سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
********
ترامپ برجام را از دست نداد!
جعفر بلوری در کیهان نوشت:
بارها گفتیم اما شنیده نشد. اکنون هم تکرار میکنیم و امید است که شنیده شود تا جلوی خسارت را تا دیرتر نشده بگیرند، چرا که جلوی ضرر را از هر جا بگیری، منفعت است. برجام برای «تمام» طرفهای 1+5 به ویژه آمریکا و شخص ترامپ ارزشمند و مفید است مگر برای جمهوری اسلامی ایران. دقیقا به همین دلیل، این کشورها حاضر نخواهند شد از آن خارج شوند. رژیم صهیونیستی و ترامپ بیش از همه به ارزش این توافق که 20 ماهی میشود آن را یکطرفه اجرا میکنیم! واقفند. گفته بودیم که ترامپ برای گرفتن امتیازات بیشتر به برجام حمله خواهد کرد اما هرگز آن را از بین نخواهد برد.
مقامات کاخ سفید پیش از این و به کرات گفتهاند و از تکرار آن نیز هیچ ابایی ندارند که، عدم تایید پایبندی ایران به توافق هستهای توسط ترامپ، به معنای خروج آمریکا از برجام نیست! این یعنی، حمله به برجام به قصد نیمه جان کردنش با این هدف که از طریق دریافت امتیازات بیشتر به آن تنفس مصنوعی بدهند.
ترامپ هرگز نخواهد گفت «از برجام خارج شدیم.» این موضع هم، نه بهخاطر هشدارهای مثلا جدی! غربیها به وی که، به دلیل آگاهی آنها از ارزش این توافق. برای دشمن، چه توافقی بهتر از اینکه ایران، یکطرفه به اجرای تعهداتش ادامه دهد بدون اینکه حتی یک پول سیاه بهدست آورد؟
برجام اگر برای ترامپ خسارت بار و «بد» بود، هرگز به دنبال مادامالعمر کردن آن نمیرفت! رسانهها دیروز نوشتند کاخ سفید راهبرد جامع «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا در قبال ایران را منتشر کرد. در بخش مربوط به برجام، ایران به تلاش برای سوءاستفاده از نقایص این توافق هستهای متهم شده اما در نهایت، آمریکاییها خواستار اجرای «دقیق» آن(نه پاره کردن آن) شدهاند.البته، بازرسی از سایتهای نظامی ایران هم به این توافق اضافه شده است!
دیدن پایان راهی که دولت برای حل معضلات اقتصادی انتخاب کرده است، کار سختی نبود. اصولا وقتی طرف مذاکرات، کشورهایی باشند در مختصات آمریکا، انگلیس یا فرانسه، پیشبینی نتیجه این مذاکره، کار سختی نیست. اگر تمام پیشبینیهای منتقدان، یک به یک، تحقق پیدا میکنند، به دلیل شناختی است که از این کشورها و سابقه آنها دارند. تاریخ این کشورها اصولا با خیانت و بدعهدی عجین شده است.
اما خیانت لیبرالهای وطنی کمتر از خیانت ترامپ و متحدانش نیست. خیانت ترامپ غیرمنتظره نیست (چرا که خیانت و گزیدن، اقتضای دشمن است) اما از خیانت ترامپهای وطنی هرگز نمیشود گذشت. ترامپهای وطنی که ماله به دست، به توجیه یا حاشیهسازی مشغولند و از بزک کردن جاسوس هستهای هم نمیگذرند، با ادبیاتی متفاوت، همان راهی را میروند که ترامپ میرود.
«ترامپ نه تنها از توافق خارج نشده بلکه اعلام کرده، به دنبال اجرای دقیق آن است.» همین یک خط خبر برای زنجیرهایها کافی است تا عدم خروج ترامپ از برجام برای گرفتن امتیازات بیشتر را اینگونه بزک کنند و تیتر بزنند و تحلیل نمایند که، «ترامپ هم نتوانست از برجام خارج شود»، «دنیا ترمز ترامپ را کشید»، «برجام ترامپ را متوقف کرد!»، «شکست مشترک ترامپ و دلواپسان»، «آرزوی کاسبان برجام تعبیر نشد.» و...!
برجام برای ترامپ، انگلیس، فرانسه، آلمان و آژانس، ارزشمند است چون، میتوانند با استفاده از این سند، هم امتیازات بیشتری بگیرند و هم دایره تحریمها را گستردهتر کنند. صحبت از «مکمل برجام» - بخوانید برجام 2- است نه خروج آمریکا از آن. تلاش میکنند، تخم برجام 2 را در دل برجام 1 بکارند. «مکمل برجام» یعنی، وارد کردن مباحث موشکی کشورمان به سند برجام. یعنی اضافه کردن محدودیتهای موشکی به قطعنامه 2231 و به دست آوردن یک تضمین بینالمللی دیگر علیه یک مولفه قدرت دیگر ایران!
اگر آمریکا میخواست، موضوع موشکهای ایران را به طور مستقل و خارج از برجام مورد حمله قرار دهد، همراه کردن متحدانش کمی سخت میشد اما، با وارد کردن این موضوع به برجام، خیلی راحت میتواند، به هدف برسد. برجام سیاه چالهای است که این چند کشور تصور میکنند میتوانند با استفاده از آن، تمام مولفههای قدرت را از ایران بگیرند. لذا این سند، برای آنها بینهایت ارزشمند است اما برای ما به همان اندازه، خسارت آفرین و خطرناک. آیا واقعا انگلیس، فرانسه و آلمان با گرفتن توانمندیهای موشکی ایران مخالفند؟! آیا این چند کشور که به قول آقای روحانی، «آقا اجازه» آمریکا هستند، در مواجهه با ایران اصولا میتوانند خارج از چارچوبی که آمریکا تعیین میکند حرکت کنند؟! قطعا نه.
برجام به کنار. از برجام مهمتر عملکرد دولت محترم در این مدت است. دولت که تمام تخممرغ هایش را در سبد برجام گذاشته است، در این 4 سال و چند ماه، جز مذاکره آن هم بر سر مسئله هستهای، چه اقدام مهم دیگری برای رفع معضلات اقتصادی کرده است؟ برنامه دولت برای چنین روزهایی چیست؟ دولت به مردم اعلام کند، چه تمهیداتی برای شرایط امروز دیده است؟ آیا دولت شرایط امروز را پیشبینی کرده بود؟ اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهکار امتحان پس داده و موثر، کجای معادلات دولت محترم قرار دارد؟
شاید به جرات بتوان گفت، دولت در این مدت کاری نکرده جز، معطل ماندن و منتظر اجرای تعهدات حریف شدن. معطل اینکه طرف مقابل قراردادی تجاری امضاء کند و به گوشهای از تعهداتش ولو بر روی کاغذ عمل نماید. درست به همین دلیل است که وقتی، یک هیئت اقتصادی اروپایی به ایران میآمد، تا به گفته خودشان، فقط ببینند در ایران چه خبر است! زنجیره ایها جشن و پایکوبی میکردند که، چه نشسته اید، صفهای بلند هیئتهای اقتصادی اروپایی را پشت مرزهای ایران ببینید!
