سرنوشت را برای مقامات رژیم پهلوی و محمدرضا پهلوی تجسم میکرد. این موضوع بعد از انتصاب شاپور بختیار به مقام نخستوزیری و به دنبال آن خروج شاه از کشور، به مراتب حادتر گردید.
بر اساس اسنادی که مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است، امامخمینی از لحظهی ورود به پاریس همیشه با این سؤال روبهرو بود که «آیا تصمیم دارید به ایران بروید؟» و «کی به ایران بازخواهید گشت؟» برای اینکه زمانشناسی و تشخیص مناسبترین زمان برای بازگشت از سوی امامخمینی مشخص شود، به پاسخهای ایشان در زمانهای مختلف اشاره میشود. در ۱۰ آبان ۵۷ در پاسخ به خبرنگار رادیو تلویزیون اتریش گفت: «حضور در خارج، بر افشای جرایم شاه در سطح جهانی مناسبتر است.»
در همان تاریخ در پاسخ به سؤال خبرنگار روزنامه گاردین که پرسید: «تحت چه شرایطی حضرت آیتالله بازگشت به ایران را مورد بررسی قرار خواهند داد؟»، فرمودند: «با توجه به تجارب تلخ گذشته ملت ما از این خاندان، هیچ گونه راهحلی در چارچوب شاه سلطنت کند و نه حکومت، قابل قبول نخواهد بود. علیالاصول ما با رژیم سلطنتی مخالف هستیم و بازگشت به ایران، بستگی به پیشرفت اهداف جنبش دارد. فعلاً قرار بر رفتن به ایران را ندارم.»
در ۱۴ آبان ۵۷ در پاسخ به سؤال خبرنگار رادیوتلویزیون هلند که پرسید: «آیا حضرت عالی در مبارزه علیه شاه، بهتر و مؤثرتر نبود که دعوت شاه را به ایران پذیرفته و به ایران برمیگشتید؟»، فرمودند: «من برای آگاه کردن دنیا بهتر میدانم در اینجا باشم. در ایران هنوز اختناق وجود دارد، لذا رفتن به ایران فعلاً منتفی است.»
در ۲۰ آبان ۵۷ نیز در پاسخ به سؤال خبرنگار تلویزیون ان. بی. سی آمریکا، مطالب مشابهی را گفتند: «الآن معلوم نیست با این اوضاع آشفته که به دست شاه انجام میگیرد و اخیراً به اوج خود رسیده است، لازم باشد به ایران بازگردم. بودن من در خارج که بتوانم فریاد ایرانیان مظلوم را به همهی عالم برسانم بهتر است. ولکن هر موقع که صلاح ملت باشد به ایران برمیگردم.»
خبرنگاران برای تهیه یک خبر داغ و مهم، همیشه درصدد پرسیدن سؤالات خبرسازی بودند، ولی امامخمینی بدون توجه به همه مسائل، روش خود را پیش میبرد. لذا وقتی در ۸ آذر ۵۷ خبرنگار نروژی از او پرسید: «در صورت سقوط شاه، آیا حضرت آیتالله به ایران باز میگردید و دولت جدیدی را تشکیل خواهید داد یا نه؟»، پاسخ داد: «من هر وقت که صلاح بدانم به ایران برمیگردم، چه قبل از سقوط شاه باشد و چه بعد از سقوط او» [۵] در ۱۵ آذر ۵۷ نیز به خبرنگار روزنامه دیلی تلگراف جواب مشابهی داد: «مردم توجه به این موضع دارند که هرچه من بگویم به صلاحشان است. حال چه از اینجا باشد، چه از ایران، به آن عمل میکنند. من هر وقت صلاح دیدم به ایران میروم.»[۶] از این پس نیز تا خروج محمدرضا پهلوی در ۲۶ دی ۵۷ از کشور در پاسخ خبرنگاران و سؤال کنندگان اعلام کردند که هر وقت صلاح بدانم، بازخواهم گشت و مکان برای من مهم نیست، بلکه مبارزه با ظلم حکومت پهلوی مهم است. تا این تاریخ امامخمینی بارها گفتند که تا شاه باقی است به ایران برنخواهد گشت، اما پس از این رویداد مهم پاسخ ایشان به مضمون «در اولین فرصت بازخواهم گشت» تغییر یافت.
تغییر رویه امامخمینی درباره بازگشت به ایران، پس از خروج محمدرضا پهلوی از کشور، ترس و واهمهی عظیمی را در میان مقامات رژیم پهلوی و دولت بختیار پدید آورد. لذا از این پس تلاش برای «مهلت گرفتن از امامخمینی» در گستره وسیعی نمایان میشود.
رابرت هایزر آمریکایی، که در آستانهی پیروزی انقلاب از سوی دولت آمریکا مأموریت یافته بود به ایران بیاید تا ضمن حفظ دولت بختیار، از متلاشی شدن ارتش جلوگیری کند و در صورت ضرورت، کودتایی ترتیب دهد. وی در این باره میگوید: «اعتقاد داشتم که فاجعهآمیزترین احتمال این خواهد بود که آیتالله به ایران بازگردند.»
در جای دیگر میگوید: «بختیار گفته بود که اگر دو ماه فرصت داشته باشد میتواند دولت خود را مستقر سازد، اما اگر [امام] خمینی زودتر بازمیگشت، فاجعهآمیز میبود. گروه اصرار کرد که آمریکا برای جلوگیری از ورود [امام] خمینی در این امر مداخله کند.»
