به گزارش مشرق، عملکرد ضعیف تیم ملی فوتبال ایران در طول ۹۰ دقیقه دیدار برابر قطر و پیروزی در وقت های اضافه به لطف اشتباه دروازه بان قطر انتقادات بسیاری را متوجه کارلوس کی روش کرد.
برخی اعتقاد دارند که تیم ملی فوتبال ضعیفی را ارائه کرده و باید برای دیدارهای آینده بهتر بازی کند. این عده بردن قطر را نتیجه اشتباه دروازه بان این تیم می دانند و خیلی به این برد ارزشمند اهمیت نمی دهند.
اما گروهی دیگر اعتقاد دارند که مهم این است که تیم ملی توانسته در مرحله نهایی مقدماتی جام جهانی سه امتیاز حساس و ارزشمند بگیرد و اهمیتی ندارد که زیبا بازی نکرده و نتوانسته تماشاگران را از حیث دیدن یک فوتبال تاکتیکی راضی کند.
به نظر میرسد کارلوس کیروش لای منگنه فوتبال ایران گیر کرده است، او امروز با جامعهای مواجه شده که اگر تیمش مثل بازی با عراق ده نفره زیبا بازی کند و سه گل بزند و در پنالتی ها شکست بخورد، با انتقاد مواجه میشود.
اگر هم مقل بازی با قطر زیبا بازی نکند اما دو بر صفر بازی اول مقدماتی جام جهانی را ببرد باز هم با برخی انتقادها مواجه میشود. در واقع در هر صورت برخی وجود دارند که از کیروش انتقاد میکنند، فرقی هم نمی کند که کدام مسیر را برود و کدام نتایج یا عملکرد فنی را داشته باشد.
دیدارهای مقدماتی جام جهانی زیبا نیست
با این وجود باید نوشت: دیدارهای مقدماتی جام جهانی همین است که هست، بازی هایی به شدت نتیجه گرایانه برای همه تیم های جهان. اینجا باید برد، کیفیت برد مهم نیست، مهم بردن است و صعود کردن. در جام ملت ها اندکی این ماجرا متفاوت است، در این جام برخی تیم ها جوانگرایی را شروع می کنند و بازی ها را برای آبدیده کردن بازیکنانشان انتخاب می کنند. به همین دلیل شما در جام ملت ها همیشه کره جنوبی ضعیف تری را می بینید، یا ژاپنی به هم ریخته تر و هیجان زده تر و همینطور استرالیا.
اما در رقابتهای انتخابی جام جهانی اصلا اینگونه نیست و تیمها برای سه امتیاز جان می دهند و همه کار میکنند. کیروش اما به نظر میرسد با وجود این انتقادها مسیر خودش را در ایران پیدا کرده، او تیم را نه برای بازی زیبا که برای پیروزی کوچ میکند و هر آنچه در توان دارد و هر چه بلد است از جنگ روانی و دعوا و مشت کردن دستهایش گرفته تا دعوا با منتقدین همه کار میکند تا صعود کند، او انگار اگر شکست بخورد در مرز سکته کردن قرار میگیرد.
چه کرده ایم و از کیروش چه میخواهیم؟
پرسش اصلی اما اینجاست که ما برای بردن و زیبا بازی کردن کلا چه کرده ایم که به تناسب آن توقع بیشتری داشته باشیم؟ آیا بازیکنان بهتری از اینکه امروز کیروش دارد، داریم و کیروش از آنها دعوت نمیکند؟ آیا برای این مربی اردوهای درخواستی اش را ردیف کرده ایم یا اینکه اردوهای تیم ملی را لغو کردیم تا باشگاههایمان به اردو بروند و برای لیگ برتر ایران آماده تر باشند؟ پاسخ به این پرسش ها میتواند نگاهی منصفانه به پینگ پنگ انتقادی ما و کیروش نشان بدهد. چه داده ایم و چه گرفته ایم؟
انتقادهایی که منصفانه است
البته این به معنی تایید همه کارهای کیروش نیست، به عنوان مثال بازی دادن به رضائیان و طارمی و حتی حاج صفی که مدت ها بدون تیم بوده اند و به طور کلی از آمادگی بدنی دور هستند و در شرایط مسابقه قرار نداشتند جای ابهام و پرسش را باز نگه می دارد اما تابلوی نتیجه تیمی که تنها یک اردو داشته و کلا در طول سال مثل تیم های بزرگ دنیا بازی های تدارکاتی خوبی هم انجام نمی دهد و کلا نیروی انسانی اش هم همین است که میبینیم، جای بحث زیادی باقی نمیگذارد و تنها یک سوال دیگر باقی می ماند و آن اینکه اگر کی روش بازی را باخته بود تکلیف چه میشد؟ یعنی قطری که برای میزبانی جام جهانی میکوشد و دلار نفتی خرج میکند ممکن نبود که ایران را ببرد؟
تیم برانکو هم در جام جهانی زیبا بازی نمیکرد
و پرسش آخر این که آیا همین انتقادها را از برانکو در راه جام جهانی ۲۰۰۶ نداشتیم؟ آن روزها هم به برانکو میگفتیم تیمش خوب فوتبال بازی نمی کند! حتی از جدایی او از تیم ملی جشن هم گرفتیم اما چند ماه بعد وی را به عنوان برترین مربی تاریخ فوتبالمان طی سی سال اخیر برگزیدیم. برانکو هم در راه جام جهانی زیبا بازی نمی کرد. او به شدت برنامه ریزی داشت و تنها یکی دو بازی مثل کره جنوبی با توانایی های ویژه علی کریمی بود که زیبا بازی کردیم و آن بازی هم اتفاقا در جام ملتهای آسیا بود و نه در راه جام جهانی.