از واکنش امروز روزنامههای زنجیرهای و دولتی اما میتوان حدس زد، آنها چه تمهیداتی برای چنین روزی اندیشیدهاند. آنها یا میتوانند، با یک عذرخواهی رسمی از مردم و منتقدان، ریل سیاست خارجی را تغییر داده و بدون اینکه، با دنیا قطع رابطه کنند، نگاهی هم به ظرفیتهای عظیم بر زمین مانده بیندازند و به سمت شکوفایی اقتصادی و اقتدار بیشتر حرکت کنند، یا به سیاق گذشته، به ماله کشی خیانتهای بیپایان حریف مشغول شوند و از همین امروز، از بد بودن توانمندیهای موشکی گزارش و مصاحبه تهیه کنند و بنویسند، «مرحوم هاشمی رفسنجانی، در 8 سال جنگ تحمیلی، فرمانده جنگ نبود، فرمانده صلح بود» یا توییت کنند «عصر، عصر صلح و مذاکره است نه عصر جنگ» و سایه جنگ را به میان کشیده و وحشت آفرینی کنند تا افکار عمومی را به دادن امتیازهای بیشتر قانع و راه را برای ترامپ صاف کنند!
ما از 1+5 طلبکاریم و طبیعتا باید مثل یک طلبکار با آنها برخورد کنیم اما در عمل، این رفتار آنهاست که شبیه به طلبکارهاست! قرار بود در ازای انجام تعهدات و دادن امتیاز، امتیاز بگیریم، نه اینکه باز هم امتیاز بدهیم. آژانس، به عنوان قاضی این توافق بارها اعلام کرده، ایران بسیار فراتر از تعهداتش عمل کرده است. اجرای تعهدات ایران 8 بار از سوی آژانس تایید شده آن هم با تبصره « اجرای فراتر از تعهدات». اما، متأسفانه رفتار دولت با این بدعهدیها، هیچ شباهتی به رفتار یک طلبکار ندارد. ادامه این رفتار دشمن را باز هم تشجیع خواهد کرد. اگر مجددا امتیاز بدهیم، باز هم دشمن تشجیع خواهد شد. اما راه موفقیت چیست؟
«راه موفقیت این است که در مقابل دشمن، انسان یک قدم هم عقبنشینی نکند و الا موجب تشجیع دشمن در چنگ انداختن و دست انداختن میشود. » (رهبر معظم انقلاب)
در آخرین دقایقی که این نوشته زیرچاپ میرفت، سخنرانی ترامپ درباره برجام که از قبل وعده آن را داده بود آغاز شد. رئیسجمهور آمریکا برخلاف آنهمه رجز که علیه برجام خوانده بود و حتی وعده پاره کردن آن را داده بود، حاضر به خروج از برجام نشد و ضمن عدم تأیید پایبندی ایران به برجام، تصمیم در این خصوص را به کنگره سپرد و در همان حال دستورکاری هم برای کنگره تعریف کرد که دو محور اصلی داشت؛ اول؛ افزودن مواد و بندهای جدیدی به برجام که صنایع نظامی و موشکی جمهوری اسلامی ایران را هم شامل شود و دوم؛ مادامالعمر کردن برجام که باید پرسید اگر برجام را به زیان آمریکا میدانند چرا خواستار مادامالعمر شدن آن هستند!
ترامپ علیرغم وعدهای که درباره قراردادن سپاه در فهرست گروههای تروریستی داده بود، از این موضع عقبنشینی آشکاری کرد که این عقبنشینی را تنها میتوان نتیجه مستقیم تهدید اخیر سپاه به اقدام متقابل دانست. البته، ترامپ از تحریم کامل سپاه به بهانه حمایت از گروههای تروریستی سخن گفت که اقدام تازهای نیست و پیش از این نیز نه فقط شخصیتهای حقوقی و حقیقی که با سپاه در تعامل بودند، تحریم شده و جریمه میشدند، بلکه تعامل با سپاه یک جرم تلقی میگردید، و تخلفکنندگان علاوه بر جریمه شدن، محاکمه نیز میشدند. درباره اظهارات دیشب ترامپ علاوه بر گزارش اصلی کیهان امروز، گفتنیهای دیگری نیست هست که به آن خواهیم پرداخت.
بیانیه سیاسی ترامپ و آینده تقابل با ایران
ابوذرگوهری مقدم در خراسان نوشت:
رئیس جمهور آمریکا دیشب در کاخ سفید، استراتژی جدید کشورش در قبال ایران و توافق هستهای را اعلام کرد.استراتژی ترامپ ، حاوی مطالب و محورهایی بودکه به لحاظ ماهوی تفاوت معناداری با آن چه دولتهای آمریکا پس از انقلاب اسلامی انجام دادند،نداشت. به نظر میرسد آن چه بهعنوان «استراتژی آمریکا در قبال ایران» توسط رئیسجمهور آمریکا مطرح شد، بیشتر بیان گزارههایی کلان، کلی و مبهم درباره رفتار جمهوری اسلامی است و مشابه آن چه درباره سیاست آمریکا در قبال افغانستان نیز اعلام شد، با ابهامات متعدد همراه است.اگرچه سخنان ترامپ درباره برجام به نوعی پرتاب کردن توپ تصمیم گیری در زمین کنگره بود اما لفاظیهای او در قبال ایران و سپاه پاسداران با توجه به وضعیت صحنه منطقهای صرفاً باهدف ایجاد تنش ظاهری برای گرفتن امتیازات بیشتر از دوستان و رقبای آمریکا از یک سو و جمهوری اسلامی از سوی دیگر بود.
اکنون آمریکا به خوبی قدرت محور مقاومت را درک کرده است و می داند که راهکار نظامی مستقیم برایش امکان پذیر نیست . به نظر می رسد به خاطر همین ترس هم بود که پس از موضع گیری های قاطع مسئولان کشورمان و هشدار های تند فرماندهان سپاه به رغم اعلام های اولیه ،ترامپ سپاه را در فهرست گروه های تروریستی قرار نداد و بدون ارجاع مسئله به وزارت خارجه به وزارت خزانه داری دستور تحریم های بیشتر سپاه را داد . آن چه آمریکا در مقطع کنونی به دنبال آن است نه یک استراتژی، بلکه بیانیهای سیاسی در قالبی خاص و با ادبیات مخصوص ترامپ است. هرچند تیمهای بوروکراتیک دخیل در سیاست خارجی آمریکا و نهادهای امنیتی و نظامی این کشور تلاش کردند نقش مؤثری در خروجی این سیاست ایفا کنند اما درنهایت نقش متغیرهای فردی و بهطور خاص شخص رئیسجمهور در این سند بازتاب جدی دارد و البته در این میان نمیتوان از نقش لابیهای تأثیرگذار نظیر لابی صهیونیستی و اعراب نیز غافل شد.
