به گزارش مشرق، تیم ملی فوتبال ایران یک بار دیگر با هدف آماده شدن برای یک بازی حساس در انتخابی جام جهانی وارد اردو میشود و به همین دلیل، مسابقات لیگ برتر چند روزی تعطیل میشود. این مساله برای چندمین بار اعتراض برخی از مربیان را بر انگیخته است، اما باید دید آیا این اعتراضها منطقی و از جانب حق است یا صرفا برای توجیه برای ناکامیها مطرح میشوند؟
تیم ملی به گفته تمام مربیان، بازیکنان و کارشناسان ، ویترین فوتبال ایران است و موفقیت آن در مقیاس گستردهای به سود تمام فوتبال و باشگاههای ایران است. موفقیت تیم ملی اما شرایط و الزاماتی دارد که بدون آنها، پیروزی و رسیدن به هدف رویایی بیش نخواهد بود.
تیم ملی ایران در مسیر صعود به جام جهانی بازیهای تدارکاتی چندان خوبی نداشت تا بازیکنان غالبا جوان آن تجربه دیدارهای بینالمللی سنگین را پیدا کنند. سبک فوتبال بیشتر تیمهای ایرانی هم با آنچه " فوتبال روز دنیا" نامیده میشود فاصله زیادی دارد. بنابراین بازیکنان جوانی که از لیگ برتر جذب تیم ملی میشوند، فرصت زیادی برای یادگیری اصول نوین فوتبال ندارند.
شاید صحبت بالا کمی برخورنده باشد و برخی از مربیان لیگ برتری را آزرده خاطر کند، اما حقیقت این است که سالها است باشگاههای ایرانی در مسابقات بینالمللی توفیقی نداشتهاند و کیفیت بازیهای لیگ برتر هم چنگی به دل نمی زند. وقتی داربی تهران به عنوان گل سر سبد بازیهای فوتبال در ایران، آنقدر بی کیفیت و ساده برگزار میشود، دیگر انتظاری از سایر تیمها نمیتوان داشت.
مربیان معترض به تعطیلیهای لیگ، اکثرا به این نکته اشاره میکنند که نمیتوان با وقفههای طولانی مدت، برنامهریزی مناسب انجام داد و تعطیلی لیگ به تیم آسیب میزند، در حالی که در مدت تعطیلی لیگ، میتوان با برنامهریزی مناسب و انجام بازیهای تدارکاتی، تیم را در وضعیت مسابقه حفظ کرد.
از طرفی دیگر، برخی از مربیان از تعطیلات لیگ استقبال میکنند چون معتقدند تیمشان پیش از فصل نتوانست به خوبی بدنسازی کند و از این فرصت میشود به خوبی بهره برد. پس تعطیلی لیگ کاملا به ضرر همه تیمها نیست.
وقتی لیگ برتر ایران در شرایطی برگزار میشود که برخی تیمها پس از چند هفته هنوز در بدنسازی و میزان هماهنگی بازیکنان مشکل دارند و برخی تیمها هم با چند روز تعطیلی، تمام داشتههایشان را از دست میدهند، دیگر جایی برای اعتراض به تیم ملی نمیماند.
یکی ازمربیان لیگ برتری گفته پس از گذشت هفت هفته از لیگ، حالا وقتش شده که تیمش ۳۰ درصد کارهای تاکتیکی را انجام دهد. ۳۰ درصد پس از هفت هفته یعنی میزان توانایی مورد انتظار یک مربی از تیم لیگ برتریاش. در چنین فضایی نسبت به اردوهای تیم ملی – که در آنها باید بازیکنان آماده بازیهای حساس شوند – انتقاد میشود. گاهی انتقاد از روی یک مربی است که دست کم تجربه کار در مسابقات بینالمللی را دارد و گاهی از سوی کسی است که حتی یک دقیقه روی نیمکت یک تیم دسته سومی هم ننشسته و جایگاهی در امور فنی ندارد.
