به گزارش مشرق، شاید به جرات بتوان گفت که سال 93 سال خوبی برای امیر قلعهنویی نبود. قلعهنویی در لیگ سیزدهم در حالی که استقلال شانس قهرمانی داشت، با این تیم پنجم شد. در لیگ چهاردهم با وجود شروع خوب، استقلال روند نزولی پیدا کرد و با شکست مقابل پرسپولیس و کنار رفتن از جام حذفی نیمفصل اول را به پایان رساند.
ناکامیهای قلعهنویی با استقلال تنها روزهای بد این مربی نبود و او بیرون از مستطیل سبز، با شاگردان خود چون مهدی رحمتی، جواد نکونام، حسین کعبی و ... درگیری لفظی پیدا کرد و کار به شکایت کشید.
این مسائل و البته نزدیک شدن به سال 94 باعث شد گفتوگویی با سرمربی استقلال انجام دهیم. امیر قلعهنویی در مورد سالی که گذشت، خاطراتش، اختلاف با طرفداران ناصر حجازی، اتهام مافیا بودن او و .. صحبتهایی را انجام داد که متن این گفتوگو را در زیر مشاهده میکنید.
در آستانه سال نو هستیم، سال 93 برای امیر قلعهنویی چطور گذشت؟
سال پر فراز و نشیبی برای من بود. لیگ را با استقلال خوب آغاز کردیم ولی 10 هفته وحشتناک داشتیم و فاجعهآمیز نتیجه گرفتیم. در نیم فصل دوم تغییراتی در تیم ایجاد کردیم و برخی از بازیکنان ملیپوش ما که از جام جهانی بازگشتند، به خودشان آمدند. نیم فصل دوم در تیم ما آرامش برقرار شد و بازیکنی نبود که پول بگیرد و مردم را سیاه کند. بازیکنان فعلی «مخلصانه» ایستادند و برای تیم تلاش کردند. نزدیک به 5 ماه است که کادر فنی یک ریال هم دریافتی نداشته و بازیکنان هم دریافتیهای کمی داشتهاند. خدا را شکر میکنم که تن سالم داریم و هزار رکعت نماز شکر هم بخوانیم، کم است. دعا میکنم خداوند در سال جدید همه بیماران را شفا دهد.
بهترین و بدترین خاطره سال 93؟
بهترین خاطرهام عروسی دخترم بود که خاطره خوبی برای من رقم زد. هر پدر و مادری دوست دارد عروسی فرزندانش را ببیند و دعا کنیم که خدا همه جوانان به خصوص جوانان ما را خوشبخت کند. خاطره بد هم زیاد است و نمیخواهم راجع به آنها صحبت کنم و یکسریها را به خدا واگذار میکنم. شاید برخی افراد در خیلی از دادگاهها کارهایی کرده باشند اما در دادگاه الهی نمیتوانند کاری کنند. این مسائل دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد و حتما پای آن را خواهند خورد.
امسال مسائل حاشیهای زیادی برای شما پیش آمد. چرا این اتفاقات برایتان افتاد؟
وقتی بخواهید سالم و خالصانه کار کنید و اجازه ندهید که برخی مسائل در تیم حاکم شود، صحبتهایی مطرح میکنند. خوشحال میشوم که اینگونه افراد علیه من صحبت میکنند و من هم راه قانونیام را رفتم. دادگاه دیگری به نام دادگاه الهی داریم که آن هم هیچ وقت فراموش نمیشود.
رفتار شما با بازیکنان «تند» است؟
تعجب میکنم که چرا این حرفها را میزنند. چطور 8،9 سال کنار من بودند، آدم خوبی بودم ولی الان بد شدم؟ همینها در تلویزیون میگویند قلعهنویی عین پدر ما است، از خارج زنگ میزنند و میگویند که مرد هستی. 45 دقیقه مقابل در خانهام منتظرم میمانند تا من را ببینند. داستانهای دیگری وجود دارد که لازم باشد میگویم. مرتضی کامرانی (مدیر پیشین کمپ استقلال) شاهد است که چه افرادی به من مراجعه میکردند. نمیخواهم به برخی مسائل ورود کنم و اگر نیاز باشد آنها را بازگو میکنم. تنها شاهد کامرانی است که خیلی چیزها را میداند. این گونه نبوده که رفتارم تند باشد و خوشحالم که به خاطر منافع تیم و مردم این فشارها را تحمل میکنم.
یک روز پدر طرف میشویم، یک روز مرد هستیم ولی یک روز هم 180 درجه نظرشان نسبت به من برمیگردد. خوشحالم آدمهایی که چند «رو» دارند و یک روز من را پدر خود میخوانند و روز بعد ادعا میکنند که فلانی فحاشی کرده، ماهیتشان برای مردم مشخص میشود.
