به گزارش مشرق، حسین کعبی بعد از حدود 20 سال از فوتبال خداحافظی کرد. خسته از حاشیههایی که در همه این سالها برایش ساخته بودند ولی دلخوش و پشتگرم به حمایت مردم؛ خسته از مربیانی که به قول خودش دلش را شکستند تا هرگز آنها را نبخشد اما امیدوار به دنیای پیشرو در همین عرصه. با کعبی در این گفتوگو از هر دری صحبت کردهایم؛ از ماجراهایش در سپیدرود و جنگ و دعواها با خداداد و رفاقت با کریمی تا واکاوی گذشتههای نهچندان دور و صحبت درباره شایعاتی که دهان به دهان درخصوصش میچرخید تا زمینش بزند، اما او ایستاد و سلامت به کارش ادامه داد.
بیشتر بخوانید:
ملیپوش سابق خداحافظی کرد و همکار کریمی شد!
گفتوگو با کعبی را در ادامه میخوانید:
سرانجام از فوتبال خداحافظی کردی.
بعد از مشورت با علی کریمی به این نتیجه رسیدم که بهتر است از میادین خداحافظی و مربیگری را شروع کنم.
از لحاظ بدنی نمیکشیدی یا روحی؟
مشکل بدنی نداشتم. امسال فقط یک بازی را به خاطر اختلاف با مربی قبلی از دست دادم و موردی از این لحاظ نبود. اگر مشکل بدنی داشتم سال قبل خداحافظی میکردم.
در این یکی دو سال اخیر خیلی در سپیدرود اذیت شدید. اوضاع چطور بود؟
درست میگویید. فوتبال همین است و آدم در اینطور تیمها از هر لحاظ اذیت میشود. با این حال با علی کریمی مشورت کردم و این تصمیم را گرفتم. من دوست داشتم با خیال راحت درکنار او باشم و کریمی نیز در عرصه مربیگری کمکم کند و چیزهایی یاد بگیرم.
برنامهات برای مربیگری جدی است؟
بله، تمام سعی و تلاشم را میکنم تا در این زمینه از علیآقا و حتی دستیارانش از جمله امامیفر امور مربیگری را یاد گرفته و بتوانم به سپیدرود کمک کنم.
فکر میکنی سپیدرود در لیگ برتر میماند؟
صدردرصد میماند.
در یکی دو سال اخیر زیر و روی فوتبال را در سپیدرود زیاد دیدی. فکر نمیکنی اگر در بین مربیگری کریمی در سپیدرود وقفه نمیافتاد، کارها بهتر پیش میرفت؟
تیم را بد بستند و بازیکنانی را جذب کردند که یک مدت بازی نمیکردند. مدیرانمان هم فوتبالی نبودند. به خاطر منافع خودشان آمدند و به فکر سپیدرود و مردم نبودند درحالی که این تیم مردمی است. هرکاری میخواستند با این تیم کردند و چون من کاپیتان تیم بودم، درجریان همه امور قرار میگرفتم. آقایان با مربی سپیدرود روی پلههای فدراسیون فوتبال قرارداد امضا کردند. من آمار همهچیز را داشتم و خبر دارم چطور قرارداد بستند و چطور بازیکن گرفتند. اتفاقاتی در ابتدای فصل افتاد که مطمئن بودم روزهای سختی برای سپیدرود در پیش است. تیم را بد بستند و هیچکس از این تیم انتظار نتایج خوب را نداشت. البته نمیگویم بازیکنان بدی گرفتیم و مشکل از آنها نبود، بلکه آنهایی که قرار شد با بازیکنان کار کنند، این کاره نبودند.
چه شد که با خداداد عزیزی به مشکل خوردی؟
چه بگویم! شما در رسانه هستید و بهتر میدانید. مشکلی نیست. بعد از اخراجم توسط آن آقایی که اسمش را آوردید، مردم من را خواستند که به سپیدرود برگشتم و همین موضوع یک دنیا برایم ارزش دارد. همین استقبال مردم از خداحافظیام خیلی ارزشمند است و معتقدم آنها خوب و بد را خیلی خوب میفهمند. من با خاطره خوب آمدم و با خاطره خوب هم میروم. با عزت شروع کردم و با عزت هم فوتبال را تمام کردم. مردم به من لطف دارند و من به خاطر همانها و علی کریمی فوتبال را کنار گذاشتم.
افتخارات کمی نداشتی که خداداد با آن صحبتها علیه تو تاخت!
عیبی ندارد! از این ناراحت است که نصف من هم بازی ملی ندارد! ناراحت است که 40 بازی ملی دارد درحالی که من 94 بار با افتخار پیراهن تیمملی را بر تن کردم. ناراحت از این بود که چندبار در رختکن با هم جر و بحث کرده بودیم. ناراحتی ندارد، اگر ناراحتی داشت امروز در کارنامهام 94 بازی ملی نبود! هرکسی شخصیت و لیاقت خودش را دارد. من به هیچکس کاری ندارم و کار خودم را میکنم و اسم کسی را نمیآورم. سطح فوتبال من همین بود که 94 بازی ملی دارم و شاید یک نفر دیگر 10 بازی ملی داشته باشد! اینکه من این تعداد لباس تیمملی را پوشیدم مگر چه اتفاقی افتاد؟ هیچ اتفاقی! من با هیچکس کار ندارم، این آقایان هستند که با من کار دارند.
از فدراسیون فوتبال توقع نداشتی پیامی برای خداحافظیات صادر کند؟
نیازی ندارم کسی از من تقدیر و تشکر کند. من اصلا به کسی نیاز ندارم. من به مردم نیاز دارم که همیشه به من لطف داشته و دارند و همین که آنها برایم پیام تقدیر و تشکر گذاشتند، کفایت میکند.
بحث نیاز نیست، این موضوع میتواند بهنوعی حرمت گذاشتن به پیشکسوتان باشد.
فوتبال ما همین است، آدم چه حرفی میتواند بزند؟ مربی تیمملی هرچی دلش میخواهد علیه مربیان ایرانی صحبت میکند و امروز که به روز سخت میرسد، آنها را جمع و از آنها تشکر میکند. چطور از روز اول از این مربیها انتقاد میکرد؟
میگویند این موارد نشانه خداحافظی کیروش از تیمملی است.
این کارها به چه دردی میخورد؟ آن از دستیارش که به همه خبرنگاران فحاشی کرد و هیچکس هیچچیزی نمیگوید. کسی باید جرأت داشته باشد و یک چیزی بگوید چون آقایان پول بیتالمال که حق مربیان ایرانی است را میبرند. اینها پول بیتالمال که مربیانمان باید بگیرند را میبرند. آدم سر این مسائل ناراحت میشود.
به هر حال اتفاق خوبی نیست که تیمملی بدون بدرقه به یک تورنمنت مهم برود!
این اتفاق افتاد چون مقصر خود کیروش است. در این بین بازیکنانی که همه از دوستانم هستند ضرر کردند. هیچکس با او رابطه خوبی ندارد. هیچ بنیبشری با او نمیسازد. با همه دعوا دارد درحالی که همه امکانات را دارد، نمیدانم دیگر چه چیزی میخواهد.
برخی میگویند به خاطر تعصبش به تیمملی این کارها را میکند.
ما خودمان ختم روزگاریم و کاملا از این کارها بلدیم که چگونه بقیه را سیاه کنیم. نمیتواند با این حرفها ما را سیاه کند. اگر دلش به حال فوتبال ما میسوخت دستیارش به یک خبرنگار فحاشی نمیکرد. کیروش فقط به فکر پولش است و این حرفها که گفته میشود ارزشی ندارد.
به گذشتهها برگردیم. گفته بودی 3 نفر را هرگز نمیبخشی. احتمالا یکیشان خداداد است، دو مربی دیگر چه کسانی هستند؟
کارهایی که با من کردند، کار درستی نبود. اگر در حقشان نامردی میکردم، شاید حق داشتند آن کارها را کنند اما من هیچکاری علیه آنها نکردم. نه زیرآبی زدم، نه در حقشان نامردی کردم و حتی بیاحترامی هم نکردم. آنها با من مشکل داشتند ولی من با آنها مشکلی نداشتم. شاید مربیگری سلیقهای باشد اما کاری که با من کردند، کار درستی نبود چون دلم را شکستند! به من تهمت زدند و ماجرا را به سمتی بردند که من را مقصر شکستها جلوه دهند؛ شکست سپیدرود و سایر شکستها و... اما مردم در این سه سال وقتی دیدند کعبی فقط فوتبال بازی میکند و به مسائل حاشیهای کاری ندارد او را خواستند، اما چرا آن شخص را در سپیدرود نخواستند؟! این یک واقعیت است.
