به گزارش مشرق، «محمد ایمانی» کارشناس مسائل سیاسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
رهبر معظم انقلاب اخیرا فرمودند: «در قضیهی برجام، بنده اشتباه کردم اجازه دادم که وزیر خارجهی ما با آنها صحبت کند، ضرر کردیم.»
چند نکته درباره این بیانات وجود دارد. نخست اینکه رهبری از همان ابتدا یقین داشتند و به تواتر فرمودند به مذاکره با آمریکا خوش بین نیستند. یا اینکه آمریکا، دشمن بدعهد و غیر قابل اعتماد است. بنابراین آنچه در ماجرای برجام پدید آمد، برای ایشان روشن تر از روز بود و چیزی بر علم و یقین ایشان اضافه نشده است.
بله برای کسانی از عوام و خواص که هویت شیطان بزرگ را نمی شناختند یا دچار لغزش و غفلت و وسوسه شده بودند، رفتار پسا برجامی آمریکا موجب می شود که بفهمند اشتباه کرده اند. اما این روند برای رهبری و مؤمنان و انقلابیون از همان آغاز روشن بود. در واقع در اینجا، دریافت و فهم عمومی نسبت به اشتباه بودن امید به مذاکره و توافق با آمریکا را بازگو می کنند.
نکته دوم این است که برخی می گویند بیانات اخیر حضرت آیت الله خامنه ای، صرفا ناظر به گفت و گوی وزیر خارجه با مقامات آمریکایی است ، نه کلیت مذاکرات و توافق با آمریکا! سوال: آیا مذاکره و توافق، جز از مسیر ملاقات ها و مذاکرات وزیر خارجه با مقامات آمریکایی پدید آمده است؟ آیا می توان گفت و گوهای آقای ظریف را غیر از روند مذاکرات دانست؟ در حقیقت اینجا سخنان رهبری ناظر به اصل و کلیت مذاکره است و نه مثلا یک دیدار خاص و شخصی آقای ظریف.
رهبر انقلاب همان جا تصریح می کنند که برخی شرط ها و خط قرمزهای تعیین شده، از سوی مذاکره کنندگان رعایت نشد. به عبارت دیگر، اذن مذاکره، مجوز مشروط بود اما مذاکره کنندگان این خطوط قرمز را رعایت نکردند.
رهبری با صراحت، شرط نرمش و انعطاف تاکتیکی را قهرمانی و استقامت نامیدند و راهبرد را "نرمش قهرمانانه" نامیدند اما دولت و مذاکره کنندگان، غالبا نرمش و سازش نشان دادند و کمتر قهرمانی و مقاومت کردند، چه در نگارش بی دقت برجام و چه در اجرای بی دقت تر و یک سویه آن، با وجود 29 شرط رهبری و مجلس و شورای عالی امنیت ملی.
رهبری در طول پنج سال مذاکرات و اجرای برجام دائما از دولت و وزارت خارجه می خواستند نرمش را به عنوان صرفا یک تاکتیک، چاشنی راهبرد دیپلماسی شجاعانه انقلابی و ملی کنند و اکنون که پس از پنج سال، برای عوام و خواص معلوم شده دوستان در تراز این مجوز مشروط نیستند، رهبری می گویند "در قضیه برجام، بنده اشتباه کردم اجازه دادم وزیر خارجه ما با آنها صحبت کند، ضرر کردیم".
شاهد مدعا فراز بعدی بیانات رهبری است: "چرا مذاکره کنیم؟ برجام نمونهی واضح این است. تازه بنده سختگیری میکردم -که البتّه همهی خطوط قرمزی که ما معیّن کرده بودیم رعایت نشد- طرف مقابل اینجوری عمل کرد. خب با این دولت نمیشود مذاکره کرد... با هرکسی که مذاکره میکند، وضعش اینجوری است. ما باید وقتی مذاکره کنیم، وقتی وارد این بازی خطرناک بشویم که فشار او، هوچیگری او، نتواند در ما تأثیر بگذارد بهخاطر یک اقتداری که داریم. بله، آنوقتی که جمهوری اسلامی از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فرهنگی، به آن اقتداری که ما در نظر گرفتهایم برسد، آنجا برود مذاکره کند؛ حرفی نیست. امروز چنین چیزی وجود ندارد؛ ما اگر چنانچه برویم مذاکره کنیم، قطعاً این مذاکره به ضرر ما تمام خواهد شد".
اینجا علم جدیدی برای ایشان حادث نشده، بلکه یقین روز اول ایشان درباره ماهیت خبیث شیطان بزرگ و استطاعت پایین تیم مذاکره کننده (به اعتبار منطق "مذاکره و توافق به هر قیمت" آقای روحانی) برای مردم نیز معلوم و منکشف شده است. این اعلام و اعلان علم قبلی است و نه علم جدید، تا حمل بر اشتباه نزد رهبری شود.
این از ادب و کرامت و عطوفت و مصلحت اندیشی رهبری است که به جای سرزنش قاصران و مقصران مذاکرات، بار مسئولیت را برعهده می گیرند، چنان که سیره امام خمینی (ره) بود. چرا؟ چون مهم تر از همه چیز، حفظ انسجام داخلی در برابر گستاخی و کمین نشستن دشمن است که اتفاقا همین انسجام را هدف گرفته است. البته رهبری در این میان، با لطافت و کیاست تمام، عبرت ها و ممنوعیت های پدید آمده از تجربه اعتماد به دشمن دغلباز و بدعهد را هم بازگو می کنند تا کسانی دوباره برخی عوام و خواص ما را وسوسه نکنند و مانند سال 92 نگویند "بالاخره برای توافق باید یک حالی به آمریکا داد"! آن زمان "فضاسازی پرفشار و فریب دشمن" و "فریب پذیری و عوام فریب برخی خواص متنفذ"، راهی جز تجربه توام با خسارت مذاکره-توافق باقی نگذاشته بود.
رهبر در نظام امام-امامت مسئول است اول و آخر قافله (پیشتازان، و کندرو ها و عقب افتادگان) را چنان با هم مراعات کند که همه قافله پیش روند و از مکاید راهزنان یا شرکای آنها در قافله، در امام بمانند.
والحمد لله رب العالمین.