به گزارش مشرق، حمله موشکی عصر روز گذشته به یک زمین بازی فوتبال در مجدل شمس در منطقه جولان اشغالی سبب شد تا آتش درگیری و منازعه در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی و جنوب لبنان بار دیگر در مدار تشدید تنش قرار گیرد.
براساس آمار اعلام شده در جریان اصابت یک موشک مجهول به زمین بازی کودکان مجدل شمس در جولان اشغالی ۱۲ کودک کشته شده و بیش از ۴۰ نفر نیز آسیب دیده اند.
«دانیل هاگاری»، سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی در حالی در همان ساعات نخست این حادثه و حتی قبل از اعلام نظر کارشناسان نظامی انگشت اتهام را متوجه مقاومت اسلامی لبنان کرد که اساسا منطقه مجدل شمس از آغاز نبرد طوفان الاقصی در اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون شاهد هیچگونه درگیری و تبادل آتش میان حزبالله و نظامیان اشغالگر رژیم صهیونیستی نبوده است.
علاوه بر این اتهامپراکنی مقامات ارشد سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی علیه حزبالله لبنان در شرایطی است که اساسا ساکنین این روستا را شهروندان دروزی و عرب زبان سوریالاصل تشکیل می دهند که در جریان اشغال این ارتفاعات توسط ارتش رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ از وطن خود جدا شدند.
رویکرد اهالی مجدل شمس و دیگر روستاهای این ناحیه در حمایت از مقاومت و اعلام وفاداری به دولت سوریه سبب شده تا این منطقه همواره با شدیدترین ترتیبات امنیتی از سوی نهادهای نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تحت کنترل و محاصره قرار گیرد. تل آویو علاوه بر این در طول دهههای متمادی بسیاری از شهروندان دروزی و عرب زبان این روستا را با طرح اتهاماتی چون جاسوسی برای دولت سوریه و یا ارتباط با گروههای مقاومت همچون حزبالله بازداشت و به زندان افکنده است.
با این حال حادثه اصابت موشک به زمین بازی این روستا سبب شد تا اسرائیلیها از این رخداد به عنوان بهانهای برای مظلوم نمایی و احیای تصویر خدشهدار شده خود در نزد افکار عمومی بینالملل و توجیهی برای تشدید تنش در مرزهای شمال سرزمینهای اشغالی و لبنان استفاده کنند.
سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی در حالی کشته شدن ۱۲ کودک در مجدل شمس را اقدامی تروریستی خواند که ارتش اسرائیل حداقل در طول نزدیک به ده ماه گذشته با حمایت و پشتیبانی کشورهای غربی به ویژه دولت آمریکا ده ها هزار کودک فلسطینی را در خانه و کاشانه خود در غزه به شهادت رسانده است.
در سمت مقابل اما حزبالله لبنان بلافاصله با انتشار بیانیهای رسمی به صورت قاطعانه اتهامات وارده از سوی رسانههای صهیونیستی علیه خود را رد کرد. برخی منابع رسانهای همچنین اعلام کردند نیروهای حزبالله لبنان در پیامی به نیروهای یونیفل سازمان ملل تاکید کردهاند که سقوط یکی از موشکهای سامانه پدافندی گنبد آهنین ارتش رژیم صهیونیستی عامل این حادثه بوده است.
ابعاد مکتوم و ناگفته حادثه مجدل شمس بدون تردید ظرف روزهای آتی بیش از پیش آشکارتر خواهد شد به ویژه از آن رو که حمله به منطقهای مسکونی و در برگیرنده شهروندان اصالتا سوریتبار که در حقیقت به مثابه پایگاه مردمی محو مقاومت در داخل سرزمینهای اشغالی به شمار میروند نشانگر وجود دستهای پنهان و پشت پرده در این عملیات است.
جغرافیای مجدل شمس
مجدل شمس در حقیقت بزرگترین روستا از مجموع پنج روستای اصلی منطقه جولان اشغالی محسوب میشود که عمده ساکنین آن را شهروندان اصالتا سوری تبار و دروزی که تحت اشغال ارتش اسرائیل زندگی میکنند، تشکیل میدهد.
از نکات قابل تامل در مورد این منطقه آنکه تمامی نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد مجدل شمس و دیگر روستاهای واقع در جولان را در زمره مناطق تحت اشغال قلمداد کرده و تا به امروز از شناسایی ادعای حاکمیت رژیم صهیونیستی بر این مناطق خودداری کردهاند و تنها آمریکا در مارس ۲۰۱۹ و در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، رئیس جمهور اسبق آمریکا حاضر به شناسایی ادعای حاکمیت تل آویو بر این منطقه اشغالی شد.
از مجموع ۱۱۴۵۸ فرد ساکن در مجدل شمس بیش از ۹۰ درصد از ساکنان آن علیرغم فشارهای تل آویو از پذیرش تابعیت رژیم صهیونیستی خودداری کرده و بر هویت اصیل سوری خود تاکید دارند. اهالی مجدل شمس حتی تا پیش از آغاز بحران سوریه از فروش محصولات خود به شهرک نشینان صهیونیست خودداری و با تحمل مشقت و مصائب فراوان محصولات کشاورزی خود را به لب مرزهای سوریه و فلسطین اشغالی منتقل میکردند و به تجار سوری میفروختند تا بدین شکل ضمن حمایت از اقتصاد ملی سوریه از فروش کالاهای خود به صهیونیستها خودداری کنند.