نمیخواهم بگویم بستگان چه بازیکنی به من مراجعه میکرد. تنها یکی دو نفر نبودند و چند نفر بودند. نمیخواهم به مسائل داخلی آنها ورود کنم و اگر مسائلی بین خودمان باشد آنها را میگویم.
انتقادات زیادی از قلعهنویی میشود و اینکه شما هیچ انتقادی را نمیپذیرید. واکنش شما نسبت به این مسائل چیست؟
اتفاقا من خیلی آدم انتقادپذیری هستم. وقتی آدم مشاورهای هستم، یعنی انتقاد پذیر هم هستم ولی برخیها انتقاد نمیکنند. این افراد هم قلم و هم خودشان اظهرمنالشمس بوده و دنبال چیزهای دیگری هستند. آدمی که خودمحور باشد، یقینا انتقاد پذیر نیست اما وقتی با 15 نفر کار میکنیم یعنی کار مشاورهای را قبول داریم.
درست است که شما 15 نفر را در کنار خودتان قرار دادهاید ولی برخیها اعتقاد دارند که قلعهنویی دوست ندارد کسی را در کنار خودش ببیند و همیشه خواسته که نفر اول باشد.
متوجه منظورتان نشدهام، من سرمربی هستم و شخص نفر اول تصمیم میگیرد.
منظورمان این است که قلعهنویی نمیتواند بزرگتر از خودش را ببیند و از دستیارانش مشورت نمیگیرد.
این حرفها حکایت میخ فروش است. در هر مجموعهای یک نفر باید نفر اول باشد و چون آن فرد پاسخگو است، نفر اول میشود. وقتی 15 نفر هستیم، یک نفر باید نفر اصلی شود. مگر در همه تیمها چند نفر نفر به عنوان نفر اصلی هستند؟ ما بازیکنان بزرگی چون شاهرخ بیانی، جواد زرینچه و ... را کنار هم قرار دادهایم. این افراد کنار هم هستند، از آنها بزرگتر داریم؟ پس از اینکه تمرین به پایان رسید (اشاره به جلسه فنی شب قبل از بازی با نفت تهران)، کادر فنی 30 دقیقه درباره ارنج تیم صحبت میکرد. با وجود اینکه من نظر دیگری داشتم و کادر فنی نظر دیگری ولی به این نتیجه رسیدم که نظر کادر فنی را در نظر بگیریم.
در اظهارنظری گفتهاید که از فوتبال خسته شدهاید و قصد دارید سال آینده به خارج از کشور بروید.
واقعیت این است که خسته شدهام. اعتقاد دارم اگر در ایران بخواهی سالم کار کنی، با تو کار دارند و ریشهات را میزنند. مردم افرادی که خودشان مشکلات اخلاقی داشتهاند را خواهند شناخت و خوشحالم این افراد درباره من صحبت میکنند. این موضوع درست است و من خسته شدهام.
با هواداران استقلال چه صحبتی دارید و اینکه آنها میتوانند در سال جدید قهرمانی استقلال را ببینند؟
انشاءالله که قهرمانی را خواهند دید. شرایط خوبی داریم اما بیرونیها ما را اذیت میکنند. به عنوان مثال حکم کرار جاسم را ببینید که همه چیز آن مشخص است. کرار را 4 بازی محروم کردند. روزهای قبل از بازی با گسترش فولاد به لحاظ روحی - روانی شرایط خوبی نداشت و روز پنجشنبه مرخصی گرفته بود که به شمال برود. ما خودمان شب قبل از بازی، متوجه تعلیق حکم محرومیت او شدیم. چطور ممکن است که برای موضوع کوچکی 4 جلسه کرار را محروم کنند؟ افرادی هستند که کمیته انضباطی به راحتی از آنها میگذرد و من عدالت را ندیدهام.
خوشحالم که در این عدالت خدا و اهل بیت به من کمک میکنند. امیدوارم شرمنده هواداران استقلال نشویم، کما اینکه در لیگ سوم شرمنده نشده یا سیزدهم و نهم جدول نشدیم. افتخار من این است که در این مقطع به استقلال آمده و کمک کردهام. بازیکنی نفروختیم که بخواهیم درصدی بگیریم. به مردم میگویم که چرا باید مربی از فروش بازیکن درصد بگیرد. نیاز باشد همه چیز را میگویم. بازیکن میآید در چند سال 7،8 میلیارد میگیرد و منت میگذارد یا بازیکنی با یکی دو سال بازی کردن برای استقلال 3 میلیارد میگیرد و برای مردم هم منت میگذارد. زمان من هم بازیکن فروخته شد ولی یک «سنت» هم نگرفتم. افرادی بودند که بازیکن فروختند و درصد گرفتند. مردم روشن هستند و همه چیز را میدانند. بازیکنی بوده که خدا تومان پول گرفته و هر کاری دلش خواسته با تیم کرده است. البته در زمان من نبوده و تنها بخشی از آن در زمان من بود. با این افراد مبارزه میکنم و در این مبارزه خدا کمک کرده و مردم بهتر آنها را میشناسند. در عصر ارتباطات هستیم و با توجه به فضای خوب رسانهای، مردم همه چیز را خوب تشخیص میدهند.
