به گزارش مشرق، روزنامه ایران نوشت: اینطور که از شواهد و قرائن مصاحبه جدید حسین مرعشی برمیآید، دبیرکل حزب کارگزاران ظاهراً در دنیای موازی زندگی میکند یا حتی انگار ساعت ۱۰ صبح همین امروز، بعد از ۴۰ سال مسئولیت نداشتن و کارنامه سفید از سوئیس به ایران آمده است. بر همین اساسهم مطالباتی را از کسانی مطرح میکند که به قول او کلیتی به نام جمهوری اسلامی هستند و حالا حاکمیت باید به افرادی مثل ایشان جوابگو باشد! سؤال اصلی دقیقاً همینجاست: آقای مرعشی، جمهوری اسلامی چه کسی غیر از شما مسئولان در چهاردهه اخیر بوده؟ آیا میخواهید به زندگی در دنیای موازی و انتزاعیات خود ادامه دهید یا قرار است منکر نقش خود به عنوان بانیان وضع موجود باشید
ژست عجیب بیطرفی با کارنامه ۲۴ ساله
به گزارش ایرنا، ۲۴ سال برای یک انسان سن خوبی است، زیرا فرد، دیگر به بلوغ سیاسی و فکری رسیده است. حالا تصور کنید فقط به عمر یک جوان ۲۴ ساله، دولتهای مختلف نزدیک به ذائقه سیاسی شما و افراد نزدیک به حزبتان روی کار بوده باشند؛ ۸ سال دولت سازندگی، ۸ سال دولت اصلاحات، ۸ سال دولت روحانی برای سه دهه که مبدأ آن، روزهای پساجنگ بود که کشور شروع به بازسازی اقتصادی کرد و نقطه پایان آن نیز خرداد ۱۴۰۰. به این ترتیب میتوان گفت هنوز هیچ چیز کمرنگ یا فراموش هم نشده است. اما حزبی مثل کارگزاران در ارگان رسانهای خود با یک موضعگیری عجیب با ژست بیطرفی، در موقعیت مطالبهگری قرار میگیرد، در حالی که فقط یک سال و خردهای از تحویل مخروبه اقتصادی دولت دوازدهم به دولت سیزدهم گذشته است. از این رو به نظر میرسد برای این طلبکاری خیلی زود باشد، چون اساساً هنوز قفل این مرحله باز نشده است.
حرفهای جالب مرعشی!
حسین مرعشی در یک گفت و گو حرفهای جالبی زده است، مثلاً گفته است «تمام سوخت این جنبش اجتماعی و اعتراضی را مسئولان جمهوری اسلامی با اشتباهاتشان تأمین کردهاند.» نیازی نیست به پاراگراف بعدی برویم، همینجا باید متوقف شویم، بایستیم و برخی مسائل را مرور کنیم. هیچکس نمیتواند منکر این باشد که وضعیت اقتصادی در پایان دولت روحانی در شکنندهترین حالت ممکن به دولت جدید تحویل داده شد حال اگر برخی مسئولان در دولت از جدل فاصله گرفته و مشکلات گذشته را کمتر میگویند به نظر میرسد رسانهها باید به وظیفه خود در این خصوص عمل کنند.
چرا دهه ۹۰ از لحاظ اقتصادی دهه خوبی نبود؟
۱۱ بهمن سال گذشته رهبر انقلاب به صراحت گفتند «آمارهای دهه ۹۰ آمارهای اقتصادی حقاً و انصافاً خرسندکننده نیست. آمارهای اقتصاد کلان کشور خرسند کننده نیست. آمار مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی، آمار مربوط به تشکیل سرمایه در کشور، آمار مربوط به تورم، آمار مربوط به رشد نقدینگی، خرسند کننده نیست. اینها حقایقی است که اگر مسئولان میتوانستند وضعیت را در جهت این آمارها به شکل بهتری هدایت کنند یقیناً وضع کشور، وضع اقتصاد کشور امروز خیلی بهتر بود.»