از همه این حرفها مهمتر این که برنامه لیگ و تیم ملی بهمن ماه ۹۴ یعنی چند ماه قبل از شروع لیگ شانزدهم به باشگاهها ارائه شده و تایید آنها را گرفته است. این یعنی مربیان لیگ برتری از چند ماه قبل میدانستند که برنامه لیگ چگونه است و در چه تاریخهایی و با چه فاصلههایی تعطیل است.
حال این سوال مطرح میشود که آیا مربیان معترض برنامه سازمان لیگ را نخوانده امضا کردهاند با باشگاهها بدون اطلاع مربیان، برنامه را تایید کردهاند؟ شاید هم مربیان برنامه را خواندهاند، ولی آن را جدی نگرفتهاند!
احتمال دیگری هم وجود دارد که برخی از مربیان پس از گذشت چند هفته از لیگ خواستهاند ناکامی خود را در کسب نتیجه دلخواه به مسائلی دیگر مانند تعطیلیهای لیگ ربط دهند که این احتمال بسیار آزار دهنده است.
واقعیت این است که فوتبال آسیا از اروپای صاحب فوتبال عقبتر است و در آسیا هم کشورهای غرب قاره از خاور دور عقبتراند. این عقب ماندگی نه فقط در بحث فنی که در مقوله مدیریت و برنامهریزی هم مصداق دارد و حتی در برنامهریزیهای AFC برای بازیهای ملی و باشگاهی، مشکلات زیادی علیه کشورهای غرب آسیا میشود.
کشوری مثل ازبکستان که در سالهای اخیر پیشرفت زیادی در فوتبال داشته و اکنون صدرنشین گروه اول انتخابی جام جهانی است، برای دیدارهای ملیاش چند روز زودتر از ایران، لیگ خود را تعطیل کرده است.
در گذشته هم نمونههای زیادی برای تعطیل شدن لیگ با هدف کمک به تیم ملی مشاهده میشود. تنها برای یک نمونه از این دست، به سال ۱۳۸۳ باز میگردیم؛ در سالی که ایران برای صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان میجنگید لیگ فوتبال ایران به خاطر دیدار تیم ملی برابر بحرین از چهارم تا بیست و یکم بهمن ماه – ۱۷ روز – تعطیل شد و در این مدت ایران در بازی تدارکاتی با تیمهای بوسنی و هرزگوین و شهاب زنجان برگزار کرد. در آن سال تیم ملی با هدایت برانکو برانکوویچ به جام جهانی راه یافت.
تیم ملی به گفته تمام مربیان، بازیکنان و کارشناسان ، ویترین فوتبال ایران است و موفقیت آن در مقیاس گستردهای به سود تمام فوتبال و باشگاههای ایران است. موفقیت تیم ملی اما شرایط و الزاماتی دارد که بدون آنها، پیروزی و رسیدن به هدف رویایی بیش نخواهد بود.
تیم ملی ایران در مسیر صعود به جام جهانی بازیهای تدارکاتی چندان خوبی نداشت تا بازیکنان غالبا جوان آن تجربه دیدارهای بینالمللی سنگین را پیدا کنند. سبک فوتبال بیشتر تیمهای ایرانی هم با آنچه " فوتبال روز دنیا" نامیده میشود فاصله زیادی دارد. بنابراین بازیکنان جوانی که از لیگ برتر جذب تیم ملی میشوند، فرصت زیادی برای یادگیری اصول نوین فوتبال ندارند.
شاید صحبت بالا کمی برخورنده باشد و برخی از مربیان لیگ برتری را آزرده خاطر کند، اما حقیقت این است که سالها است باشگاههای ایرانی در مسابقات بینالمللی توفیقی نداشتهاند و کیفیت بازیهای لیگ برتر هم چنگی به دل نمی زند. وقتی داربی تهران به عنوان گل سر سبد بازیهای فوتبال در ایران، آنقدر بی کیفیت و ساده برگزار میشود، دیگر انتظاری از سایر تیمها نمیتوان داشت.
مربیان معترض به تعطیلیهای لیگ، اکثرا به این نکته اشاره میکنند که نمیتوان با وقفههای طولانی مدت، برنامهریزی مناسب انجام داد و تعطیلی لیگ به تیم آسیب میزند، در حالی که در مدت تعطیلی لیگ، میتوان با برنامهریزی مناسب و انجام بازیهای تدارکاتی، تیم را در وضعیت مسابقه حفظ کرد.
