مشرق- انقلاب اسلامی ۳۷ ساله شد؛ انقلابی که «زلزلهای در دنیا ایجاد و یک منظومهی فکری نو را به دنیا عرضه کرد»(۱۳۹۴/۰۶/۱۲)
این حرف نو و الگوی بیبدیل، آنچنان در حال پیشرفت است که امروز «همهى
مراکز فکر و اندیشهى سیاسى در دنیاى استکبار [به دنبال این هستند]...
بتوانند این درخت تناور را که یک روزى یک نهال باریکى بود و نتوانستند آن
را از بین ببرند و حالا درخت تناورى شده، ریشهکن کنند، سرنگون کنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۱۹)
البته باید هم احساس خطر کنند، بترسند و توطئه کنند، چون امروز دیگر «فکر
اسلامى از محدودهى نظام جمهورى اسلامى خارج شده... مثل هواى خوش، مثل باد
لطیف، مثل بوى گُل... و یک جاهایى انسانهاى قوى و کارآزمودهاى را پرورش
داده و تربیت کرده.»(۱۳۹۴/۱۰/۱۹)
است. اما توطئه علیه انقلاب اسلامی، پدیده جدیدی نیست «جنگ تحمیلى...
جنگهاى قومیّتها... محاصرهى اقتصادى... تحریمهاى شدیدى که در این
سالهاى اخیر برقرار کردند... تشکیل گروههاى تکفیرى در شرق و در غرب کشور
ما همه براى همین است که این انقلاب را از بین ببرند»(۱۳۹۴/۱۰/۱۹)
همه اینها نشان میدهد که روشهای دشمنی و توطئه متنوع بوده و دشمن در هر
مرحله با نقشهی جدیدی به مصاف حرکت عظیم و فراگیر انقلاب اسلامی آمده است.
هدف و نقشه دشمن چیست؟
هدف و نقشهی شماره یک دشمن «سقوط نظام جمهورى اسلامى بود. هدف اول، براندازى بود.»(۱۳۸۹/۱۱/۱۵) اما بر اثر شکستهای مکرر نقشهی براندازی، نقشهی دوم اینگونه طراحی شد که «انقلاب را استحاله کنند؛ یعنى صورت انقلاب باقى بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود.»(۱۳۸۹/۱۱/۱۵) امروز این جریان بنا نیست مانند سابق حرف از براندازی بزند. «کسانی که در پی تغییر هویت انقلاب بر میآیند، معمولاً با پرچم رسمی و با تابلو جلو نمیآیند...
حتّی گاهی بهعنوان طرفداری از حرکت انقلاب، یک اقدامی میکنند... زاویه ایجاد میکنند؛ انقلاب از جهتگیری خود بکلی دور میافتد.»(۱۳۸۹/۰۳/۱۴) اگرچه «میخواهند بعضیها آرمانها را کنار بگذارند امّا صریح نمیگویند، به جای اینکه بگویند عمل میکنند.»(۱۳۹۴/۰۴/۲۰) و عمل آنها خلاصه میشود در تحریف اصول و مکتب امام. در این نقشه، با امام خمینی رحمهاللهعلیه
و نهضت او مخالفت نمیشود، بلکه حتی ممکن است در ظاهر احترام امام را
نگهدارند اما به دنبال تحریف ارکان اصلی شخصیت او هستند تا آن ارکان اصلی
«یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا بهصورت انحرافی و سطحی معنا شود.»(۱۳۹۴/۰۳/۱۴)
نقطه اساسی نزاع انقلاب و ضدّ انقلاب
