به گزارش مشرق، محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی با عنوان «یادی از حبیب انقلاب» نوشت:
چهار سال از رحلت مردی می گذرد که شب و روزش را وقف انقلاب، مردم و اعتلای اسلام کرده بود.
حبیب الله عسکراولادی، مجاهدی صادق و امین بود. او در میدان «عمل» و «نظر» برای ترویج اسلام و انقلاب خستگی نمی شناخت. او امین امام (ره) و رهبری معظم انقلاب بود و به اصل «ولایت فقیه» به عنوان یک امانت الهی می نگریست و در پاسداشت آن سر از پا نمی شناخت.
حبیب الله عسکراولادی با مراجع عظام تقلید و روحانیت اصیل پیوندی وثیق داشت و این پیوند باعث شد در یکی از حساس ترین مقاطع تاریخ انقلاب و حرکت مردم در سیر الی الله در عبور از گردنه های صعب العبور، مردم را در مبارزه با کفر و نفاق و الحاد، خوب همراهی کند.
او در زندان و ایوان در کنار یاران واقعی انقلاب بود. گفته اند آن هنگام که امام (ره) از پاریس عزم آمدن به ایران را داشت وقتی فهرست مسافران هواپیما را آوردند، فرمودند من کاری به فهرست ندارم، این دو نفر (حاج مهدی عراقی و حبیب الله عسکراولادی) حتما باید همراه ما باشند.
نام حاج مهدی عراقی که به تعبیر امام (ره) به اندازه 20 نفر آدم بود، در تاریخ ما در کنار عسکراولادی می درخشد. او در همان روزهای آغازین انقلاب در یک ترور ناجوانمردانه جان به جهان آفرین داد و به ملکوت اعلا پیوست. اما عسکراولادی بیش از سه دهه پس از او فرصت یافت امام (ره) و رهبری را تا رسیدن به قله های افتخار و پیروزی همراهی کند.
امام (ره) یک وقتی در مورد شخصیت آقای عسکراولادی فرموده بودند: «من آقای عسکراولادی را خیلی خوب می شناسم، ایشان نظیر آقای عراقی از اول نهضت همراه بود و زحمت کشید.» بعد فرمودند: «جناب آقای عسکراولادی سوابق طولانی با این جانب دارند و ایشان شخص صالح، فداکار ، کارآمد و متدین هستند.»
از این بیان امام (ره) می فهمیم کسی به درد انقلاب می خورد که؛ فداکار، صالح، کارآمد و متدین باشد و از همه مهم تر، این ویژگیها در انسان مزین به مهر و شهادت امام او نیز باشد.
عسکراولادی یک مردم شناس به معنای واقعی کلمه بود. او از مردم شناسی به مردم دوستی رسیده بود. از میان مردم به فقرا، محرومان و مستضعفان عشق می ورزید و تمام وجود خود را وقف آنها کرده بود. به همین دلیل امام (ره) در همان روزهای اول انقلاب که کمیته امداد را تأسیس فرمود به او نمایندگی داد تا این عشق ورزی به محرومان را به منصه ظهور برساند. باید او را پدر معنوی کمیته امداد دانست. او معتقد بود کمیته امداد باید یک نهاد انقلابی و غیر دولتی و به دور از بوروکراسی باشد، نیازمندان و محرومان نباید دست خالی از این نهاد بروند، محرومان باید زیست شرافتمندانه داشته باشند و از هر گونه کمک به آنها نباید دریغ کرد. گاهی در نشست های غیر کمیته امداد به دوستان خود می گفت: «محروم یابی کنید. اگر می توانید خودتان کمک کنید، اگر نمی توانید به بنده و دیگر دوستان در کمیته امداد بگویید، هیچ کس نباید از کمک و یاری، محروم باشد.» او خود جمعه ها تا دیروقت در کمیته امداد خیابان سمیه می ماند و با افراد نیازمند صحبت و درد دل آنها را گوش می کرد و در رفع حوائج آنان از هیچ کمکی دریغ نمی نمود.
عسکراولادی مرد مقابله با خوف و خطر بود. از دشمن خوفی نداشت و همواره خود را در مسیر بی قراری «تکلیف» و «شهادت» می دید. او را می توان به تعبیری حبیب بن مظاهر انقلاب دانست. به همین دلیل حبیب امام (ره) و رهبری بود.
او در عرصه سیاست پیرو یک منطق نیرومند بود که ممشای سیاسی او را شکل می داد و هیچ گاه فرصت را از تبلیغ و ترویج این منطق از دست نمی داد؛
1- پیروی از خط امام (ره) و رهبری
2- تأکید بر اطاعت از روحانیت اصیل و مراجع عظام تقلید
3- وحدت گروه ها، احزاب و جریان های سیاسی معتقد به انقلاب را یک اصل می دانست
4- مشورت می کرد و به عقل جمعی در کار سیاسی احترام می گذاشت و از تکروی پرهیز داشت
5- اعتماد به جوانان و مراقبت بر رشد و تربیت سیاسی آنها را وجهه همت خود می کرد.
او همین مبانی را در اساسنامه و نیز چشم انداز پانزده ساله حزب مؤتلفه اسلامی گنجانده بود و اجازه نمی داد کسی از این مسیر تخطی کند.
او در آخرین روزهای حیات سیاسی خود نگران جریان فتنه بود، به من می گفت؛ «باید کمک کنیم آنها از زیر خیمه آمریکا بیرون بیایند، اجازه ندهیم خیمه انقلاب و ولایت را ترک کنند.» بر همین اساس بنای یک گفتگوی مکتوب را با برخی اصلاح طلبان گذاشت. اما متأسفانه پیوندهای آنان با انقلاب و مردم به گونه ای سست شده بود که او نتوانست این جماعت را به مسیر درست انقلاب برگرداند. او امیدوار بود این کار بزرگ را انجام دهد، اما عمر او کفاف نداد و این آرزوی بزرگ را با خود به آن دنیا برد. این کمترین که گفتگوی مکتوب او را پی گیری می کردم و گاهی مورد مشورت بودم، به این نتیجه رسیدم که اهل فتنه نه تنها حاضر به بازگشت نیستند، حتی طمع کرده بودند او را هم همراه خود ببرند! به همین دلیل آخرین نامه او را بی پاسخ گذاشتند.
بدون شک نام عسکراولادی و یاران او در تاریخ انقلاب مثل نور می درخشد. او اکنون در بهشت برین در کنار شهیدان بخارایی، امانی، صفار هرندی و نیک نژاد و شهدای بزرگ صدر انقلاب است. خداوند او را با امام شهدا و شهدای انقلاب به ویژه شهدای روحانیت و سیدالشهدای انقلاب، شهید بهشتی محشور گرداند.