کد خبر 589093
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۴:۱۷

انقلابي‌گري در شرايط كنوني كشور و موقعيت انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي، بهترين ملاك و معيار براي دسته‌بندي كردن جريان‌ها، احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي است.

به گزارش مشرق، دكتر يدالله جواني  طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:

انقلابي‌گري در شرايط كنوني كشور و موقعيت انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي، بهترين ملاك و معيار براي دسته‌بندي كردن جريان‌ها، احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي است. اساساً وجوه  مشترك و تفاوت ميان احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي، عامل اصلي قرار گرفتن آنها در يك جريان سياسي خاص يا يك جناح سياسي مي‌شود.

در سال‌هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و شروع فعاليت‌ها براي نظام‌سازي سياسي در ايران، جريان اسلامي و مذهبي، داراي يك انسجام دروني و نسبتاً خوب در مقابل ديگر جريان‌ها(ليبرال‌ها، ملي‌گراها، روشنفكرهاي حزب‌گرا، چپ‌گرايان سوسياليسم، التقاط و منافقين) بود. با حذف اين جريان از صحنه سياسي كشور به دليل عدم همراهي با ملت، عرصه سياسي كشور در اختيار نيروهاي اسلامي و مذهبي معتقد به انقلاب و خط امام(ره) قرار گرفت.

با گذر زمان و برجسته شدن اختلاف‌ها و سليقه‌ها در شيوه اداره كشور و برنامه‌ريزي خصوصاً در حوزه‌هايي چون اقتصاد، در درون جريان‌ مذهبي – انقلابي، دو جناح چپ و راست شكل گرفت. در ادامه اين جناح‌بندي، دسته‌بندي‌هاي جديدي با عناوين چهارگانه چپ سنتي و چپ مدرن، راست سنتي و راست مدرن از سوي برخي از افراد مطرح شد و اين عناوين وارد بحث جريان‌شناسي ايران بعد از انقلاب شد.

به دنبال انتخابات هفتمين دوره رياست جمهوري و شكل‌گيري جبهه دوم خرداد، عناوين سابق(جناح چپ- جناح راست)، جاي خود را به دو عنوان جرياني اصلاح‌طلب و اصولگرا داد. در يك دوره زماني، اگر رقابت‌هاي سياسي به ويژه در مقاطع انتخابات، بين جناح چپ و جناح راست بود، از سال 1376 به بعد، رقابت‌هاي سياسي بين دو جريان اصلي اصولگرا و اصلاح‌طلب انجام گرفت. بر همين مبنا بود كه گفته مي‌شد مثلاً اكثريت مجلس سوم در اختيار جناح چپ و اكثريت مجلس ششم در اختيار اصلاح‌طلبان است.

سخن اين است كه آيا مي‌توان همچنان احزاب، گروه‌ها و افراد سياسي فعال در صحنه سياست كشور را با عناوين گذشته اعم از چپ و راست، اصلاح‌طلب و اصولگرا دسته‌بندي كرد. اهميت پاسخ به اين سؤال، آنگاه بيشتر مي‌شود كه توجه داشته باشيم؛ اولاً احزاب، گروه‌ها و افراد جريان اصلاح‌طلب طي ساليان گذشته، هيچ‌گاه روي يك تعريف مشخص از اصلاحات اجماع نكردند و ثانياً در سال‌هاي اخير در كنار دو جريان اصولگرا و اصلاحات، كساني براي شكل‌دهي به جريان سوم مانند جريان اعتدال، در صحنه فعال شدند.

آقاي روحاني خود را نه اصولگرا معرفي كرد و نه اصلاح‌طلب، همانطور كه آقاي احمدي‌نژاد هم خود را خارج از جريان اصولگرايان مي‌دانست و تعريفي خاص از حلقه خود داشت. به طور قطع مي‌توان گفت عناوين و اصطلاحات گذشته، ديگر ظرفيت و كارآمدي لازم را براي انجام دسته‌بندي‌هاي سياسي در ايران ندارند.

بررسي مواضع، شعارها و رفتارهاي احزاب، گروه‌ها و افراد سياسي برجسته و فعال  در كشور، نشان مي‌دهد كه مي‌توان تمامي آنان را براساس معيار و ملاك «انقلابي‌گري» به دو دسته كلي تقسيم كرد: 1- جريان انقلابي 2- جريان غيرانقلابي.

انقلابي‌گري در اين نوشتار يعني انقلابي بودن، انقلابي ماندن و انقلابي عمل كردن است. الگوي كامل انقلابي‌گري در ايران، حضرت امام خميني(ره) است.

پس از رحلت امام بزرگوار، خلف صالح ايشان حضرت امام خامنه‌اي(مدظله‌العالي)، پرچمدار اصلي انقلابي‌گري در ايران است. در خلال مذاكرات هسته‌اي در دولت يازدهم، جمله معروف معظم‌له مبني بر اينكه «من يك انقلابي‌ام نه ديپلمات» ناظر به همين موضوع است.

مراد از انقلاب، انقلاب اسلامي ملت ايران است. انقلابي كه با نهضت امام خميني(ره) در سال‌هاي آغازين دهه 40 شروع شد و در نهايت در 22 بهمن سال 1357 به پيروزي رسيد.