به لحاظ ماهوی و با نگاهی به سخنان ترامپ، آمریکا برجام را لازم اما غیرکافی میداند که صرفاً در حوزه مهار فنی هستهای ایران، کاربرد دارد و همه حوزههای تهدیدزای ایران را پوشش نمیدهد. از دید آمریکا تقلیل روابط آمریکا و ایران در حوزه هستهای از آثار منفی برجام تلقی میشود و برجام سندی است که باعث تعدی و اقدامات ثبات زدای ایران در منطقه شده است. بر این اساس آمریکا معتقد است برجام نتوانسته ایران را به جامعه جهانی نزدیک کند بنابراین ایران ناقض روح برجام است و در این حوزه باید مذاکره مجدد صورت پذیرد. برای وادارسازی ایران به مذاکره مجدد افزایش فشارهای برجامی و تحریمهای غیرهستهای، استفاده از ظرفیتهای نظارتی برجام و فشار بر متحدان و دیگر کشورها برای همکاری نکردن با ایران در دستور کار جدی قرار خواهد گرفت.
از سوی دیگر مسائل منطقهای بخش مهمی از استراتژی اعلامی ترامپ در قبال ایران است و به نظر میرسد مهمترین بخش این سیاست را شامل شود. آمریکا از برجام بهعنوان اهرم فشار و ورود به سیاستش در قبال ایران استفاده میکند اما درنهایت مسئله منطقهای برای این کشور اصالت خاصی دارد. افزایش فشار بر بازوی منطقهای ایران و بهطور خاص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باهدف خنثیسازی نفوذ ایران در منطقه و ایجاد موازنه قوا علیه جمهوری اسلامی از طریق متحدان منطقهای آمریکا در دستور کار جدی قرار دارد. ادعای حمایت ایران از تروریسم در منطقه و قطع منابع مالی و حمایتی ایران به گروههای مقاومت بخشی از این سیاست را شامل خواهد شد.
فعالیتهای دفاعی کشور در حوزه موشکی، اقدامات نظامی و دفاعی کشور در خلیجفارس و مقابله با زیادهخواهی آمریکا و شرکا نیز از مواردی است که در سیاست جدید مورد تأکید جدی است.
مسئله حقوق بشر، موضوع اتهامات دیگر آمریکا در استراتژی جدید خواهد بود. آمریکا با استانداردهای دوگانه خود به دنبال جداسازی مردم از حاکمیت است و به شکل جدی قصد دارد در این حوزه ورود کند. در همین زمینه دخیل کردن نهادهایی نظیر سپاه پاسداران در نقض حقوق بشر به ادبیات آمریکا علیه ایران به شکل خاص واردشده و این نهاد انقلابی در کانون اقدامات آمریکا به بهانههای مختلف قرارگرفته است. تمرکز بر اقدامات سپاه از اشتباهات راهبردی آمریکاست و تبعات منفی زیادی برای این کشور خواهد داشت.
بخش مهمی از سیاست ترامپ در قبال ایران ، مسئله تأثیرگذاری بر محیط داخلی و تأکید بر مردم ایران باهدف ایجاد اختلاف و تفرقه، تضعیف مردمسالاری دینی در کشور، القای اختلاف میان مسئولان و مردم، زیرسوال بردن مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی نظام خواهد بود. این مسئله با تمرکز و جدیت زیاد در دولت ترامپ تعقیب خواهد شد.
در تحلیل کلانِ رویکرد دولت ترامپ به ایران، باید اشاره کرد امر ماهوی جدیدی در این سیاست وجود نخواهد داشت بلکه ترامپ تلاش میکند استراتژی مخصوص به خود را در قبال ایران ارائه کند. ابزار راهبردی دولت آمریکا مانند گذشته صرفاً افزایش تحریم ، فشار باهدف تغییر رفتار جمهوری اسلامی و وادار کردن کشور به مذاکره درباره مسائل منطقهای، مسائل دفاعی و متن برجام و اصلاح آن با هدف محرومسازی کشور از آثار برجام است.
استراتژی اعلامی ترامپ اگرچه بیشتر سخنانی تکراری و ادامه همان سیاست های قبلی کاخ سفید علیه ایران بود ولی در بطن خود چاشنی هایی را تعبیه کرده است که ممکن است توافق هسته ای را به طور کلی بلا وجه کند . آن چه مشخص است ترامپ با سخنرانی دیروز خود به طور جدی تری همان سیاست محروم کردن ایران از منافع اقتصادی برجام را ادامه داد و آینده مبهمی را برای برجام ترسیم کرد در این حال دولت ترامپ سعی خواهد کرد آینده برجام را در حالتی معلق نگه دارد تا سرمایه گذاران خارجی جرئت ورود به عرصه اقتصادی ایران را نداشته باشند و با انصراف سرمایه گذاران خارجی از ورود به ایران، عملا ایران بدون عواقب حقوقی لغو رسمی برای آمریکا به سمت خروج از برجام سوق پیدا کند.
مهمترین راهکار مقابله با اقدامات آمریکا، اجماع داخلی همه نیروها و جناحهای سیاسی کشور، آگاهسازی افکار عمومی، افزایش مؤلفههای سرمایه اجتماعی، افزایش کارآمدی و ارائه پاسخ محکم و قاطع به زیادهخواهی آمریکا درباره موارد مدنظر است. ترسیم خطوط قرمز صریح و معتبر درباره مسائل هستهای و غیرهستهای و نیز همکاری و تقویت دیپلماسی با اعضای مؤثر نظام بینالملل میتواند نقش مؤثری در خنثیسازی اقدامات آمریکا و مدیریت رفتار این کشور داشته باشد.
پایان بازی یا بازی پایانی
مهدی محمدی در وطن امروز نوشت:
یکمـ ترامپ در راهبرد جدید خود پایبندی ایران به برجام را تایید نکرد. طبق قانون کروکر-کارین مصوب سال 2015 اکنون توافق در اختیار کنگره قرار دارد و باید ظرف مدت 60 روز درباره آن تصمیم بگیرد. ترامپ به صراحت گفت در صورتی که کنگره و متحدان آمریکا با اصلاحات مدنظر او موافقت نکنند، برجام را لغو خواهد کرد. اصلاحاتی که ترامپ در پی آن است مشخصا بازرسی از مراکز نظامی، گنجاندن محدودیت برنامه موشکی ایران در برجام و حذف سقفهای زمانی تعهدات ایران در برجام را دربرمیگیرد. اگر ترامپ واقعا بر انجام این اصلاحات مصر باشد و کنگره نیز در مصوبات روزهای آینده خود بر این موضوع صحه بگذارد، آن وقت میتوان گفت او عملا برجام را پاره کرده و این توافق تمام شده است.
دوم ـ سناریوی دیگر این است که ترامپ دست بالا را گرفته تا چانه بزند. در این سناریو، او جایی در 60 روز آینده از برخی از درخواستهای خود درباره مذاکرات مجدد درباره متن برجام کوتاه خواهد آمد و در عوض خواهان مذکرات مکملی در حوزه منطقهای و موشکی خواهد شد. این چیزی است که بعید است اروپاییها هم با آن مخالف باشند همچنان که مکرون رئیسجمهور فرانسه چیزی شبیه به آن را بیان هم کرده است. این بدترین حالت ممکن است: یعنی آمریکا خود را از برجام کنار بکشد، سنگینترین تحریمهای تاریخ را علیه ایران اعمال کند، هزینهای ندهد و تازهخواهان امتیازهای بیشتر در حوزههای فراهستهای هم باشد.