شما چند سالتان است؟
به نظر شما چند ساله هستم؟ از درون 300 ساله هستم چون سختی زیاد کشیدهام اما متولد 1342/09/01 هستم.
میگویند وضع مالیتان خیلی خوب است و خوب هم عیدی میدهید.
دین ما دین اعتدال است و من زندگی متوسطی دارم. همیشه شیک زندگی میکنم. حدیثی داریم که میگوید دو چیز زینت مرد است، اولی خانه بزرگ و دیگری مکتب و راه. در گذشته بیشتر مردم صاحب خانههای بزرگی بودند که این مسئله جزو سنت مسلمانان است. مهمتر از این مسئله داشتن دل و جرات برای کمک کردن به همنوع است.
اگر اشتباه نکنم جمله حضرت علی(ع) است که میفرمایند «هر آنچه جمع کردم، برایم نماند و آنچه دادم، ماند». همه ما رفتنی هستیم و آن چیزهایی که میدهیم در آن دنیا میتواند به ما کمک کند. در مراسم خیریهای در اصفهان به حدیثی برخورد کردم که «خیرین اولین گروهی هستند که وارد بهشت میشوند». اگر انسان کار خیر انجام دهد و شیک هم زندگی کند خوب است. جا دارد از همسرم تشکر کنم که در این کارها از من جلوتر است. عیدی دادن ما این گونه است که کار خیر انجام میدهیم.
شما که همیشه درگیر فوتبال هستید، برای خانواده وقت میگذارید؟
چرا وقت نکنم. من از همسرم تشکر میکنم و اگر موفق هستم به خاطر او بوده است. البته دعای پدر و مادرم بوده و باید یادی از مادرم بکنم که «شیرزن» بود. همسرم در موفقیتم نقش بزرگی داشت. در تربیت بچههایم و فراز و نشیبهایی که داشتم همیشه به عنوان یار و یاور کنارم بود و در هیچ شهرستانی من را تنها نگذاشت. من همیشه زمان بخصوصی را برای خانواده میگذارم.
شما بچه نازیآباد هستید و همیشه این موضوع را هم اعلام میکنید.
نازیآبادیها جزو لوطیهای دنیا هستند. 12 سال در شهرداری نازیآباد بودم و این منطقه جزو مناطقی است که براساس اصول شهرسازی ساخته شده است. حدود 200 میدان در نازیآباد داریم که فضای آموزشی و ورزشی آن منطقه مطابق با استانداردهای روز دنیا است. اگر میبینید که قهرمانان رشتههای مختلف از این منطقه هستند، به خاطر فضای ورزشی یا آموزشی آنجا است. ما نازیآبادیها حتی کتاب داریم و آدمهای خیری در این منطقه وجود دارند و از هر نظر به خصوص معرفتی و لوطیگری بینظیر هستند. البته همه جای ایران این گونه هستند. در اصفهان در مراسم خیریه امام باقر(ع) دیدیم که یک نفر پاساژی را به امور خیریه کمک کرد ولی چون نازیآبادی هستم، به این منطقه عِرق دارم.
در صفحات مجازی اختلافاتی بین هواداران شما و مرحوم ناصر حجازی وجود دارد. با طرفداران حجازی مشکل دارید؟
با طرفداران حجازی که در ارتباط نیستم و به صفحات مجازی هم نمیروم و نمیخواهم به آن ورود کنم. نمیدانم آنها با من مشکل دارند یا نه. شاید آنها با من مشکل دارند چون من چکار به طرفداران حجازی دارم که بخواهم مشکلی داشته باشم.
چرا در استقلال مکتبها را جدا کردهاند؟
از یکی از آنها معنی مکتب را پرسیدم که نتوانست آن را تعریف کند. این مسائل برای برخیها «دکان» شده است. آدمهایی که از نظر من بزرگ نیستند و میخواهند انحراف فکری بدهند برخی افراد را وسیله قرار میدهند. شما سوال خوبی پرسیدید. بازیکنی بوده که با خدابیامرز حجازی کار نکرده ولی از مکتب حجازی حرف میزند. اگر مکتبت حجازی است چرا در زمان حیاتش با آن خدابیامرز کار نکردی؟ این افراد چون خودشان بزرگ نیستند، همیشه میخواهند از دیگران خرج کنند. این طرفداران چون خودشان بزرگ نیستند میخواهند قلعهنویی را وسیله قرار دهند.