در ۲۸ آبان همین امسال یعنی درست چند روز قبل نیز بار دیگر رهبر انقلاب انتقادات مهمی را نسبت به سیاستورزی اقتصادی دهه ۹۰ که مشخصاً دهه فعالیت دولت روحانی بود مطرح کردند. ایشان گفتند «دهه ۹۰ از لحاظ اقتصادی دهه خوبی نبود برای ما. مشکلاتی برای ما به وجود آمد. اگر چنانچه همان نصیحتها را، همان کارهایی را که حالا بنا است انجام بدهند آن روز انجام داده بودند، امروز وضع ما بهتر بود. بالاخره تحریم مؤثر است، برخی از تدبیرها مؤثر است، مدیریتها مؤثر است؛ همه اینها مؤثر است.»
عملکردی که مرعشی باید پاسخ بدهد
خوب است حسین مرعشی نظر خود را درباره این نارضایتی رهبر انقلاب ناظر به عملکرد اقتصادی دولت متبوع خود در سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ هم توضیح دهند. زیرا قطعاً اعتراض در خلأ و یکشبه شکل نمیگیرد، مگر اینکه جامعه تحت فشارهای اقتصادی پیوسته قرار داشته باشد که اعتراضات ۹۶ و ۹۸ دقیقاً به دلیل همین سوءمدیریت اقتصادی شکل گرفت. اکنون نیز سویه همان اعتراضات با رویکرد اجتماعی در حال بروز و ظهور است.
بانیان وضع موجود
برخورداری از هشت سال حکمرانی در مجلس و ۲۴ سال سیاست ورزی در دولت، برای اصلاح وضعیت حکمرانی کافی نبود؟ حتماً کافی است اما سؤال اساسی دقیقاً همین است: چرا جریان کارگزاران و اصلاحات در اتفاقات ۸۰ روز گذشته، به جای اینکه پاسخگوی عملکرد خود باشند که خروجی آن امروز در خیابان است، سعی دارند با سلب مسئولیت که ویژگی اختصاصی این جریان است، موضع اپوزیسیونی اتخاذ کنند؟این درحالی است که گرفتن قواره اپوزیسیون و منتقد وضع فعلی بودن، برای بانیان وضع موجود بسیار بزرگ است. آنان فعلاً باید به این سؤال جواب بدهند که چرا از فرصتهای مطلوب حکمرانی در زمان خود استفاده نکردند تا امروز شاهد انباشت مسائل اساسی و مزمن شدن آن باشیم؟
جریانی که جمهوری اسلامی را متهم میکند
بنابراین، این جریانات به جای اینکه جمهوری اسلامی را متهم فرضی بگیرند و برای آن خطبهخوانی کنند، خوب است این نکته را مرور کنند که جمهوری اسلامی خود همین آقایان و مسئولیتهایشان هستند که در چهل و سه سال گذشته حداقل مسئول مستقیم چهار دولت بودند که هشت سال اخیر و بویژه چهارساله دوم آن شاهکار این جریان سیاسی بود که از لحاظ اقتصادی جامعه را به لبه پرتگاه و نقطه جوش رساند، آن هم وقتی مجلسی نزدیک به دولت روحانی گام به گام با آن هماهنگ بود.
ضدعدالتترین روش نئولیبرالیسم
نکته دیگری که دبیرکل کارگزاران گفته است، این است که در پنج سال گذشته اقتصاد ایران تورم ۴۵ درصد را تجربه کرده و گاهی اوقات تا ۶۰ درصد هم گزارش شده است. این اظهارات درحالی مطرح میشود که یکی از دلایل اصلی این وضعیت تورمی، قطعاً سیاستهای نئولیبرالی دولتهای اصلاحات و سازندگی و اعتدال بوده است. به طوری که ضد عدالتترین روش نئولیبرالیسم در هشت سال اخیر در کشور اجرایی شده است.