سوم- برخی جزئیات فنی در روزهای آینده مشخص خواهد شد. مثلا بسته به نحوه تغییر دو فهرست FTO (فهرست سازمانهای تروریستی در آمریکا) و SDGTخواهیم دانست که ترامپ دقیقا سپاه را به عنوان یک سازمان تروریستی شناسایی کرده یا اینکه صرفا همانطور که در قانون کاتسا آمده خواستار اعمال مجازاتهای مرتبط با گروههای تروریستی ذیل فرمان اجرایی 13224 علیه سپاه شده است. هر کدام که باشد، تقریبا روشن است که متوقفکردن برنامه موشکی و منطقهای ایران –یعنی همان دو برنامهای که ایران را از خطر جنگ در امان نگه داشته- اولویت اصلی ترامپ است.
چهارم- مسیر روزهای آینده بشدت به رفتار ایران وابسته است. آمریکا اکنون عملا از برجام خارج شده و مسیر آینده خود را بر اساس نوع واکنش ایران تنظیم خواهد کرد. هیچ چیز برای آمریکا مهمتر از این نیست که جامعه و حکومت در ایران را به دو دسته موافقان و مخالفان مذاکرات بر سر برنامه موشکی و منطقهای تقسیم کند. اگر چنین شکافی ایجاد نشود آمریکا قطعا بازی را باخته است. از آن مهمتر، آمریکا میخواهد به آشتی و همزیستی میان تحریمها و برجام رسمیت بدهد و ایران رسما بپذیرد که تعهدات خود در برجام را حفظ کند بدون توجه به اینکه آمریکا چه تحریمهای شدیدی وضع کرده است. این روند را هم تنها زمانی میتوان متوقف کرد که آمریکا بداند، حد پایبندی ایران به برجام عدم بازگشت تحریمهاست.
تماشاچی شوی ترامپ نباشیم
محمدکاظم انبارلویی در رسالت نوشت:
مناسبات ایران و آمریکا طی نیم قرن اخیر حاوی موضوعات کهنه و پوسیدهای است. تار و پودی از آن باقی نیست. نفرت عمومی از جنایات و خیانتهای آمریکا چیزی برای نوسازی و بازسازی روابط باقی نگذاشته است.
رئیس مجلس اخیرا گفته است؛ «برای شرایط مختلف برجام از قبل فکر کردهایم برای هر شرایطی راهکاری داریم.» افکار عمومی در جریان نوع تصمیمگیریها و تصمیم سازیهای دولت و مجلس در برابر بازیهای ترامپ نیست. طبیعی است جلسات هیئت نظارت بر برجام محرمانه و بخشی از تصمیمات هم سری بماند. اما نکاتی است که باید به مسئولان بویژه دستگاه دیپلماسی از باب دیدگاه یک شهروند عادی ایرانی یاد آور شدم.
1- اینکه چه فهمی از رفتار دولت آمریکا و گفتار کنگره و از همه مهمتر نقش رئیس جمهور آمریکا در این نشستها و تصمیم گیری ها وجود دارد مهم است.
تردیدی وجود ندارد که آمریکادشمن زخم خورده ملت ایران و خصم شماره یک دولت جمهوری اسلامی است. آمریکائیها دورانی از این خصومتورزی را میگذرانند که یک کابارهدار حرفهای را برای اداره کشور براساس سوزنبانی نخبگان این کشور روی کار آوردهاند. ترامپ ضمن اینکه یک کابارهدار خوب است دانش خود را در کازینوداری هم نشان داده است درک اینکه کاباره چیست و کابارهداری آنهم در حوزه سیاست کدام است، فوق العاده مهم است! ؟
2- ترامپ اولین رئیس جمهور آمریکاست که در نطقها و مصاحبههای خود شکلک در میآورد و خود را در حد یک « شومن» التبه از نوع حرفهای آن فرو کاهیده است:
او اداره امروز آمریکا را یک «شو» میداند . کسانیکه پشت پرده، نیاز آمریکا به چنین کاراکتری را مدیریت میکردند ، بخوبی میدانستند که آمریکا در اداره کنونی خود در اواخر دهه دوم هزار سوم میلادی احتیاج مبرم به یک « شومن» دارد!
ترامپ در اداره اقتصاد کشور ، سیاست داخلی وخارجی و حفظ هژمونی آمریکا در منطقه و جهان درست نقش یک شومن سیاسی را بازی میکند و میداند کی و چگونه و چطور تولید هیجان بکند. بخنداند و با شکلک در آوردن تولید فرح کند و از ای معرکهگیری چقدر پول جمع کند!
او گاهی در اجرای شوی سیاسی خود به استریپ تیز روی میآورد و چهرهای عریان از خشونت ، نقض عهد، بد عهدی و نقض حقوق بشر از رفتار سیاسی امروز دولتمردان آمریکا به نمایش میگذارد!اینکه او جرأت میکند هیچ قرارداد داخلی و بینالمللی را به رسمیت نشناسد و هر وقت خواست و هر طور خواست آنرا بلا موضوع و ابطال کند یا نادیده بگیرد در نوع خود بینظیر است.
او خود را ملزم به هیچ عهده و پیمانی نمیداند و آنرا هم به هم پیمانان و هم رقبای جهانی خود اعلام کرده است. این عریانترین سیمایی است میتوانیم از آمریکایی امروز داشته باشیم. آنچه برای او مهم است حفظ ثروت ، قدرت و موقعیت آمریکا در جهان است آنچه باعت شده است چنین رفتار موهن را در مناسبات بینالمللی آمریکا شاهد باشیم آن است که ترامپ ماموریت دارد هزینههای حفظ قدرت آمریکا را کاهش و درآمدهای آنرا افزایش دهد اصل مهم در این مناسبات حفظ حریم و حرمت « سرمایه» است امروز در آمریکا « سرمایه» پرستش میشود. ما با یک رژیم «سرمایهداری» رو بروی نیستیم با یک رژیمی روبرو هستیم که پول و سرمایه « پرستش» میشود! و برای کسب آن حاضرند دست به هر کاری بزنند!
جرم ملت و دولت ایران آن است که بخشی از سرمایه و ثروت خو د را به میمنت انقلاب اسلامی از حلقوم سرمایه داری غرب و بویژه آمریکا خارج کرده است.
جرم ملت ایران و فرزندان انقلابی امام و رهبری این است که امنیت سرمایه آمریکایی را در منطقه و جهان به خطر انداخته است. لذا کاخ سفید بی هیچ قراردادی جز قرارداد تسلیم تهران به واشنگتن راضی نیست برای همین طرف گفتگوی آمریکایی ها دستگاه دیپلماسی ما نبوده و نیست و تاکنون به هیچ قرارداد فی مابین هم عمل نکردند و طرف آنها ملت و سپاه و رزمندگان جان بر کفی مثل حججی ها هستند که سرشان را به علامت وفاداری به مکتب اهل بیت (ع) و عزت ایرانیان به کف گرفته اند و در بیابان ها عراق و سوریه پنجه در پنجه آمریکا و رژیم صهیونیستی انداخته اند. تحریم های «کاتسا» یک استریت تیز دیپلماسی خارجی آمریکاست که فقط ترامپ می تواند وقاحت آن را به نمایش بگذارد!