انگهای مختلفی به شما زده میشود و اینکه گفته میشود قلعهنویی مافیای فوتبال ایران است. چه پاسخی به این اتهامات دارید؟
معمولا مافیا باید قدرت داشته باشد. الحمدالله رسانه ملی و مطبوعات علیه من هستند. درست برعکس است و اعتقاد دارم که این وسط مظلوم واقع شدهام و همه قدرت دست بقیه است. شما، مطبوعات و برنامه نود را ببینید که کدام یک از آنها از من تعریف و تمجید میکنند؟ این مقامهایی که کسب کردهام را هر فرد دیگری بدست میآورد، مجسمهاش را میساختند. چون رسانه ملی، برنامه نود و مطبوعات را ندارم همه چیز علیه من است. اعتقاد دارم آنها مافیا هستند و من مظلوم واقع شدهام و هر کسی هر چیزی دلش بخواهد علیه من میگوید.
رابطه خیلی خوبی هم با مطبوعات ندارید.
واقعیتش را بخواهید به صورت کلی مطبوعات را دنبال نمیکنم، مگر اینکه مطلبی باشد که آن را برای من بخواهند. 7،8 سال است که مطبوعات را نمیخوانم و رابطهای هم با آنها ندارم. افرادی هستند که ارزش قلم را میدانند و آدمهای خیلی مخلصی هستند که تعدادشان زیاد است اما آدمهایی هم وجود دارند که قلمشان و فکرشان آلوده است. اگر حرفی میزنم به خاطر این است که قلم قداست دارد ولی برخیها قداست را رعایت میکنند. اگر حرفی میزنم به درصد کمی برمیگردد و برخیها مخلصانه کار میکنند و با آنها نشست هم داشتهام. آدم بوده که در روزنامه یا مجله معمولی کار میکرد و تیراژ رسانهاش معمولی بود. خدا را شاهد میگیرم که هفتهای 4 بار به من زنگ میزد و تعریف و تمجید میکرد تا از اسم من برای خودش استفاده کند.
وقتی صحبت از مسلمانان عمروعاصی میکنم، منظورم این افراد است. فردی که به آن اشاره کردم در آن زمان به من زنگ میزد و من هم مصاحبه میکردم تا شاید مصاحبهام بتواند به او کمکی کند ولی نمیدانم چرا الان از نظر او قلعهنویی آدم بدی شده است. در مجموع اعتقادم این است که فضای رسانه ما فضای خوبی است و انسانهای بزرگی داریم که برای قلمشان ارزش قائل هستند و در بدترین شرایط قلمشان پاک بوده و عده کمی عمروعاص هستند. البته بحث عمروعاص من به یک نفر ختم میشود و تا لحظه آخر روی موضع خودم هستم.
و صحبت پایانی؟
برای همه ایرانیها در وهلهی اول فرج و ظهور امام زمان (عج) مهم و نخستین دعای آنها است. دعای بعدی ما سلامتی و شفای همه بیماران است. از تریبون شما استفاده میکنم و از خداوند و اهل بیت (ع) میخواهم که همه بیماران از جمله بیماران سرطانی، بیماران نادر و خاص شفا پیدا کنند. من سفیر بیماران نادر هستم و از نزدیک دیدهام که بچههای یک خانواده پس از اینکه از خواب بیدار میشوند، پوستشان به پتوی خوابشان میچسبد. واقعا باید برای آنها دعا کرد تا خداوند شفایشان بدهد. از عزیزانی که اکنون کنار ما نیستند دو چیز میخواهم. اول اینکه در آن دنیا ما را دعا کنند و دوم اینکه ما را شفاعت کنند.
آرزوی عید سبزی برای همه ایرانیها داخل و خارج از کشور دارم. برای جوانان هم باید زیاد دعا کنیم چون مملکت ما مملکت جوانی است و خیلی از آسیبها جوانان را تهدید میکند. با توجه به اینکه فضایی وجود ندارد که جوانان بتوانند خودشان را سرگرم کنند و در معرض تهدید قرار دارند، بهتر است برای آنها دعا کنیم. همچنین باید دعا کنیم که یک ایرانی به آنچه لیاقتش است، برسد چون ایرانیها ملت بزرگ، نجیب و ثروتمندی هستند ولی از نظر زندگی و اقتصادی شرایط خوبی برای آنها وجود ندارد. باید دعا کرد که مشکلات مالی و دغدغهها برطرف شود تا همه ایرانیها بتوانند در کمال آرامش زندگی کنند و بتوانند عید خوبی داشته باشند. خود شما شاهد هستید که چه افراد نیازمندی به کمپ استقلال مراجعه میکنند.
امیدوارم هر روز ایرانیها عید باشد و دغدغه داشتن مسکن و خودروی شخصی نداشته باشند. ایرانی لیاقت دارد که آرامش داشته باشد. سال 1394 را به همه تبریک میگویم و اعتقادم این است که نوروز را باید زنده نگه داریم. از طرفی باید سنت چهارشنبه سوری زنده نگه دارند، این در حالی است که چهارشنبه سوری به مدل دیگری تبدیل شده که آسیبهایی وارد کرده است. آرزو میکنم مردم چه داخل کشور و چه خارج از کشور زندگی خوبی داشته باشند.