انقلاب اسلامي يك انقلاب ديني و داراي مباني، اصول، آرمان و اهداف است. پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 به معناي پايان يافتن انقلاب نيست، بلكه انقلاب در گام اول خود پيروز شد و حركت انقلاب بايست براي تحقق آرمان‌ها و اهداف والاي آن براساس مباني و اصول ادامه پيدا كند. اكنون ملت ايران با گذشت قريب به چهار دهه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي، در ميانه راه قرار دارد. اين راه براي رسيدن به آرمان‌ها و اهداف بايد با قوت دنبال شود.

مقام معظم رهبري پس از رحلت حضرت امام(ره) و پذيرش امر ولايت، با صراحت فرمودند: «راه ما راه امام خميني است و ما اين راه را با قوت ادامه خواهيم داد.» راه امام خميني(ره)، يعني همان راه انقلاب كه پيمودن آن تنها راه تحقق آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامي است. «تمدن‌سازي اسلامي» و رسيدن به «حيات طيبه»، آرمان اصلي انقلاب اسلامي است. فرو ريختن قدرت‌هاي استكباري و طاغوتي از يك طرف و فراهم شدن زمينه‌ها و بسترهاي رشد، تعالي و سعادت بشر روي كره زمين از طرف ديگر از نتايج تحقق آرمان‌‌ اصلي انقلاب اسلامي است.

بنابراين در شرايط كنوني، انقلابي‌گري با شاخص حضرت امام(ره) و راه ايشان كه راه انقلاب است، مي‌‌تواند ملاك و معيار اصلي براي دسته‌بندي‌هاي سياسي باشد. آنان كه به راه امام اعتقاد دارند و به آن وفادار بوده و در اين مسير حركت مي‌كنند، «انقلابي» و كساني كه راه ديگري غير از راه امام را مي‌روند «غير انقلابي» هستند.

از ديدگاه مقام معظم رهبري، هفت اصل بر راه امام، بر خط امام و بر مكتب امام(ره) حاكم است. جريان انقلابي، احزاب و گروه‌هاي انقلابي و اشخاص انقلابي، كساني هستند كه اين اصول هفت‌گانه را قبول داشته باشند و اين اصول بر مواضع و رفتار آنان حاكم باشد.

اين اصول عبارتند از:
1- اثبات اسلام ناب محمدي(ص) و نفي اسلام امريكايي
2- اعتماد به وعده الهي و بي‌اعتمادي به مستكبران
3- اعتقاد به اراده مردم و مخالفت با تمركزهاي دولتي
4- حمايت جدي از  محرومان و مستضعفان
5- قرار داشتن در جبهه مخالف مستكبران
6- اعتقاد به استقلال ملي و رد سلطه‌پذيري
7- وحدت ملي و توجه به توطئه‌هاي تفرقه‌افكن

بر مبناي اين اصول كه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در 14 خرداد سال گذشته در حرم حضرت امام خميني(ره) بيان داشتند، معظم‌له در مراسم بيست و هفتمين سالگرد آن عزيز سفر كرده در خرداد سال جاري، با معرفي حضرت امام(ره) به عنوان يك شخصيت مؤمن متعبد انقلابي، پنج شاخص اصلي انقلابي‌گري را مورد تبيين قرار دادند.

با ملاك قرار دادن حضرت امام(ره) به عنوان الگوي انقلابي‌گري و بر مبناي شاخص‌هاي اصلي و عمده انقلابي‌گري، مي‌توان جريان انقلابي را از جريان غيرانقلابي، احزاب انقلابي از احزاب غيرانقلابي و اشخاص انقلابي از اشخاص غيرانقلابي را از يكديگر جدا و دسته‌بندي كرد. شاخص‌هاي پنج‌گانه انقلابي‌گري عبارتند از:

1- پايبندي به مباني و ارزش‌هاي اسلام و انقلاب اسلامي
2- هدف‌گيري آرمان‌هاي انقلاب و همت بلند براي رسيدن به آنها
3- پايبندي به استقلال كشور در سه بعد سياسي، فرهنگي و اقتصادي
4- حساسيت در برابر دشمن و نقشه دشمن
5- تقواي ديني و تقواي سياسي

بديهي است كه جريان‌ها، احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي برخوردار از اين پنج شاخص اصلي‌ انقلابي، در يك «مسير» و روي يك «ريل» حركت خواهند كرد. اين «مسير و ريل»، همان «ريل‌گذاري» حضرت امام خميني(ره) براي كشور ايران به سمت تحقق «حاكميت دين خدا» است. حاكميت دين خدا يعني تحقق عدالت اجتماعي واقعي، ريشه‌كني فقر و جهل، ريشه‌كني استضعفاف و آسيب‌هاي اجتماعي، برقراري منظومه ارزش‌هاي اسلامي، تأمين سلامت جسمي، اخلاقي و معنوي، تأمين عزت و هويت ملي و اقتدار بين‌المللي، فعال كردن ظرفيت‌هاي كشور و پيشرفت واقعي كه در نهايت به تمدن‌سازي اسلامي و رسيدن به حيات طيبه مي‌انجامد.

آري جريان انقلابي، يعني جريان مؤمن و وفادار به حركت روي «ريل انقلاب»، با همان مختصاتي كه امام و رهبري مشخص كرده‌اند. بديهي است تمام كساني كه به راه ديگري غير از راه انقلاب اعتقاد داشته باشند، در جريان غيرانقلابي قرار مي‌گيرند. اين جريان امروز طيف گسترده‌اي از نيروهاي باسابقه انقلابي و سابقه ضدانقلابي را دربر مي‌گيرد. بنابراين انقلابي‌گري و انقلابي بودن، هيچ ارتباطي با سابقه افراد ندارد، بلكه ملاك حال فعلي افراد و جريان‌هاست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس