مشرق- برد خیره کننده تراکتورسازی برابر استقلال خوزستان در هفته هشتم لیگ برتر آغاز رویاپردازیهای دوباره مالک جاه طلب تبریزیها برای تیمش بود. همو که در جهش افسارگسیخته دلار از بریز و بپاش و خاصه خارجی برای ستارهها هیچ ابایی ندارد و تا مرز جنون به این بازی دیوانه وار ادامه میدهد. همو که در فصل جاری به ضرب اسکناسهایش پای هر چه ستاره ریز و درشت بوده را به تبریز باز کرده و با این تیم پرستاره سودای قهرمانی را در سر میپروراند اما درست در همین لحظه یعنی دقایقی بعد از این برد خیره کننده، میتوان از خانه روی آب تراکتور نوشت و از خشت رویایی گفت که آقای مالک متمول بر آب زده است.
آنچه در فصل جاری در تراکتور رخ داده، البته که نمونه ریز و درشت وطنی و خارجی دارد. نمونههایی که جملگی با شکستهای بزرگ و کوچک همراه شدهاند و به هیچ کجا نرسیدند. رویاهایی که با اسکناسهای بی حد و مرز روی تعبیر را ندیدهاند و همچون عقدهای روی دل صاحبان خود ماندهاند. نزدیک ترین نمونه وطنی بی تردید استیل آذین است؛ همان تیمی که در دهه 80 و بعد ظهور پدیدهای چون حسین هدایتی نضج گرفت و در فوتبال ایران خبرساز شد اما هدایتی با وجود خرید بزرگترین ستارههای فوتبال ایران هرگز عاقبت بخیر نشد و تیمش به جای قهرمانی، سقوط کرد و سالها بعد از آن فاجعه، حالا مالک خستهاش به جای قهرمانی، رویای آزادی از پشت میلههای زندان را در سر میپروراند!
نمونههای خارجی نیز پرشمارند؛ من سیتی و پاری سن ژرمن شاید مهمترین و پررنگ ترین نمونههای خارجی هستند. دو تیمی که غرق در دلارهای نفتی شیوخ قطری در اروپا همه معادلات را بر هم زدهاند و هر ستارهای را که اراده میکنند، در چنگ آنهاست اما تمام این ولخرجیهای بی حد و حصر نیز سبب نشده دو تیم پرستاره فرانسوی و انگلیسی حتی به جمع 4 تیم پایانی لیگ قهرمانان اروپا راه پیدا کنند و بعد از قریب به یک دهه و حیف و میل کردن میلیاردها دلار هنوز به فینال اروپا نیز نرسیدهاند.
این نمونههای دم دستی میتواند چراغ راه تراکتورسازی و مالک جاه طلبش باشد اما او ترجیح داده که چراغ را خاموش کرده و دقیقا در همین مسیر شلتاق کند. هزینه گزاف برای هیچ. زنوزی بهعنوان یک چهره متمول و مولتی میلیاردر، تشنه و حریص شهرت و موفقیت است اما مسیری را انتخاب کرده که جز بدنامی و بی اعتباری برای او تحفهای نخواهد داشت. او برای رسیدن به این دو مولفه اغواکننده، گزاره کاپیتالیسی را اجرا میکند در حالیکه این فرهنگ استثماری دیگر حتی در آفریقای استعمارزده نیز جواب نمیدهد و به نتیجه منتج نخواهد شد. آقای میلیاردر در حالی فوتبال را بهعنوان کاتالیزوری برای شهرت و قدرت انتخاب کرده که هنوز الفبای آن را نمیداند و به طور کل با آن بیگانه است. او نمیداند که فوتبال و اساسا حوزه ورزش یک پدیده دیربازده است که برای موفقیت باید در آن ذره ذره کاشت و رنج و مرارت کشید و شکیبایی پیشه کرد تا این کاشت، در نهایت بعد از چندین و چند سال به بار نشسته و ثمر بدهد. در این مزرعه با بریز و بپاش و ولخرجی هیچ محصولی به دست نمیآید و تنها نتیجه، زمین سوخته است که البته میلیاردها تومان و دلار در آن بر باد رفته.
مالک تراکتورسازی هر تصمیمی که تا به امروز گرفته از اساس و ریشه غلط بوده؛ از استخدام مربی نامدار اما سالخورده و بی انگیزه گرفته تا خرید ستارههای به انتهای خط رسیده تیم ملی با قراردادی سه ساله. او هنوز بدیهیات فوتبال را هم بلد نیست، تا آنجا که در تقابل سرمربی و ستاره اش، با یک نمایش پوپولیستی کودکانه طرف ستاره میلیاردیاش را میگیرد و اینگونه با دست خود بازیکن سالاری را در تیمش نهادینه میکند.
چهره خندان آقای میلیاردر در پایان برد خرد کننده تیمش برابر رقیب را فراموش کنید، خندههای مستانه امروز با این سبک مدیریت خیلی زود جای خود را به اشکهایی خواهند داد که به این زودیها بند نمیآید. اشکهایی که شاید امتداد آن همانند عابربانک فوتبال به پشت میلهها ختم شود!
* سعید آقایی (ورزشی نویس ایران ورزشی)