آمریکا چه از برجام خارج شود چه نشود عملا برجام یک ورق پاره بیش نیست. این فهم آقای صالحی که تحریم سپاه اعلام جنگ با جمهوری اسلامی ایران است دقیق و قابل تقدیر است. آمریکایی ها نزدیک به 40 سال است با ما اعلام جنگ علنی کرده اند و در صورت های گوناگون هم از اعلام آن را اباندارند. برخی مسئولان خام ما هستند که این حقیقت را درک نمی کنند و فکر می کنند می شود آمریکایی ها را با مذاکره سرعقل آورد.
3- بخشی از کارکرد کارباره ها و کازنیر دارای قمار و قماربازی به عنوان هم کسب درآمد و هر تفریح است. ترامپ یک قمار باز حرفه ای است و گاهی هم سرمایه اجتماعی خود را در یک قمار سیاسی در معرض ریسک می گذارد. رفتار او با روسیه، ایران و کره شمالی شبیه برخورد یک قمارباز در یک قمار سرنوشت ساز است. یا همه چیز را می دهد می بازد و یا همه چیز را می گیرد و طرف مقابل را از هستی ساقط می کند. این رفتار با کره شمالی بیش از هر چیز در نوع رفتارشناسی آمریکا قابل درک است. بلوف در ادبیات سیاسی او موج می زند!
4- چه رفتار آمریکایی ها و ترامپ را یک «شو» بدانیم یا یک «قمار» یک حقیقت برای ما روشن است و آن اینکه دیپلماسی خارجی آمریکا براساس راهبرد «سرکاری» بسته می شود. آمریکایی ها 50 سال است فلسطینی ها را سرکار گذاشتند و با مذاکرات صلح آنها را سرگرم کرده اند. استکبار جهانی از متن و روح هر مذاکراتی فقط توسعه و تسلط خود را در منطقه دنبال می کند و طرف مذاکره را «سرکار» می گذارند تا او فرصت اندیشیدن درست برای دفاع پیدا نکند.
«حزب الله» و «حماس» با خروج از این برنامه «سرکاری» دراهبرد آمریکا در منطقه اخلال و آن را بلاموضوع کردند.
زیست انقلابی ما، اداره کشور، درک راهبردهای دفاعی ما، فکر کردن به اقتصاد مقاومتی، مسائل فرهنگی و اجتماعی و .... دستور کار همیشگی ملت و دولت ایران باید باشد. آمریکا با سرگرم کردن ما در جنگ سخت و نبرد نرم و اخیرا جنگ دیپلمات می خواهد ما را از مسیر درست حرکت کردن در مدار راهبردهای نظام در رهبری دور کند.
برجام نه مسئله اول و نه مسئله آخر است. وزن و ضریب آن در پردازش به مسائل اصلی انقلاب باید مشخص شود و ما مسیر خود را در خط امام و رهبری نباید گم کنیم. عبور از گردنه ترامپیسم سهل تر از گردنه هایی بوده که تاکنون از آن به سلامت عبور کرده ایم.
5- اواخر هفته گذشته آقای رئیس جمهور در دفاع از برجام به عنوان یک مثیاق بین المللی و نیز حمله و هشدار به آمریکا چیزی کم نگذاشت. ویژگی سخن او در دفاع از سپاه به عنوان یک رکن بزرگ در حفظ امنیت ملی قابل تقدیر است اما متاسفانه روزنامه های دوم خردادی در اوج بد عهدی آمریکا هنوز از بزک کردن چهره دشمن خجالت نمی کشند. آنها سخنان رئیس جمهور را در صفحه اول خود یا واتاب ندادند یا اگر دادند ناظر به این موضع گیری صریح و روشن ضد آمریکایی نبود. این رسانه ها باید تکلیف خود را با مردم معلوم کنند. آنها نمی توانند از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یارانه بگیرند اما به نفع فرهنگ و ارشاد آمریکایی کار کنند مگر همین رئیس جمهور نبود که آنها برای دفاع از او سنگ تمام گذاشتند پس چه شده است که مواضع صریح ضد آمریکایی و منطبق بر صیانت از امنیت ملی او را سانسور یا کم رنگ می کنند؟!
البته این هم شاید بخشی از شوی ترامپ است که نشان دهد در تهران می تواند از جعبه شعبده بازی او می شود چند کبوتر هم بیرون آورد؟!
تحریمهای جامع چندبعدی و رسالت انقلابی ما
سید عبدالله متولیان در جوان نوشت:
چهارم مرداد سالجاری شیطان بزرگ با اصلاح و تصویب قانون خودنوشته تحریمهای سیاهچالهای (موسوم به S722) به قانون!! تحریمهای مادر به عنوان جایگزین مشتمل بر: ۱- راهبرد منطقهای مقابله با تهدیدهای متعارف و غیرمتوازن ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا. ۲ -اعمال تحریمهای بیشتر در پاسخ به برنامه موشکهای بالستیک ایران. ۳ -اعمال تحریمهای مرتبط با تروریسم در رابطه با سپاه پاسداران. 4- اعمال تحریمهای بیشتر در رابطه با اشخاص مسئول در نقض حقوق بشر. ۵- اعمال تحریمهای تسلیحات. ۶ - تداوم تأثیر تحریمهای مرتبط با حمایت ایران از تروریسم. ۷
-گزارش درباره هماهنگی تحریمها میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا و گزارش درباره شهروندان امریکایی بازداشت شده در ایران موسوم به «قانون کاتسا» در مجلس نمایندگان و امضای آن توسط ترامپ در ۱۱ مرداد ماه، مقرر شد ظرف ۹۰ روز (اول نوامبر؛ دهم آبان ماه) این تحریمها را علیه ایران اعمال کند. به این ترتیب امریکا ۷۰ روز پیش به طور رسمی و علنی از برجام خارج شده و نطق ترامپ درباره برجام یک موضوع انحرافی و در راستای مدیریت افکار عمومی بوده و هیچ تأثیری در ماهیت مسئله ندارد.
برای نظام سلطه پایبند نگه داشتن ایران به برجام به عنوان سرپل ارتباط و نفوذ از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و لذا اروپاییان به عنوان همپیمان امریکا که به جزام برجامی مبتلا شده و نمایش مخالفت با ترامپ در برجام را به راه انداختهاند، روز سهشنبه ۱۸ مهر ماه پرده از نفاق خود برداشته و مثل همیشه در اقدامی قابل پیشبینی، همراهی ضمنی خود را با ترامپ (که در یک جنگ زرگری دیوانهاش مینامیدند) در برنامه جامع مهار ایران اعلام داشته و آشکارا بر راهبرد «برجام اروپایی» که از سوی برخی غربگدایان داخلی نیز تجویز و تعقیب میشود خط بطلان کشیدند. اما آنچه گفته شد همه ماجرا نیست.