منظورت از دو مربی دیگر چه کسانی بودند؟
یک نفر از آنها مربی سابق استقلالخوزستان بود.
منظورت ویسی است؟
حالا هرکسی میخواهد باشد. همه میدانند چه کسی را میگویم!
نفر سوم کدام مربی بود؟
یک موضوعی بین من و او بود که حل شد. من آدم کینهای نیستم.
شاید برخی بگویند منظورت افشین قطبی بوده است؛ آن هم به خاطر شکایتی که سالها پیش از تو کرد.
من کاری با قطبی ندارم، ضمن اینکه او از من شکایتی نکرده بود.
اگر همچنان بازی میکردی؛ قبل از بازی تیمت با فولاد برای قطبی گل میبردی؟
با جان و دل این کار را میکردم. من هرگز نمکنشناس نیستم، هرچه باشد یک چیزهایی قطبی یادم داده است. در دلم چیزی نیست، اگر از دست قطبی ناراحت هم باشم اما هرجا باشد برای او دستهگل میبرم. مدیر برنامههایش میگفت مدام در فکر توست و سراغت را گرفته و در همان ابتدای ورودش به فولاد از تو تعریف کرد. با قطبی هیچ مشکلی ندارم.
یکبار هم در گذشته گفته بودی اگر برانکو به ایران برگردد بدبخت میشود!
شاید به خاطر بحث ممنوعالخروجیاش بود. او مدتها به خاطر مالیاتش نمیتوانست به ایران بیاید و شاید به همین دلیل چنین حرفی را زدم. او واقعا در پرسپولیس خوب کار کرد.
قضیه محرومیت تو برای چه بود؟ گفته بودی به خاطر 4 میلیون تومان، اما برخی شایعه درست کردند به خاطر قلیان کشیدن و تتو محرومت کردند.
محرومیتم برای همان 4 میلیون تومان بدهی بود. در این چند سال ح.ک را متهم به حضور در پارتی کردند. حتی به دوپینگ و صغر سن هم متهم شدم. اتهام بعدی شرطبندی بود. 20 سال در این فوتبال هستم، خداراشکر که الان مردم پشتم هستند و همه میدانند کعبی هیچ بهانهای را در 20 سال حضور دست کسی نداد.
یک خبر دیروز منتشر شد که یک بازیکن هندی با 13 سال صغر سن بهعنوان جوانترین بازیکن در لیگ هند گلزنی کرده اما حالا افشای صغرسنش حسابی جنجال به پا کرده است. این هم یک نکته جالب بود و شاید برخی که به تو اتهام میزدند، با این اتفاق یاد تو بیفتند.
اجازه بدهید من این موضوع را کامل کنم، شاید خیلیها از همانهایی که گفتید یکبار برای همیشه متوجه موضوع بشوند. در غیر این صورت آن کسانی که من را دوست دارند به این مسائل توجه نمیکنند. این را برای آنهایی میگویم که فضول هستند؛ اگر برخی فکر میکنند که من 45 ساله هستم، خوشحالم که با 45 سالگی فوتبالم را تمام کردم. اگر برخی فکر میکنند 45 ساله هستم، خوشحالم که با سربلندی در این سن و باعزت فوتبال را کنار گذاشتم که حسرت در دل برخیها نماند! دیگر هم درمورد سن و سالم و شناسنامهام حرفی ندارم. فوتبال را کنار گذاشتم تا دیگر کسی درباره من حرف و حدیثی مطرح نکند.
گفته بودی تکبهتک به استرالیا را هرکس دیگری هم بود گل میکرد، هنوز هم روی حرفت هستی؟
صددرصد؛ با جان و دل این حرف را زدم و هنوز هم روی حرفم هستم!
خاطرهانگیزترین بازی ملیات کدام است؟
بازی با کرهجنوبی در جام ملتها که 4 بر 3 بردیم و بازی با پرتغال در جامجهانی؛ معمولا همه بازیهای ملی من برایم خوب و خاطرهانگیز بود.
لحظهای که فیگو را مصدوم کردی هم حتما خاطرهانگیزترین صحنه در بازیهای ملیات بهشمار میرود؟
اتفاقا لحظه برخوردم با فیگو، بدترین خاطرهام بود.