شهریار زرشناس در جریانشناسی این وضعیت میگوید: در دولت آقای روحانی، هم نسخه نئولیبرالیسم اجرایی میشد هم وزرایش سرمایهدار بودند و جز در راستای دفاع از منافع سرمایهداری اقدام نکردند. به تعبیر زرشناس در همین ماجرای هفت تپه، دولت متمایل به دفاع از مالک بود، نه کارگران زیر فشار. بنابراین زمانی میتوان گفت دولت از سیاستهای نئولیبرالی خودش عدول کرده که یارانهای متناسب با تورم و نیازهای مردم بدهد و دردی از دهکهای پایین دوا کند به نحوی که ارتقای طبقاتی پیدا کنند.
بنابراین وقتی دولت هاشمی اقتصاد شبهمدرن پهلوی را با بدترین نسخه، بازسازی میکند و این روند در دولتهای بعدی با نادیده گرفتن طبقات ضعیفتر و کمبرخوردارتر مثل حذف مسکن مهر ادامه پیدا میکند، یعنی نئولیبرالهای ایرانی نمیتوانند بهتر از «تاچر» و «مکرون» نسخه اقتصادی لیبرالیسم را پیاده کنند؛ رویکردی که اعتراضات اجتماعی فرانسه معطوف به همین سیاستهای نئولیبرال بوده است و در ایران با مشکلات بسیار بیشتری در حال اجرا شدن بود.
نان آشوب به حساب کارگزاران نمیرود
نکته دیگرناظر به کلیت مواضع حسین مرعشی این است که مرور آن، ما را به چشمانداز سیاسی این نوع واکنشها میرساند. به عبارت دیگر تحلیل رفتارهای سیاسی جریان اصلاحات و کارگزاران در ۸۰ روز گذشته نشان میدهد آنان دو گزاره اصلی را دنبال میکنند.در چشمانداز اول، این جریان سیاسی امیدوار است حاکمیت با اغتشاشات اخیر به این نتیجه رسیده باشد که برای جلوگیری از موارد مشابه و مدیریت مطالبات جامعه، گروههای واسط و میانی تقویت شوند. براساس این پیشفرض آنان تصور میکنند عرصه برای حضور چهرههای معتدل جریانشان فراهم خواهد شد، به طوری که فضای سیاسی فراختری در آینده برای آنان به وجود خواهد آمد. مصداق این گزاره ادعایی این جریان نیز مواضع سعید حجاریان است.مثلاً در ماجرای تحریم انتخابات ۱۴۰۰ که از سوی اصلاحطلبان با تز سعید حجاریان برای مشارکت مشروط آغاز شد، حالا بعد از شش ماه و با بروز اغتشاشات اخیر رنگ دیگری گرفته و او ۱۷ مهرماه از ضرورت «وفادار ماندن به زمین سیاست» میگوید.
عدم موضعگیری علیه اغتشاشات
اما برنامه و چشمانداز دیگر این جریان هم نشان میدهد آنان به دنبال احیای پایگاه اجتماعی خود هستند، به طوری که اغتشاشات اخیر آنان را به این نتیجه رسانده که میتوانند با تکیه بر فشار اجتماعی، حاکمیت را با تهدید به تکرار این فشار، مجبور به عقبنشینی کنند. یکی از دلایلی که موجب شده بسیاری از فعالان این جریان از اعلام برائت نسبت به اغتشاشات اخیر خودداری کنند، همین است. به عبارت دیگر میخواهند این موضوع را در صدر مطالبات جریانی خود برای انتخابات بعدی و جمع کردن سرمایه اجتماعی نگه دارند. هرچند آنان در این برنامه، یک واقعیت را نادیده میگیرند و آن، حافظه انباشته ایرانیان از ناکامیهای متعددی است که این جریان سیاسی بر سرنوشت و زندگی آنان تحمیل کردهاند.