ناکامیهای قلعهنویی با استقلال تنها روزهای بد این مربی نبود و او بیرون از مستطیل سبز، با شاگردان خود چون مهدی رحمتی، جواد نکونام، حسین کعبی و ... درگیری لفظی پیدا کرد و کار به شکایت کشید.
این مسائل و البته نزدیک شدن به سال 94 باعث شد گفتوگویی با سرمربی استقلال انجام دهیم. امیر قلعهنویی در مورد سالی که گذشت، خاطراتش، اختلاف با طرفداران ناصر حجازی، اتهام مافیا بودن او و .. صحبتهایی را انجام داد که متن این گفتوگو را در زیر مشاهده میکنید.
در آستانه سال نو هستیم، سال 93 برای امیر قلعهنویی چطور گذشت؟
سال پر فراز و نشیبی برای من بود. لیگ را با استقلال خوب آغاز کردیم ولی 10 هفته وحشتناک داشتیم و فاجعهآمیز نتیجه گرفتیم. در نیم فصل دوم تغییراتی در تیم ایجاد کردیم و برخی از بازیکنان ملیپوش ما که از جام جهانی بازگشتند، به خودشان آمدند. نیم فصل دوم در تیم ما آرامش برقرار شد و بازیکنی نبود که پول بگیرد و مردم را سیاه کند. بازیکنان فعلی «مخلصانه» ایستادند و برای تیم تلاش کردند. نزدیک به 5 ماه است که کادر فنی یک ریال هم دریافتی نداشته و بازیکنان هم دریافتیهای کمی داشتهاند. خدا را شکر میکنم که تن سالم داریم و هزار رکعت نماز شکر هم بخوانیم، کم است. دعا میکنم خداوند در سال جدید همه بیماران را شفا دهد.
بهترین و بدترین خاطره سال 93؟
بهترین خاطرهام عروسی دخترم بود که خاطره خوبی برای من رقم زد. هر پدر و مادری دوست دارد عروسی فرزندانش را ببیند و دعا کنیم که خدا همه جوانان به خصوص جوانان ما را خوشبخت کند. خاطره بد هم زیاد است و نمیخواهم راجع به آنها صحبت کنم و یکسریها را به خدا واگذار میکنم. شاید برخی افراد در خیلی از دادگاهها کارهایی کرده باشند اما در دادگاه الهی نمیتوانند کاری کنند. این مسائل دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد و حتما پای آن را خواهند خورد.
امسال مسائل حاشیهای زیادی برای شما پیش آمد. چرا این اتفاقات برایتان افتاد؟
وقتی بخواهید سالم و خالصانه کار کنید و اجازه ندهید که برخی مسائل در تیم حاکم شود، صحبتهایی مطرح میکنند. خوشحال میشوم که اینگونه افراد علیه من صحبت میکنند و من هم راه قانونیام را رفتم. دادگاه دیگری به نام دادگاه الهی داریم که آن هم هیچ وقت فراموش نمیشود.
رفتار شما با بازیکنان «تند» است؟
تعجب میکنم که چرا این حرفها را میزنند. چطور 8،9 سال کنار من بودند، آدم خوبی بودم ولی الان بد شدم؟ همینها در تلویزیون میگویند قلعهنویی عین پدر ما است، از خارج زنگ میزنند و میگویند که مرد هستی. 45 دقیقه مقابل در خانهام منتظرم میمانند تا من را ببینند. داستانهای دیگری وجود دارد که لازم باشد میگویم. مرتضی کامرانی (مدیر پیشین کمپ استقلال) شاهد است که چه افرادی به من مراجعه میکردند. نمیخواهم به برخی مسائل ورود کنم و اگر نیاز باشد آنها را بازگو میکنم. تنها شاهد کامرانی است که خیلی چیزها را میداند. این گونه نبوده که رفتارم تند باشد و خوشحالم که به خاطر منافع تیم و مردم این فشارها را تحمل میکنم.
یک روز پدر طرف میشویم، یک روز مرد هستیم ولی یک روز هم 180 درجه نظرشان نسبت به من برمیگردد. خوشحالم آدمهایی که چند «رو» دارند و یک روز من را پدر خود میخوانند و روز بعد ادعا میکنند که فلانی فحاشی کرده، ماهیتشان برای مردم مشخص میشود.
نمیخواهم بگویم بستگان چه بازیکنی به من مراجعه میکرد. تنها یکی دو نفر نبودند و چند نفر بودند. نمیخواهم به مسائل داخلی آنها ورود کنم و اگر مسائلی بین خودمان باشد آنها را میگویم.