حقیقت این است که امریکاییها در هماهنگی آشکار و پنهان با اروپا و با همکاری سازمان ملل و سایر سازمانها و نهادهای بینالمللی، با برنامهریزی راهبردیِ جامع، دقیق و چندبعدی، مجموعهای از تحریمها، فشارها و الگوسازیهای انضباطی و... در حوزههای اقتصادی، مالی و پولی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و... برای تنگتر کردن حلقه فشار و به زانو در آوردن نظام اسلامی و انقلابی ایران تدارک دیدهاند که قانون کاتسا تنها یک نمونه از آنهاست که در کنار بقیه برنامههای غرب، دارای اثربخشی مضاعف خواهد شد. این برنامهها اگر چه به ظاهر از یکدیگر جدا و بیارتباط بوده و بعضاً عنوان و نام یک برنامه بینالمللی را با خود یدک میکشد و ارتباط ظاهری و مستقیم با ایران و یا امریکا ندارند، اما با تدقیق بیشتر، «پیوند، همپوشی و رابطه طولی و عرضی» آنها با هم مشخص میگردد که ذیلاً به اختصار فقط به دو نمونه از برنامه جامع و چندبعدی مذکور اشاره میشود.
۱ -شیطان بزرگ با همکاری شرکای اروپایی خود و با اعمال تغییرات در قانون پولشویی (FATF) اتحادیه بینالمللی مبارزه با پولشویی: و با ضمیمه کردن موضوع مبارزه با تروریسم، به این بهانه، به تحریم بیش از ۲۰۰ نهاد و فرد حقیقی و حقوقی ایران، از جمله سپاه و فرماندهان ارشد آن اقدام کرده و به این ترتیب، قلب پولی، مالی، نظامی ایران را در داخل و سطح جهان نشانه رفته و در تلاش است جهان را در منزویسازی و مجبورساختن ایران به عدم حمایت از محور مقاومت با خود همراه ساخته و ضمن کم کردن فشار از دوش رژیم منحوس صهیونیستی، پس از موضوع هستهای فضای جدید علیه ایران را در شورای امنیت تدارک دیده و زمینه را برای تحمیل برجامهای بعدی آماده نمایند.
۲ -سند آموزش ۲۰۳۰ یونسکو با ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف فرعی جهت اقدام عملی همه کشورها به بهانه ظاهری جهانیسازی فرهنگی، در واقع به عنوان سندی استعماری در راستای قانونمند کردن و اجباریسازی قبول و تبعیت از سبک زندگی غربی و بهویژه امریکایی (US. life style) و مکدونالدیزهسازی و هضم فرهنگ کشورها در فرهنگ پیشنهادی نظام سلطه، قلب فرهنگ و نظام ارزشی جمهوری اسلامی ایران را نشانه گرفتهاند.
سند آموزش ۲۰۳۰ به دنبال تحقق اهداف ارزشی خاص غربی بوده و با اسناد بالادستی و بومی کشور در تعارض است و در حالی که طبق قانون اساسی، پیشرفت باید مبتنی بر «عدالت» با معنای خاص در منظومه اسلامی باشد، در سند آموزش ۲۰۳۰ «برابری (equality)» مورد تأکید قرار گرفته است که اینها لزوماً یکی نیستند و معادلسازی کلید واژههای آن فارغ از اهداف استعماری پنهان بسیار خطرناک و تکمیلکننده پازل نظام سلطه خواهد بود. همچنانکه ملاحظه میشود نمونههای مذکور (که ظاهراً هیچ ربطی به تحریمها و برجام ندارد) و دهها نمونه دیگر در کنار تهدیدها و تحریمهای غرب، زنجیرهای به هم پیوسته و مکمل برای واداشتن جمهوری اسلامی به حرکت در چارچوب مهندسی نظام سلطه را شکل دادهاند.
بر این اساس و با توجه به مواضع گذشته تا امروز اروپا و امریکا درباره ایران، رعایت نکات و موارد زیر ضروری به نظر میرسد: ۱ -نه تنها هیچ تفاوتی بین اوباما و ترامپ (دموکرات و جمهوریخواه) وجود ندارد بلکه به جرئت میتوان گفت به عکس تبلیغات صورت پذیرفته، جمهوری اسلامی ایران در ۴۰ سال گذشته از سوی دموکراتها بیش از جمهوریخواهان آسیب دیده و مورد تهدید قرار گرفته است و در واقع هر دو حزب مانند دو لبه یک قیچی در خدمت اهداف استعماری امریکا هستند.
۲ -مواضع شب گذشته ترامپ در واقع مهر تأییدی است بر اینکه امریکا طی دو سال گذشته هرگز برجام را نپذیرفته و لذا بحث بر سر خروج یا عدم خروج امریکا «از سوی ترامپ» از برجام یک بحث صددرصد انحرافی با هدف مدیریت افکار عمومی در داخل امریکا و در سطح جهان است و مسئولان و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس منافع ملی مراقب باشند پازل دشمن را تکمیل نکنند.
۳ - طی دو سال گذشته (بهرغم اقدامات یکسویه از سوی ایران و تأیید مکرر انجام کلیه تعهدات ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی)، متأسفانه برجام به کرات توسط شیطان بزرگ نقض شده است و بحث درباره خروج یا عدم خروج امریکا از برجام در محافل و اصحاب رسانه داخلی یک آدرس عوضی خواهد بود. ۴ - اروپاییها، برخلاف تصورات برخی افراد ساده اندیش و غربگدا و برخلاف جنگ زرگری که علیه امریکا راه انداختهاند، کاملاً با امریکا هماهنگ و همسو بوده و طی دو سال گذشته عملاً مانع از اجرای برجام شده و با باجخواهیهای پنهانی فقط در حد حرف از برجام دفاع کردهاند. بنابراین سخن گفتن از چندجانبه بودن برجام و تعقیب برجام اروپایی (۱+۴) از پایه و اساس بحثی انحرافی و بر خلاف مصوبات شورای عالی امنیت ملی، مجلس شورای اسلامی و نقض آشکار نامه ۹بندی مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای در خصوص اجرای برجام خواهد بود.
۵ - شیطان بزرگ طی دو سال گذشته در هماهنگی پنهانی با اروپاییها ؛ هم مکرراً نقض برجام و هم تحریمهای جدید وضع کرده، هم به تعهدات خود عمل نکرده، هم با سنگاندازی و تهدید مانع از اجرای برجام توسط سایر کشورها شده، هم قلدرمآبانه برخورد کرده و هم با بهانهجوییهای مختلف و عربدهکشی مسیر تحقیر ملت ایران را پیموده، بنابراین ادامه دادن مسیر فعلی و دفاع بیهوده از برجام نه تنها خنثیکننده اهداف غرب در مقصر معرفی کردن ایران نیست بلکه حرکت در جهت تأمین خواستههای غرب و واداشتن ایران به باقی ماندن در برجام و امتیازگیریهای بیشتر از ایران خواهد بود. بیشک ادامه این مسیر موجب فرصتسوزی و تبدیل فرصتها به تهدید خواهد شد.