از طرفی دیگر، برخی از مربیان از تعطیلات لیگ استقبال میکنند چون معتقدند تیمشان پیش از فصل نتوانست به خوبی بدنسازی کند و از این فرصت میشود به خوبی بهره برد. پس تعطیلی لیگ کاملا به ضرر همه تیمها نیست.
وقتی لیگ برتر ایران در شرایطی برگزار میشود که برخی تیمها پس از چند هفته هنوز در بدنسازی و میزان هماهنگی بازیکنان مشکل دارند و برخی تیمها هم با چند روز تعطیلی، تمام داشتههایشان را از دست میدهند، دیگر جایی برای اعتراض به تیم ملی نمیماند.
یکی ازمربیان لیگ برتری گفته پس از گذشت هفت هفته از لیگ، حالا وقتش شده که تیمش ۳۰ درصد کارهای تاکتیکی را انجام دهد. ۳۰ درصد پس از هفت هفته یعنی میزان توانایی مورد انتظار یک مربی از تیم لیگ برتریاش. در چنین فضایی نسبت به اردوهای تیم ملی – که در آنها باید بازیکنان آماده بازیهای حساس شوند – انتقاد میشود. گاهی انتقاد از روی یک مربی است که دست کم تجربه کار در مسابقات بینالمللی را دارد و گاهی از سوی کسی است که حتی یک دقیقه روی نیمکت یک تیم دسته سومی هم ننشسته و جایگاهی در امور فنی ندارد.
از همه این حرفها مهمتر این که برنامه لیگ و تیم ملی بهمن ماه ۹۴ یعنی چند ماه قبل از شروع لیگ شانزدهم به باشگاهها ارائه شده و تایید آنها را گرفته است. این یعنی مربیان لیگ برتری از چند ماه قبل میدانستند که برنامه لیگ چگونه است و در چه تاریخهایی و با چه فاصلههایی تعطیل است.
حال این سوال مطرح میشود که آیا مربیان معترض برنامه سازمان لیگ را نخوانده امضا کردهاند با باشگاهها بدون اطلاع مربیان، برنامه را تایید کردهاند؟ شاید هم مربیان برنامه را خواندهاند، ولی آن را جدی نگرفتهاند!
احتمال دیگری هم وجود دارد که برخی از مربیان پس از گذشت چند هفته از لیگ خواستهاند ناکامی خود را در کسب نتیجه دلخواه به مسائلی دیگر مانند تعطیلیهای لیگ ربط دهند که این احتمال بسیار آزار دهنده است.
واقعیت این است که فوتبال آسیا از اروپای صاحب فوتبال عقبتر است و در آسیا هم کشورهای غرب قاره از خاور دور عقبتراند. این عقب ماندگی نه فقط در بحث فنی که در مقوله مدیریت و برنامهریزی هم مصداق دارد و حتی در برنامهریزیهای AFC برای بازیهای ملی و باشگاهی، مشکلات زیادی علیه کشورهای غرب آسیا میشود.
کشوری مثل ازبکستان که در سالهای اخیر پیشرفت زیادی در فوتبال داشته و اکنون صدرنشین گروه اول انتخابی جام جهانی است، برای دیدارهای ملیاش چند روز زودتر از ایران، لیگ خود را تعطیل کرده است.
در گذشته هم نمونههای زیادی برای تعطیل شدن لیگ با هدف کمک به تیم ملی مشاهده میشود. تنها برای یک نمونه از این دست، به سال ۱۳۸۳ باز میگردیم؛ در سالی که ایران برای صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان میجنگید لیگ فوتبال ایران به خاطر دیدار تیم ملی برابر بحرین از چهارم تا بیست و یکم بهمن ماه – ۱۷ روز – تعطیل شد و در این مدت ایران در بازی تدارکاتی با تیمهای بوسنی و هرزگوین و شهاب زنجان برگزار کرد. در آن سال تیم ملی با هدایت برانکو برانکوویچ به جام جهانی راه یافت.