انتقادات زیادی از قلعهنویی میشود و اینکه شما هیچ انتقادی را نمیپذیرید. واکنش شما نسبت به این مسائل چیست؟
اتفاقا من خیلی آدم انتقادپذیری هستم. وقتی آدم مشاورهای هستم، یعنی انتقاد پذیر هم هستم ولی برخیها انتقاد نمیکنند. این افراد هم قلم و هم خودشان اظهرمنالشمس بوده و دنبال چیزهای دیگری هستند. آدمی که خودمحور باشد، یقینا انتقاد پذیر نیست اما وقتی با 15 نفر کار میکنیم یعنی کار مشاورهای را قبول داریم.
درست است که شما 15 نفر را در کنار خودتان قرار دادهاید ولی برخیها اعتقاد دارند که قلعهنویی دوست ندارد کسی را در کنار خودش ببیند و همیشه خواسته که نفر اول باشد.
متوجه منظورتان نشدهام، من سرمربی هستم و شخص نفر اول تصمیم میگیرد.
منظورمان این است که قلعهنویی نمیتواند بزرگتر از خودش را ببیند و از دستیارانش مشورت نمیگیرد.
این حرفها حکایت میخ فروش است. در هر مجموعهای یک نفر باید نفر اول باشد و چون آن فرد پاسخگو است، نفر اول میشود. وقتی 15 نفر هستیم، یک نفر باید نفر اصلی شود. مگر در همه تیمها چند نفر نفر به عنوان نفر اصلی هستند؟ ما بازیکنان بزرگی چون شاهرخ بیانی، جواد زرینچه و ... را کنار هم قرار دادهایم. این افراد کنار هم هستند، از آنها بزرگتر داریم؟ پس از اینکه تمرین به پایان رسید (اشاره به جلسه فنی شب قبل از بازی با نفت تهران)، کادر فنی 30 دقیقه درباره ارنج تیم صحبت میکرد. با وجود اینکه من نظر دیگری داشتم و کادر فنی نظر دیگری ولی به این نتیجه رسیدم که نظر کادر فنی را در نظر بگیریم.
در اظهارنظری گفتهاید که از فوتبال خسته شدهاید و قصد دارید سال آینده به خارج از کشور بروید.
واقعیت این است که خسته شدهام. اعتقاد دارم اگر در ایران بخواهی سالم کار کنی، با تو کار دارند و ریشهات را میزنند. مردم افرادی که خودشان مشکلات اخلاقی داشتهاند را خواهند شناخت و خوشحالم این افراد درباره من صحبت میکنند. این موضوع درست است و من خسته شدهام.
با هواداران استقلال چه صحبتی دارید و اینکه آنها میتوانند در سال جدید قهرمانی استقلال را ببینند؟
انشاءالله که قهرمانی را خواهند دید. شرایط خوبی داریم اما بیرونیها ما را اذیت میکنند. به عنوان مثال حکم کرار جاسم را ببینید که همه چیز آن مشخص است. کرار را 4 بازی محروم کردند. روزهای قبل از بازی با گسترش فولاد به لحاظ روحی - روانی شرایط خوبی نداشت و روز پنجشنبه مرخصی گرفته بود که به شمال برود. ما خودمان شب قبل از بازی، متوجه تعلیق حکم محرومیت او شدیم. چطور ممکن است که برای موضوع کوچکی 4 جلسه کرار را محروم کنند؟ افرادی هستند که کمیته انضباطی به راحتی از آنها میگذرد و من عدالت را ندیدهام.
خوشحالم که در این عدالت خدا و اهل بیت به من کمک میکنند. امیدوارم شرمنده هواداران استقلال نشویم، کما اینکه در لیگ سوم شرمنده نشده یا سیزدهم و نهم جدول نشدیم. افتخار من این است که در این مقطع به استقلال آمده و کمک کردهام. بازیکنی نفروختیم که بخواهیم درصدی بگیریم. به مردم میگویم که چرا باید مربی از فروش بازیکن درصد بگیرد. نیاز باشد همه چیز را میگویم. بازیکن میآید در چند سال 7،8 میلیارد میگیرد و منت میگذارد یا بازیکنی با یکی دو سال بازی کردن برای استقلال 3 میلیارد میگیرد و برای مردم هم منت میگذارد. زمان من هم بازیکن فروخته شد ولی یک «سنت» هم نگرفتم. افرادی بودند که بازیکن فروختند و درصد گرفتند. مردم روشن هستند و همه چیز را میدانند. بازیکنی بوده که خدا تومان پول گرفته و هر کاری دلش خواسته با تیم کرده است. البته در زمان من نبوده و تنها بخشی از آن در زمان من بود. با این افراد مبارزه میکنم و در این مبارزه خدا کمک کرده و مردم بهتر آنها را میشناسند. در عصر ارتباطات هستیم و با توجه به فضای خوب رسانهای، مردم همه چیز را خوب تشخیص میدهند.