با توجه به موارد مذکور مهمترین و کلیدیترین موضوع در شرایط فعلی پرهیز از سطحینگری و ایجاد نگاه راهبردی، به منظور اغتنام فرصتها و پیشگیری از تیدیل فرصتهای بهدست آمده به تهدید علیه کشور و منافع ملی است. آنچه در این میان قابل تقدیر بوده و موجی از شادی و امید را در بین ملت ایران برانگیخته، مواضع انقلابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هماهنگی و همراهی ستودنی همه قوای کشور در حمایت علنی از مواضع سپاه پاسداران طی روزهای گذشته بود که قطعاً ناامیدی و تزلزل در جبهه کفر و نظام سلطه را در پی خواهد داشت. اعلام مواضع قوای سهگانه بهویژه قوه مجریه از سپاه اتفاقی میمون و مبارک و درخور تقدیر اما ناکافی است. این اقدام زمانی کامل، انقلابی، ارزشمند و مؤثرتر خواهد بود که قوه مجریه با توجه به شرایط پیش آمده در راستای صیانت از منافع نظام اسلامی از موضع پدافندی به حوزه آفند تغییر موضع داده و ابتکار عمل را در دست گرفته و به جای بزرگنمایی بیهوده و دفاع غلط از برجام نافرجام، با مقصر معرفی کردن کل غرب بهویژه امریکا و با اعلام رسمی مرگ برجام، نقشههای شوم و چندبعدی غرب برای استحاله و نابودی نظام انقلابی و اسلامی ایران را خنثی کنند.
پرهیز از شتاب زدگی برجامی
حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون اصولگرایان ولایی مجلس در ایران نوشت:
آمریکا از همان روز اول کشوری قابل اعتماد برای پایبندی بر تعهد برجام نبود. نه فقط رهبر معظم انقلاب، بلکه حتی تیم مذاکره کننده ایرانی هم بر این موضوع مهر تأیید زدهاند. این قابل اعتماد نبودن امریکا در قبال تعهداتش به ایران در واقع یک ویژگی در سیاست خارجی این کشور است که ربط چندانی به گرایش دولتها و حاکمان آن ندارد. در شرایط فعلی البته خصوصیات شخصی آقای ترامپ که حتی در امریکا هم سیاستمداری غیرعادی محسوب میشود بر شدت مقابله این کشور با برجام افزوده و آن را تشدید کرده است. در چنین شرایطی نمیتوان توقعی متفاوت از ترامپ و دولت ایالات متحده امریکا داشت.
آنها در صدد زدن زیر میز توافق و مذاکره هستند و به بهانه انتقاداتی که به برجام دارند چنین کاری را انجام میدهند. در ایران هم طیف منتقدان برجام اشکالات زیادی را به این قرارداد وارد میدانند اما از یک موضع حقوقی، اخلاقی و شرعی صحیح نمیدانند که رفع این اشکالات با نقض توافق صورت گرفته از طرف ایران انجام شود. به عبارتی جدای از تمام اختلافنظرهایی که در داخل بابت برجام وجود دارد، به نظر میرسد روی دو موضوع در این خصوص اتفاق نظری تقریباً فراگیر وجود داشته باشد؛ اولاً اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه ناقض پیمان و قراردادی که بسته است نخواهد بود و ثانیاً تمام ارکان و جناحهای جمهوری اسلامی، تحرکات و رفتار اخیر امریکاییها را در این زمینه بدعهدی حقوقی و اخلاقی میدانند و اجازه تضعیف ارکانی چون سپاه را به طرف امریکایی نخواهند داد. در چنین شرایطی بیش از آنکه رفتار امریکاییها مهم باشد، واکنش ما در ایران در قبال این رفتار حائز اهمیت خواهد بود.
ما همانقدر که در این شرایط باید از واکنش منفعلانه و کند حذر کنیم، باید از واکنشهای سریع و حساب نشده نیز دوری گزینیم. به عبارتی ماندن و خروج امریکا از برجام نباید متغیر مدنظر ایران برای ماندن یا خروج از این توافق بینالمللی باشد. شرایط فعلی در واقع همان بزنگاهی است که میتواند دو تصویر متفاوت از ایران و امریکا را به دنیا مخابره کند؛ تصویری اخلاق مدارانه و پایبند به تعهدات بینالمللی از کشورمان و تصویری از واقعیت سیاست قلدرمآبانه امریکاییها.
بنابراین توقع اصلی از دستگاه دیپلماسی کشورمان در شرایطی که امریکاییها بازی جدید در قبال برجام آغاز کردهاند را باید در ایستادگی معقولانه خلاصه کرد. به این معنا که ما نه اهل پا پس کشیدن از حقوق و تعهدات بینالمللی خود هستیم و نه اهل سیاستهای محاسبه نشده و شتابزده.
جنگیدن با آمریکا تا سرحد مرگ؟
احمد غلامی سردبیر شرق نوشت:
از قدیم گفتهاند مرگ یکبار شیون هم یکبار. این ضربالمثل درباره هر دو طرف درگیر برجام، ایران و آمریکا، صدق میکند. برای دولت ایران که به دیپلماسی عادت دارد، قضاوت درباره پایبندی به تعهداتش هر سهماه یکبار غیرقابلتحمل و دور از شأن نیست؛ اما برخی از جریانها، این قضاوتهای فصلی را مغایر با منافع و دور از شأن میدانند. به قولی به این ضربالمثل خو کردهاند؛ یا رومی روم یا زنگی زنگ. از این منظر، ترامپ به سمت خواستههای آنان گام برداشت. البته خیلی سادهاندیشانه است که فکر کنیم رئیسجمهور آمریکا نمیدانسته این تصمیم، موجب اتحاد دولت با این جریانها میشود. انگار ترامپ طاقت استخوان لای زخم را ندارد و منافع و موفقیت خود را در رهایی از قیدوبند برجام میداند.
ازاینرو آخرین تیر ترکشش را رها کرد تا از فشار تعهدی که به رأیدهندگانش دارد، خلاص شود و به سیاستمدارانی که به دیده تحقیر در او مینگریستند، نشان دهد از قدرت بالای تصمیمگیری برخوردار است و با وجود مخالفتهای آنان به کاری دست میزند که به آن اعتقاد دارد. او میخواهد روی دیگر سکه اوباما باشد. ترامپ بیش از هر چیز دیگری به این تفاوت نیاز دارد. اوباما با روش و منش سیاسی خود ناخواسته تحقیرش میکرد.
مخالفت جدی ترامپ با دیپلماسی خاورمیانهای اوباما، رنگوبویی از واقعیت دارد و به دیدگاه جمهوریخواهان نزدیک است؛ اما این کار بیش از هر چیز تسویهحساب شخصی او با خودش و دیگران است که معتقدند دیپلماسی، دشوارتر از جنگ و تندادن به قواعد آن، شجاعانهتر از جنگیدن در میدان نبرد است. اگر اوباما روح اسپارتی مردم آمریکاست، ترامپ روح آتنی آن است که جنگ و جنگیدن در میدان نبرد برای گسترش ایده آمریکا بهمثابه آمریکا، برایش فضیلت است و بر کسی پوشیده نیست که ایده امروز آمریکا، بازار است و تجارت. پس جنگ، نه جنگ دیپلماسی بلکه جنگ تجارت است.
