به گزارش مشرق، دولت یمن پس از سالها با دخالت گروههای داخلی و خارج از اراده و برنامه عربستان سعودی تشکیل شد. هرچند جنبش انصارالله انتقاداتی به کابینه داشت و دارد، اما مهمترین نکته در همین امر نهفته است که طرح شورای همکاری خلیج فارس (ابتکار خلیجی سال 2011) به رهبری عربستان و آمریکا کمترین تأثیر را در روند تشکیل دولت و انتخاب نخست وزیر داشت.
«عبدالطلیف الزیانی» دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس (GCC) روز شنبه (15 آذر) در اشاره به اوضاع امنیتی و نابسامانیهای یمن گفت: «آنچه در یمن اتفاق میافتد، قابل پیشبینی بود» که باید به این جمله به خوبی توجه داشت.
سابقا در مطلبی به چرایی خشم شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان از اتفاقات یمن اشاره کردهایم در این میان، پس از تشکیل دولت یمن در این کشور اتفاقاتی نیز میافتد و فرضیه این نوشتار بر این است که در جهت شکست دولت یمن پیش میرود.
تحریم اقتصادی
پیش از پیروزیهای انقلاب مردمی در صنعاء و تشکیل دولت مستقل، عربستان که 450 میلیون دلار هزینه معوقات سازمان تأمین اجتماعی یمن و هزینه فرآوردههای نفتی به ارزش 950 میلیون دلار را پرداخت کرده بود از پرداخت 500 میلیون دلار از هزینههای نظامی یمن سرباززد.
همچنین عربستان تزریق 700 ملیون دلار به پروژه هایی که در دست انجام داشت را نیز متوقف کرده است.
یمن اقتصاد ضعیفی دارد و علی عبدالله صالح (رئیس جمهوری پیشین) بخش قابل توجهی از اقتصاد یمن را بر پایه کمکهای عربستان و آمریکا اداره میکرد، در حالی که یمن دارای منابع سرشار خدادای است.
یمن از لحاظ رشد اقتصادی با رشد 1.9- در رتبه 204 قرار دارد و بیش از 10.5 میلیون نفر دچار سوء تغذیه هستند؛ دو مشکل عمده این کشور در زمینه آب و نفت است. نیمی از جمعیت یمن از آب اشامیدنی سالم بهرهمند نیست و نفت این کشور نیز در سال 2010 در مقایسه با سال گذشته 40 درصد افت تولید داشته و اکنون نیز این درصد افزایش یافته است. تمام اینها باعث شده است تا اقتصاد یمن وابسته به عربستان باشد و حال عربستان با اهرم تحریم اقتصادی، دولت یمن را با مشکل بزرگی مواجه کرده است.
یک مقام ارشد یمنی در این خصوص به رویترز گفته است: «سعودیها اعطای هرگونه کمک به دولت یمن را به اجرای توافق سپتامبر (طرح ابتکار خلیجی 2011) منوط کردهاند. ابتدا باید جنبش انصارالله پایتخت را ترک کند تا پس از آن کمکها پرداخت شود».
سلسله اقدامات تروریستی و آشوب آفرینی
در تاریخ 12 آذر ماه جاری یک خودروی بمبگذاری شده در نزدیکی منزل سفیر ایران در محله «حده» در صنعا منفجر شد. در این حادثه آسیبی به سفیر ایران و کارکنان دپلماتیک وارد نشد.
همچنین روز 15 آذر یک خبرنگار آمریکایی در یمن توسط القاعده کشته شد، در حالی که عملیات نجات آمریکا برای رهایی وی به شکست انجامیده بود.
این دو مورد در کنار آتشگرفتنهای متوالی لولههای انتقال نفت در بخش شمال یمن، بیش از دیگر اقدامات تروریستی که روزانه در این کشور از سوی القاعده رخ میدهد، حضور و تأثیر القاعده در نارآرامیها را به رخ میکشد.
آمریکا و عربستان در طول تاریخ اثبات کردهاند که هر زمانی منافع خود را در حضور گروههای تندرو القاعده دیدهاند در برابر جنایات این گروه سکوت کرده یا اقدام به تقویت آن کردهاند. مورد افغانستان، سوریه و عراق بهترین گواه این واقعیت است.
القاعده که بیشتر در جنوب یمن حضور دارد، به عنوان اهرمی از سوی عربستان جهت ایجاد مشکل برای دولت و انصارالله استفاده میشود.
برانگیختن اختلاف شیعه و سنی در همین راستا است؛ این مورد حربهای است که همواره مورد استفاده قرار گرفته و هنگامی که هوشیاری وجود نداشته کارساز واقع شده است.
القاعده یمن در تاریخ 4 مهر 93 از اهل سنت یمن خواست تا در مقابل شیعیان دست به اسلحه ببرند چرا که به بنا به ادعای گروهک القاعده، شیعیان دولت یمن را تصاحب کرده و حال باید اهل سنت قیام کنند.
حمایت ریاض از استقلالخواهی جنوب
موضوع استقلالخواهی جنوب یمن نیز با تحریک ریاض صورت میگیرد. هر چند عربستان زمانی که جنوب و شمال از یکدیگر جدا بودند از علی عبدالله صالح و جبهه شمال حمایت میکرد، اما اکنون، پس از تشکیل دولت نسبتا مستقل، منافع خود را در طرح استقلال جنوب برای فشار بر دولت میبیند.
نکته قابل توجهی که باید گفت در این است که عربستان هیچ زمانی از تجریه یمن سود نخواهد برد و هم اکنون نیز صرفا برای فشار بر دولت مستقل یمن از ایده جدایی جنوب در پشت صحنه حمایت میکند.
همپیمانان جدید در بین قبائل
سیستم قبیلهای یمن کاملا مصلحت اندیشانه عمل میکند؛ اگر قدرت از کف گروهی خارج شد، دیگر به آن گروه وفاداری ندارد. بر این اساس، قبیله «حاشد» ( همپیمان عربستان) که پیش از این همپیمانان زیادی بین دیگر قبائل داشت، این روزها به موجودیتی ضعیف و شکست خورده تبدیل شده و قدرتی ندارد.
با تضعیف شدید متحدان عربستان در یمن مانند حزب الاصلاح و قبائل الاحمر متحد قدرتمندی برای عربستان در یمن باقی نمانده است. عربستان در وضعیت مبهمی در یمن قرار دارد.
یک استاد علوم سیاسی عربستانی در مصاحبه با خبرگزاری رویترز میگوید: وضع در یمن بسیار پیچیده است و ما دقیقا نمیدانیم چه گروهی میتواند همپیمان و دوست ما باشد، ما بخوبی دشمنان خود در یمن را میشناسیم ولی از دوستان خود خبری نداریم...»
بنا به گفته تحلیلگران، عربستان به سوی این گزینه حرکت خواهد کرد تا دوباره بتواند با خرید قبائل مختلف جبهه جدیدی را به نفع خود و علیه دوبت جدید تشکیل دهد.