اکنون در ۳۷ سالگی انقلاب اسلامی، به نظر میرسد، نقطهی اساسی درگیری جبههی انقلاب با جبههی فعال و گستردهی ضد انقلاب، بر سر همین ارکان و اصول امام خمینی رحمهاللهعلیه است. آنها تحریف اصول امام را در دو سطح دنبال میکنند. اول، تا جایی که بتوانند این شاکله و نقشه راه را تحریف کنند؛ دوم اینکه در مقابل بیّنات پر تکرار و غیرقابل انکار در کلام امام، ادعا کنند که پیشرفت کشور از مسیر پافشاری بر این اصول نمیگذرد و چارهای جز صرفنظر کردن از برخی از این اصول نیست. در این فرآیند، مهمترین ابزار جریان موریانهوار نفوذ، «تحریف اصول امام خمینی» برای ضربه زدن به سیرت انقلاب است. مثلاً بر خلاف اصول محکم امام، تلاش کنند تا چهرهی هیولایی استکبار را بزک کنند و بگویند که امریکا دیگر شیطان بزرگ، دشمن فریبکار، فاسد، جنگ افروز، خشن، فقرآفرین و غیرقابل اعتماد نیست، بلکه میخواهند «اینجور وانمود بکنند که آمریکاییها اگر هم یک روزی دشمن بودند، امروز دیگر دشمنی نمیکنند.»(۱۳۹۴/۰۸/۱۲) جریان نفوذ از هر فرصتی برای تحریف و بزک استفاده میکند؛ حتی «اینجور وانمود میکنند که کأنّه این دستاوردهایی که حالا مثلاً پیدا شد، آمریکا یک لطفی کرد به ما که این تحریمها را مثلاً برداشت؛ اینجور نیست. یک عدّهای از این فرصت میخواهند استفاده کنند، باز چهرهی منحوس استکبار را بزک کنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۳۰)
پیشرفتها مدیون اوست
باید بدانیم که اگر بزککنندگان موفق شوند تا افکار عمومی را نسبت به سلطه و امریکا منحرف کنند. اگر اصل «استقلال» و «استکبارستیزی» را تحریف کنند آنگاه «از دشمنی او غفلت» میشود و امریکا میتواند «خنجر را از پشت فرو کند.»(۱۳۹۴/۱۰/۳۰) حتی «مقایسه موقعیت جمهوری اسلامی با برخی کشورهای منطقه که در ۴ دهه اخیر زیر سایه آمریکا زندگی کردهاند نشان میدهد که تسلیم، چه نتایجی دارد و ایستادگی به چه خیرات و پیشرفتهایی منجر میشود.»(۱۳۹۴/۰۷/۲۰) از سویی روایت واقعی ماجرای پیشرفت ایران و عقبنشینی امریکا در نقطه مقابل این تحریف قرار دارد. پاسخ رهبر انقلاب به نامهی رئیسجمهور دربارهی سرانجام مذاکرات هستهای تأکیدی بر موفقیت اصول امام است که «همین اندازه دستاورد نیز در برابر جبههی استکبار، بر اثر مقاومت و ایستادگی به دست آمده است. این را باید همهی ما درسی بزرگ برای همهی قضایا و حوادث در جمهوری اسلامی بدانیم.» ملت میداند که دستیابی به همهی هدفهای بلندش در گروی آن است که «اصول امام را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.»(۱۳۹۴/۰۳/۱۴) و در این انتخابات نیز که دشمن به تحریف اصول امام، چشم طمع دوخته است «ملّت ایران بایستى علىرغم دشمنان، حرکت خود را... درست ضدّ خواست دشمن انجام بدهد و به دهان دشمن بکوبد.»(۱۳۹۴/۱۰/۱۴)
هدف و نقشه دشمن چیست؟
هدف و نقشهی شماره یک دشمن «سقوط نظام جمهورى اسلامى بود. هدف اول، براندازى بود.»(۱۳۸۹/۱۱/۱۵) اما بر اثر شکستهای مکرر نقشهی براندازی، نقشهی دوم اینگونه طراحی شد که «انقلاب را استحاله کنند؛ یعنى صورت انقلاب باقى بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود.»(۱۳۸۹/۱۱/۱۵) امروز این جریان بنا نیست مانند سابق حرف از براندازی بزند. «کسانی که در پی تغییر هویت انقلاب بر میآیند، معمولاً با پرچم رسمی و با تابلو جلو نمیآیند...