شما چند سالتان است؟
به نظر شما چند ساله هستم؟ از درون 300 ساله هستم چون سختی زیاد کشیدهام اما متولد 1342/09/01 هستم.
میگویند وضع مالیتان خیلی خوب است و خوب هم عیدی میدهید.
دین ما دین اعتدال است و من زندگی متوسطی دارم. همیشه شیک زندگی میکنم. حدیثی داریم که میگوید دو چیز زینت مرد است، اولی خانه بزرگ و دیگری مکتب و راه. در گذشته بیشتر مردم صاحب خانههای بزرگی بودند که این مسئله جزو سنت مسلمانان است. مهمتر از این مسئله داشتن دل و جرات برای کمک کردن به همنوع است.
اگر اشتباه نکنم جمله حضرت علی(ع) است که میفرمایند «هر آنچه جمع کردم، برایم نماند و آنچه دادم، ماند». همه ما رفتنی هستیم و آن چیزهایی که میدهیم در آن دنیا میتواند به ما کمک کند. در مراسم خیریهای در اصفهان به حدیثی برخورد کردم که «خیرین اولین گروهی هستند که وارد بهشت میشوند». اگر انسان کار خیر انجام دهد و شیک هم زندگی کند خوب است. جا دارد از همسرم تشکر کنم که در این کارها از من جلوتر است. عیدی دادن ما این گونه است که کار خیر انجام میدهیم.
شما که همیشه درگیر فوتبال هستید، برای خانواده وقت میگذارید؟
چرا وقت نکنم. من از همسرم تشکر میکنم و اگر موفق هستم به خاطر او بوده است. البته دعای پدر و مادرم بوده و باید یادی از مادرم بکنم که «شیرزن» بود. همسرم در موفقیتم نقش بزرگی داشت. در تربیت بچههایم و فراز و نشیبهایی که داشتم همیشه به عنوان یار و یاور کنارم بود و در هیچ شهرستانی من را تنها نگذاشت. من همیشه زمان بخصوصی را برای خانواده میگذارم.
شما بچه نازیآباد هستید و همیشه این موضوع را هم اعلام میکنید.
نازیآبادیها جزو لوطیهای دنیا هستند. 12 سال در شهرداری نازیآباد بودم و این منطقه جزو مناطقی است که براساس اصول شهرسازی ساخته شده است. حدود 200 میدان در نازیآباد داریم که فضای آموزشی و ورزشی آن منطقه مطابق با استانداردهای روز دنیا است. اگر میبینید که قهرمانان رشتههای مختلف از این منطقه هستند، به خاطر فضای ورزشی یا آموزشی آنجا است. ما نازیآبادیها حتی کتاب داریم و آدمهای خیری در این منطقه وجود دارند و از هر نظر به خصوص معرفتی و لوطیگری بینظیر هستند. البته همه جای ایران این گونه هستند. در اصفهان در مراسم خیریه امام باقر(ع) دیدیم که یک نفر پاساژی را به امور خیریه کمک کرد ولی چون نازیآبادی هستم، به این منطقه عِرق دارم.
در صفحات مجازی اختلافاتی بین هواداران شما و مرحوم ناصر حجازی وجود دارد. با طرفداران حجازی مشکل دارید؟
با طرفداران حجازی که در ارتباط نیستم و به صفحات مجازی هم نمیروم و نمیخواهم به آن ورود کنم. نمیدانم آنها با من مشکل دارند یا نه. شاید آنها با من مشکل دارند چون من چکار به طرفداران حجازی دارم که بخواهم مشکلی داشته باشم.
چرا در استقلال مکتبها را جدا کردهاند؟
از یکی از آنها معنی مکتب را پرسیدم که نتوانست آن را تعریف کند. این مسائل برای برخیها «دکان» شده است. آدمهایی که از نظر من بزرگ نیستند و میخواهند انحراف فکری بدهند برخی افراد را وسیله قرار میدهند. شما سوال خوبی پرسیدید. بازیکنی بوده که با خدابیامرز حجازی کار نکرده ولی از مکتب حجازی حرف میزند. اگر مکتبت حجازی است چرا در زمان حیاتش با آن خدابیامرز کار نکردی؟ این افراد چون خودشان بزرگ نیستند، همیشه میخواهند از دیگران خرج کنند. این طرفداران چون خودشان بزرگ نیستند میخواهند قلعهنویی را وسیله قرار دهند.