برخی اعتقاد دارند که تیم ملی فوتبال ضعیفی را ارائه کرده و باید برای دیدارهای آینده بهتر بازی کند. این عده بردن قطر را نتیجه اشتباه دروازه بان این تیم می دانند و خیلی به این برد ارزشمند اهمیت نمی دهند.
اما گروهی دیگر اعتقاد دارند که مهم این است که تیم ملی توانسته در مرحله نهایی مقدماتی جام جهانی سه امتیاز حساس و ارزشمند بگیرد و اهمیتی ندارد که زیبا بازی نکرده و نتوانسته تماشاگران را از حیث دیدن یک فوتبال تاکتیکی راضی کند.
به نظر میرسد کارلوس کیروش لای منگنه فوتبال ایران گیر کرده است، او امروز با جامعهای مواجه شده که اگر تیمش مثل بازی با عراق ده نفره زیبا بازی کند و سه گل بزند و در پنالتی ها شکست بخورد، با انتقاد مواجه میشود.
اگر هم مقل بازی با قطر زیبا بازی نکند اما دو بر صفر بازی اول مقدماتی جام جهانی را ببرد باز هم با برخی انتقادها مواجه میشود. در واقع در هر صورت برخی وجود دارند که از کیروش انتقاد میکنند، فرقی هم نمی کند که کدام مسیر را برود و کدام نتایج یا عملکرد فنی را داشته باشد.
دیدارهای مقدماتی جام جهانی زیبا نیست
با این وجود باید نوشت: دیدارهای مقدماتی جام جهانی همین است که هست، بازی هایی به شدت نتیجه گرایانه برای همه تیم های جهان. اینجا باید برد، کیفیت برد مهم نیست، مهم بردن است و صعود کردن. در جام ملت ها اندکی این ماجرا متفاوت است، در این جام برخی تیم ها جوانگرایی را شروع می کنند و بازی ها را برای آبدیده کردن بازیکنانشان انتخاب می کنند. به همین دلیل شما در جام ملت ها همیشه کره جنوبی ضعیف تری را می بینید، یا ژاپنی به هم ریخته تر و هیجان زده تر و همینطور استرالیا.
اما در رقابتهای انتخابی جام جهانی اصلا اینگونه نیست و تیمها برای سه امتیاز جان می دهند و همه کار میکنند. کیروش اما به نظر میرسد با وجود این انتقادها مسیر خودش را در ایران پیدا کرده، او تیم را نه برای بازی زیبا که برای پیروزی کوچ میکند و هر آنچه در توان دارد و هر چه بلد است از جنگ روانی و دعوا و مشت کردن دستهایش گرفته تا دعوا با منتقدین همه کار میکند تا صعود کند، او انگار اگر شکست بخورد در مرز سکته کردن قرار میگیرد.
چه کرده ایم و از کیروش چه میخواهیم؟
پرسش اصلی اما اینجاست که ما برای بردن و زیبا بازی کردن کلا چه کرده ایم که به تناسب آن توقع بیشتری داشته باشیم؟ آیا بازیکنان بهتری از اینکه امروز کیروش دارد، داریم و کیروش از آنها دعوت نمیکند؟ آیا برای این مربی اردوهای درخواستی اش را ردیف کرده ایم یا اینکه اردوهای تیم ملی را لغو کردیم تا باشگاههایمان به اردو بروند و برای لیگ برتر ایران آماده تر باشند؟ پاسخ به این پرسش ها میتواند نگاهی منصفانه به پینگ پنگ انتقادی ما و کیروش نشان بدهد. چه داده ایم و چه گرفته ایم؟
انتقادهایی که منصفانه است
البته این به معنی تایید همه کارهای کیروش نیست، به عنوان مثال بازی دادن به رضائیان و طارمی و حتی حاج صفی که مدت ها بدون تیم بوده اند و به طور کلی از آمادگی بدنی دور هستند و در شرایط مسابقه قرار نداشتند جای ابهام و پرسش را باز نگه می دارد اما تابلوی نتیجه تیمی که تنها یک اردو داشته و کلا در طول سال مثل تیم های بزرگ دنیا بازی های تدارکاتی خوبی هم انجام نمی دهد و کلا نیروی انسانی اش هم همین است که میبینیم، جای بحث زیادی باقی نمیگذارد و تنها یک سوال دیگر باقی می ماند و آن اینکه اگر کی روش بازی را باخته بود تکلیف چه میشد؟ یعنی قطری که برای میزبانی جام جهانی میکوشد و دلار نفتی خرج میکند ممکن نبود که ایران را ببرد؟
تیم برانکو هم در جام جهانی زیبا بازی نمیکرد
و پرسش آخر این که آیا همین انتقادها را از برانکو در راه جام جهانی ۲۰۰۶ نداشتیم؟ آن روزها هم به برانکو میگفتیم تیمش خوب فوتبال بازی نمی کند! حتی از جدایی او از تیم ملی جشن هم گرفتیم اما چند ماه بعد وی را به عنوان برترین مربی تاریخ فوتبالمان طی سی سال اخیر برگزیدیم. برانکو هم در راه جام جهانی زیبا بازی نمی کرد. او به شدت برنامه ریزی داشت و تنها یکی دو بازی مثل کره جنوبی با توانایی های ویژه علی کریمی بود که زیبا بازی کردیم و آن بازی هم اتفاقا در جام ملتهای آسیا بود و نه در راه جام جهانی.