هایزر در خاطرات خود یادآور میشود که وی و گروه پنج نفرهی مقامات نظامی و امنیتی رژیم که با وی در تماس بودند، از ۲۶ دی به بعد هر آن منتظر ورود امامخمینی به ایران بودند، اما از کانالهای مختلف در تلاش بودند که ایشان را همچنان در خارج از ایران نگهدارند.
او میگوید: «به نظر من چنین میآمد که اوضاع به دلخواه ما، در حال تغییر بود. اما متأسفانه اگر [امام] خمینی ظرف چند روز آینده بازمیگشت، همه چیز را خراب میکرد. ما به سی تا شصت روز وقت دیگر احتیاج داشتیم.»
طرح سفر شاپور بختیار به پاریس برای دیدار و مذاکره با امامخمینی نیز در همین راستا بود که شکست خورد. عباس قرهباغی میگوید: با مشاهدهی اوضاع متشنج که با سرعت زیادی به ضرر رژیم پهلوی پیش میرفت و شایعهی آمیخته به واقعیت بازگشت امامخمینی آن را تشدید کرده بود، جهت جلوگیری از بازگشت امامخمینی به ایران، تصمیم گرفتم که از ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران استعفا دهم:
«چون ادامهی رویهی نخستوزیر که در واقع چیزی جز اجرای تمام خواستههای مخالفان نبود، هر روز بیش از روز قبل هرج و مرج را در مملکت گسترش [میداد]. و نامبرده هیچ گونه توجهی به نتایج بررسیها و پیشنهادهای «کمیتهی بحران» و من که تنها راه عملی جلوگیری از شورش و خونریزی و امکان برقراری آرامش در کشور را ممانعت از آمدن آقای خمینی میدانستم نداشت، و مکرراً در مصاحبات و اظهارات خود میگفت: «آنچه مورد احترام ماست تصمیمهایی است که شخص حضرت آیتالله خمینی میگیرند». و در صحبتهای خود اظهار میکرد: «اگر ایشان بخواهد به ایران برگردد «مانعی ندارد». لذا تنها راه جلوگیری از آمدن آقای خمینی که به نظرم رسید، استعفا از مقام ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران بود. نتیجهی این کار از دو حال خارج نبود. یا در شورای سلطنت با نظر من مبنی بر جلوگیری از ورود آقای خمینی موافقت میشد، و یا من از قبول مسئولیت کنارهگیری [کرده] و شاهد حوادث ناگوار و از همپاشیدگی مملکت نمیشدم».
و در ادامه پس از ذکر تشکیل جلسه کمیته بحران و مذاکره و دیدارش با بختیار و مقامات آمریکایی و غیره، میگوید:
«به هر تقدیر با اطمینان به اینکه نخستوزیر از آمدن آقای خمینی جلوگیری [کرده] و به زودی راه حلی برای مشکلات کشور پیدا خواهد کرد، از استعفا صرفنظر و نخستوزیری را ترک کردم.»
در روزهای پایانی دی ماه خبر بازگشت قریبالوقوع امامخمینی عناوین مطبوعات داخلی و خارجی را به خود اختصاص داد. به نظر میرسید که همه شرایط لازم برای بازگشت امامخمینی مهیا میباشد؛ زیرا راهحلهای مختلف مقامات رژیم از جمله نفوذ، تهدید به کودتا، وعده و غیره برای جلوگیری از بازگشت امامخمینی به حداقل نتیجه هم نرسیده بود. بر اساس زمینه مساعد ایجاد شده در ایران، امامخمینی در ۳۰ دی ۵۷ طی پیامی به ملت ایران بازگشت قریبالوقوع خود را اعلام کرد.
به دنبال صدور این پیام و انتشار آن در ایران، مقامات رژیم حداقل به دو اقدام دست زدند: یکی اینکه در روز دوم بهمن یگانهای گارد شاهنشاهی برای نشان دادن قدرت و تهدید مخالفان در مقابل خبرنگاران داخلی و خارجی رژه رفتند و دیگر اینکه در چهارم بهمن، بختیار دستور بستن فرودگاهها و توقف تمامی پروازهای خارجی (از ایران به خارج و از خارج به ایران) را صادر کرد.
امامخمینی در روز ۵ بهمن در اجتماع گروهی از خبرنگاران اعلام کرد: «من بنا داشتم که فردا [۶ بهمن] را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها میبرند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه فرودگاههای ایران را بست و من پس از باز شدن فرودگاهها بلافاصله خواهم رفت و به او [بختیار] خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما؛ و ملت ما دیگر تحمل شما و نوکرهای خارجی را نخواهد داشت».
ایشان در سخنرانی ۸ بهمن ۵۷ در جمع دانشجویان و ایرانیان خارج از کشور نیز ضمن تشکر از ملت ایران، آرزو کرد که هر چه زودتر در ایران به آنها بپیوندد.
در شرایطی که نیروهای انقلابی آمادگی استقبال و خنثی کردن توطئههای احتمالی را داشتند، بختیار تحت فشار مردم ۹ بهمن اعلام کرد که فرودگاه مهرآباد برای ورود امامخمینی باز است. بختیار نمیتوانست بستن فرودگاهها را بیش از این ادامه دهد. زیرا در این مدت نارضایتی بر ضد دولتش به شدت افزایش و ناآرامیها و تظاهرات گسترش یافته بود. در واقع، افزایش تبلیغات داخلی و خارجی بر ضد وی سبب شد که دستور بازگشایی فرودگاهها را صادر کند.
بهدنبال باز شدن فرودگاه مهرآباد، امامخمینی پس از چهارده سال دوری از وطن، در ۱۲ بهمن ۵۷ به میهن بازگشت و مورد استقبال بینظیر مردم ایران قرار گرفت.