انگهای مختلفی به شما زده میشود و اینکه گفته میشود قلعهنویی مافیای فوتبال ایران است. چه پاسخی به این اتهامات دارید؟
معمولا مافیا باید قدرت داشته باشد. الحمدالله رسانه ملی و مطبوعات علیه من هستند. درست برعکس است و اعتقاد دارم که این وسط مظلوم واقع شدهام و همه قدرت دست بقیه است. شما، مطبوعات و برنامه نود را ببینید که کدام یک از آنها از من تعریف و تمجید میکنند؟ این مقامهایی که کسب کردهام را هر فرد دیگری بدست میآورد، مجسمهاش را میساختند. چون رسانه ملی، برنامه نود و مطبوعات را ندارم همه چیز علیه من است. اعتقاد دارم آنها مافیا هستند و من مظلوم واقع شدهام و هر کسی هر چیزی دلش بخواهد علیه من میگوید.
رابطه خیلی خوبی هم با مطبوعات ندارید.
واقعیتش را بخواهید به صورت کلی مطبوعات را دنبال نمیکنم، مگر اینکه مطلبی باشد که آن را برای من بخواهند. 7،8 سال است که مطبوعات را نمیخوانم و رابطهای هم با آنها ندارم. افرادی هستند که ارزش قلم را میدانند و آدمهای خیلی مخلصی هستند که تعدادشان زیاد است اما آدمهایی هم وجود دارند که قلمشان و فکرشان آلوده است. اگر حرفی میزنم به خاطر این است که قلم قداست دارد ولی برخیها قداست را رعایت میکنند. اگر حرفی میزنم به درصد کمی برمیگردد و برخیها مخلصانه کار میکنند و با آنها نشست هم داشتهام. آدم بوده که در روزنامه یا مجله معمولی کار میکرد و تیراژ رسانهاش معمولی بود. خدا را شاهد میگیرم که هفتهای 4 بار به من زنگ میزد و تعریف و تمجید میکرد تا از اسم من برای خودش استفاده کند.
وقتی صحبت از مسلمانان عمروعاصی میکنم، منظورم این افراد است. فردی که به آن اشاره کردم در آن زمان به من زنگ میزد و من هم مصاحبه میکردم تا شاید مصاحبهام بتواند به او کمکی کند ولی نمیدانم چرا الان از نظر او قلعهنویی آدم بدی شده است. در مجموع اعتقادم این است که فضای رسانه ما فضای خوبی است و انسانهای بزرگی داریم که برای قلمشان ارزش قائل هستند و در بدترین شرایط قلمشان پاک بوده و عده کمی عمروعاص هستند. البته بحث عمروعاص من به یک نفر ختم میشود و تا لحظه آخر روی موضع خودم هستم.
و صحبت پایانی؟
برای همه ایرانیها در وهلهی اول فرج و ظهور امام زمان (عج) مهم و نخستین دعای آنها است. دعای بعدی ما سلامتی و شفای همه بیماران است. از تریبون شما استفاده میکنم و از خداوند و اهل بیت (ع) میخواهم که همه بیماران از جمله بیماران سرطانی، بیماران نادر و خاص شفا پیدا کنند. من سفیر بیماران نادر هستم و از نزدیک دیدهام که بچههای یک خانواده پس از اینکه از خواب بیدار میشوند، پوستشان به پتوی خوابشان میچسبد. واقعا باید برای آنها دعا کرد تا خداوند شفایشان بدهد. از عزیزانی که اکنون کنار ما نیستند دو چیز میخواهم. اول اینکه در آن دنیا ما را دعا کنند و دوم اینکه ما را شفاعت کنند.
آرزوی عید سبزی برای همه ایرانیها داخل و خارج از کشور دارم. برای جوانان هم باید زیاد دعا کنیم چون مملکت ما مملکت جوانی است و خیلی از آسیبها جوانان را تهدید میکند. با توجه به اینکه فضایی وجود ندارد که جوانان بتوانند خودشان را سرگرم کنند و در معرض تهدید قرار دارند، بهتر است برای آنها دعا کنیم. همچنین باید دعا کنیم که یک ایرانی به آنچه لیاقتش است، برسد چون ایرانیها ملت بزرگ، نجیب و ثروتمندی هستند ولی از نظر زندگی و اقتصادی شرایط خوبی برای آنها وجود ندارد. باید دعا کرد که مشکلات مالی و دغدغهها برطرف شود تا همه ایرانیها بتوانند در کمال آرامش زندگی کنند و بتوانند عید خوبی داشته باشند. خود شما شاهد هستید که چه افراد نیازمندی به کمپ استقلال مراجعه میکنند.
امیدوارم هر روز ایرانیها عید باشد و دغدغه داشتن مسکن و خودروی شخصی نداشته باشند. ایرانی لیاقت دارد که آرامش داشته باشد. سال 1394 را به همه تبریک میگویم و اعتقادم این است که نوروز را باید زنده نگه داریم. از طرفی باید سنت چهارشنبه سوری زنده نگه دارند، این در حالی است که چهارشنبه سوری به مدل دیگری تبدیل شده که آسیبهایی وارد کرده است. آرزو میکنم مردم چه داخل کشور و چه خارج از کشور زندگی خوبی داشته باشند.