آنچه روح سرکش ترامپ را آرام میکند، ستایش است؛ ستایش از فضیلتهای آمریکایی که او خودش را مصداق آن میداند. تجارتپیشهای سختکوش که از خطرکردن نمیهراسد و برای برندهشدن در جنگ تجارت، تن به هر کاری میدهد. همین عطش بُرد است که او را در مواجهه با سخنان تحقیرآمیزی مانند «کودن» و «کودک بزرگسال» حتی از سوی همکیشانش، رویینتن میکند. همه مخالفان او کسانی هستند که میخواهند دنیا را از پشت میزشان اداره کنند؛ بوروکراتهای دموکرات و محافظهکاران ثروتمند که با لبخندی بر لب، با پنبه سر میبرند. با اجتناب از این روش است که او بردباری روشهای دیپلماتیک درباره ایران را ندارد. مثل خیلیها در ایران، او میخواهد خودش را از هرآنچه در «طرح جهان»اش نمیگنجد، خلاص کند. در ایران تحلیلهای بسیاری درباره ترامپ و عملکردش شده است؛ گاه دیوانه خطابش کردهاند و گاه عاقلی که خود را به دیوانگی زده است.
ترامپ هرچه هست، نتیجه عملکردش چندان به نفع ایران نیست. رئیسجمهور آمریکا با تهدیدهای واقعی و غیرواقعی شرایط اقتصادی ایران را ناامن میکند و فرایند پیوستن ایران به بازارهای جهانی را به تأخیر میاندازد. این جنگ تجارت از مسلک تجارتپیشگی ترامپ نشئت میگیرد. او میداند دولتهای اروپایی با همه امتناعها و سرپیچیها در برابر فرمانش، بالاخره پای منافعشان که به میان بیاید، کنار آمریکا خواهند ایستاد. جنگ در میدان بازار، دستمایهای است که ترامپ با آن بر «برتری» آمریکا در جهان صحه میگذارد.
او گمان میکند، فشار بر ایران شاید تنها راه مذاکره مستقیم در همه سطوح باشد؛ اتفاقی که در صورت وقوع، پیروزی قطعیاش را در انتخابات آینده رقم خواهد زد. اگر در این خواسته ناکام شود، به جمهوریخواهان، سناتورها و نظامیان تندرو نزدیک خواهد شد که سودایی بیش از معامله و مذاکره را در سر میپرورانند.
ازاینرو در میان آنان جایگاهی نه همدلانه بلکه استراتژیک برای خود دستوپا خواهد کرد. اعلام نهایی تصمیم ترامپ، همان اسب تروایی است که به داخل قلعه دیپلماسی آمریکا فرستاده شده است. برای هر کاری ابتدا باید این دژ را شکسته و قلعه آن را فتح کند.
سیاستمداران در قلعه همان دیپلماتهای ثروتمندی هستند که از سیاست به ثروت و از ثروت به سیاست رسیدهاند. ترامپ نیز یکی از آنان است؛ پس چرا اینگونه بیمحابا به آنان یورش میبرد؟
آیا این برگرفته از علاقه وافرش به محبوببودن است؟ هرچه باشد، در این تصمیمگیری همکیشان خود را نیز به آزمون بزرگی فرا میخواند. اگر همراهیاش نکنند، نزد رأیدهندگانش روسفید خواهد شد و در صورت همراهی آنان، در قامت فرمانده مقتدر جمهوریخواهان ظاهر خواهد شد. چیزی که ترامپ رؤیایش را در سر میپروراند، به زانو درآوردن کسانی است که تحقیرش میکنند. این پیروزی زمانی برایش دلچسبتر است که مخالفانش به ناچار تن به همراهیاش دهند.
در میان انبوه تحلیلهای سیاسی و توصیفهای شخصیتی از ترامپ، چیزی که بیش از همه آشکار پنهان است، نتیجه اقدامات اوست. اگر نقشه ترامپ بگیرد، در نهایت اینگونه برداشت میشود که آمریکا پیکرهای منسجم است که در طرح مذاکرات هستهای، اوباما مرحله اول را پیش برد و مرحله تکمیلی را ترامپ به سرانجام رساند.
تا اینجا همه پازلها باهم جور درمیآید، بهجز واکنش ایران به آمریکا. دولت و مردم ایران نشان دادهاند بهراحتی قابلپیشبینی نیستند. آنان در بسیاری از بنبستهای تاریخی، با مذاکره و معامله از خطر جستهاند و در شرایطی که هیچکس انتظار جانفشانی را از آنان نداشته، تا سرحد مرگ برای دفاع از کشورشان جنگیدهاند. اینکه مردم ایران چه تصمیمی خواهند گرفت، چندان در اختیار ترامپ نیست و این تنها جای خالی پازل اوست که نمیداند ایرانیها بر دیپلماسی پافشاری خواهند کرد یا در اقدامی ناباورانه با اینکه تمایل به جنگیدن ندارند، وادار به جنگ تا سرحد مرگ خواهند شد. آیا خلیجفارس را با نام جعلی خواندن گامبرداشتن در همین مسیر اشتباه فاحش نیست؟
طبل توخالی
صبح نو در سرمقاله امروز خود نوشت:
چهار سال است که مقدرات اداره کشور در گرو روز و شب کردنهای آمریکاست؛ امروز آمریکا موافقت کرد، فردا مخالفت کرد، پسفردا اجرا کرد یا نکرد و الخ. یک بازی زمانبندیشده توسط سرویسهای امنیتی و پاسکاری دقیق میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه.
در آخرین زمانبندیای که یکروزهم به تأخیر انداخته شد، طبل توخالی آمریکا به صدا در آمد و آنها با حجمی از گمانهزنیهای رسانهای که حاکی از فشار شدید بر ایران بود و بازار ارز را هم از خود متأثر کرد، توجهات را به سمت سخنرانی ترامپ در کاخ سفید سوق دادند که در آن، بیشتر از برجام درباره قدرت داخلی و منطقهای ایران سخن گفته شد و دست آخر، ترامپ حتی نتوانست تصمیم قاطعی در مورد برجام بگیرد و همهچیز را موکول کرد به اقدام آتی کنگره و احتمالاً ادامه کار، به همراهی سعودیهای مرتجع و رسانههای وطنفروش ضدایرانی واگذار شده است.
در اینجا دو نکته را باید مدنظر داشت؛
اولاً باید از دولت آقای روحانی بهطور شفاف و واضح خواست که مقتضیات کشور را تا همانگونه که در سخنان دیشب خویش گفتند، به حرفها و سخنپراکنیهای آمریکاییها گره نزند و چارهای بیندیشد تا از این چاله به درآییم.
و ثانیاً حواسمان باشد که دقیقاً آنچیزی که در پیشبینیها بود، در حال تحقق است و دیگر محور حملات برنامه صلحآمیز هستهای ایران نیست و فشارها بناست به موضوع حقوقبشر و توان دفاعی و قدرت ملی هدایت شود. این نیازمند واکنش سریع در محکومیت سخنان توهینآمیز ترامپ(مانند گفتارهای صریح آقای روحانی) و اقدامات میانمدت در بهدرآوردن کشتی کشور از این معادله نابرابر است.