نقطه اساسی نزاع انقلاب و ضدّ انقلاب
اکنون در ۳۷ سالگی انقلاب اسلامی، به نظر میرسد، نقطهی اساسی درگیری جبههی انقلاب با جبههی فعال و گستردهی ضد انقلاب، بر سر همین ارکان و اصول امام خمینی رحمهاللهعلیه است. آنها تحریف اصول امام را در دو سطح دنبال میکنند. اول، تا جایی که بتوانند این شاکله و نقشه راه را تحریف کنند؛ دوم اینکه در مقابل بیّنات پر تکرار و غیرقابل انکار در کلام امام، ادعا کنند که پیشرفت کشور از مسیر پافشاری بر این اصول نمیگذرد و چارهای جز صرفنظر کردن از برخی از این اصول نیست. در این فرآیند، مهمترین ابزار جریان موریانهوار نفوذ، «تحریف اصول امام خمینی» برای ضربه زدن به سیرت انقلاب است. مثلاً بر خلاف اصول محکم امام، تلاش کنند تا چهرهی هیولایی استکبار را بزک کنند و بگویند که امریکا دیگر شیطان بزرگ، دشمن فریبکار، فاسد، جنگ افروز، خشن، فقرآفرین و غیرقابل اعتماد نیست، بلکه میخواهند «اینجور وانمود بکنند که آمریکاییها اگر هم یک روزی دشمن بودند، امروز دیگر دشمنی نمیکنند.»(۱۳۹۴/۰۸/۱۲) جریان نفوذ از هر فرصتی برای تحریف و بزک استفاده میکند؛ حتی «اینجور وانمود میکنند که کأنّه این دستاوردهایی که حالا مثلاً پیدا شد، آمریکا یک لطفی کرد به ما که این تحریمها را مثلاً برداشت؛ اینجور نیست. یک عدّهای از این فرصت میخواهند استفاده کنند، باز چهرهی منحوس استکبار را بزک کنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۳۰)
پیشرفتها مدیون اوست
باید بدانیم که اگر بزککنندگان موفق شوند تا افکار عمومی را نسبت به سلطه و امریکا منحرف کنند. اگر اصل «استقلال» و «استکبارستیزی» را تحریف کنند آنگاه «از دشمنی او غفلت» میشود و امریکا میتواند «خنجر را از پشت فرو کند.»(۱۳۹۴/۱۰/۳۰) حتی «مقایسه موقعیت جمهوری اسلامی با برخی کشورهای منطقه که در ۴ دهه اخیر زیر سایه آمریکا زندگی کردهاند نشان میدهد که تسلیم، چه نتایجی دارد و ایستادگی به چه خیرات و پیشرفتهایی منجر میشود.»(۱۳۹۴/۰۷/۲۰) از سویی روایت واقعی ماجرای پیشرفت ایران و عقبنشینی امریکا در نقطه مقابل این تحریف قرار دارد. پاسخ رهبر انقلاب به نامهی رئیسجمهور دربارهی سرانجام مذاکرات هستهای تأکیدی بر موفقیت اصول امام است که «همین اندازه دستاورد نیز در برابر جبههی استکبار، بر اثر مقاومت و ایستادگی به دست آمده است. این را باید همهی ما درسی بزرگ برای همهی قضایا و حوادث در جمهوری اسلامی بدانیم.» ملت میداند که دستیابی به همهی هدفهای بلندش در گروی آن است که «اصول امام را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.»(۱۳۹۴/۰۳/۱۴) و در این انتخابات نیز که دشمن به تحریف اصول امام، چشم طمع دوخته است «ملّت ایران بایستى علىرغم دشمنان، حرکت خود را... درست ضدّ خواست دشمن انجام بدهد و به دهان دشمن بکوبد.»(۱۳۹۴/۱۰/۱۴)