دروزیان، از آلت دست صهیونیست ها تا متحد محور مقاومت
پراکندگی جمعیتی جامعه دروزیان در مثلث سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی و پیوندهای عمیق فرامرزی جوامع دروزی سبب میشود تا تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در هر یک از اضلاع این مثلث بلافاصله به ورای مرزها کشیده شود و دیگر جوامع دروزی را نیز از این رخدادها متاثر نمایند. علاوه بر این مواضع و اقدامات رهبران سیاسی و معنوی جامعه دروزیان سوری، لبنانی و فلسطینی غالبا با استقبال از سوی شهروندان دروزی در دیگر کشورها نیز همراه میشود تا بدین شکل زعمای سیاسی و دینی به نوعی مرجعیت سیاسی دست پیدا کنند.
جامعه دروزیان غرب آسیا در طول یک دهه گذشته از جمله گروهها و طوایف اجتماعی بوده اند که از روند تحولات جاری در منطقه تاثیر بسیاری پذیرفتهاند. نگاهی به حوادث سالهای اخیر بیانگر آن است که هرگونه تنش و درگیری و یا آشتی و مصالحه میان نظامهای سیاسی و دروزیان بلافاصله تاثیری دومینووار بر دیگر جوامع دروزی منطقه داشته و دارد.
سرمایه گذاری تل آویو بر روی دروزیان سوری با هدف سرنگونی نظام بشار اسد
با شروع بحران در سوریه در مارس ۲۰۱۱، مناطق درزوی نشین سوریه از جمله استان سویدا به یکی از پایگاههای اصلی تنش با دولت دمشق مبدل شدند. هم مرزی سویدا با استانهای جنوبی سوریه همچون درعا و جولان اشغالی و همچنین وجود جمعیت چشمگیر دروزی در سویدا سبب شد تا این استان یکی از کانونهای اصلی اعتراضات علیه نظام بشار اسد، رئیسجمهور سوریه باشد.
شواهد و قرائن بیانگر آن بود که رژیم صهیونیستی در همان ماههای نخست بحران سوریه در پشت پرده اعتراضات و نا آرامی های این استان نقش داشت و موفق شده بود تا با فریب برخی از رهبران معنوی جامعه دروزیان در استان سویدا از جمله «حکمت هجری»، بر آتش ناآرامیها و نارضایتیهای اجتماعی علیه دولت دمشق بدمد. اسرائیل تلاش کرد تا با اتکا به نفوذ در بدنه جامعه دروزیان این منطقه زمینه شکاف و انشقاق را میان دولت و ملت سوریه ایجاد کند.
این روند حتی در هفتههای اخیر در منطقه دروزینشین «جرمانا» در جنوب شرقی شهر دمشق نیز مشهود بود. در حالی که این منطقه به صورت سنتی در زمره پایگاههای حامی نظام سوریه برابر اشغالگری صهیونیستها و فشارهای غرب به شمار میرود، گزارشهایی در مورد شکلگیری برخی اعتراضات در این منطقه منتشر شد. اگرچه اعتراضات در جرمانا برخلاف سویدا جنبه سیاسی نداشت و تنها اعتراضی به بحران خدمت رسانی عمومی به ویژه بحران برق و آب بود اما نظام سوریه به وضوح متوجه توطئه گری و دست پنهان صهیونیستها در جنوب شرق پایتخت یعنی شهر دمشق شد و تلاش کرد تا با سامان دادن به خدمات برق رسانی و آب بر این بحران فائق آید.
دروزیان فلسطین اشغالی؛ اقلیت بی صدا
صحنه دوم تحول در کنش سیاسی دروزیان را باید در داخل سرزمینهای اشغالی جستجو کرد، جایی که بیش از ۱۳۹ هزار دروزی ساکن در سرزمینهای اشغالی از ژوئن ۲۰۲۳ اعتراضات سراسری خود علیه کابینه نتانیاهو را آغاز کردند.
تلاشهای کابینه نتانیاهو به منظور تصرف اراضی بسیاری از ساکنان اصیل و دروزی جولان اشغالی به بهانه ساخت نیروگاه بادی، عدم صدور مجوز ساخت و ساز به اهالی بومی این منطقه به منظور بازسازی منازل خود و ادامه روند محاصره شهر مجدل شمس در میانه میدانهای مین و خودداری ارتش اسرائیل از پاکسازی این میادین پرخطر، سبب مصائب و مشکلات فراوان برای ساکنان دروزی و سوریتبار جولان اشغالی شده است.
این در شرایطی است که دروزیان تنها اقلیت رژیم صهیونیستی به شمار میروند که برخلاف دیگر فرق و مذاهب باید پذیرای خدمت اجباری در ارتش رژیم صهیونیستی باشند. تنشهای سیاسی میان جامعه دروزیان رژیم صهیونیستی و کابینه نتانیاهو به ویژه به دلیل کشته شدن برخی از نظامیان دروزی ارتش اسرائیل در جنگ غزه سبب شده بود تا «موفق طریف»، رهبر معنوی دروزیان فلسطین اشغالی بکوشد تا با استقبال از نتانیاهو در مراسم یکی از نظامیان درزوی کشته شده در جنگ غزه از تنشها میان کابینه رژیم صهیونیستی و جامعه دروزیان بکاهد؛ امری که با واکنش سرد دروزیان جولان اشغالی همراه شد.
دروزیان لبنان؛ از منتقد تا متحد حزب الله
اما عرصه سوم کنشگری سیاسی دروزیان در تحولات ماههای اخیر غرب آسیا را باید در رفتارها و مواضع سیاسی «ولید جنبلاط»، رهبر دروزی حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان جستجو کرد. جنبلاط که در ماه های نخست نبرد طوفان الاقصی سیاست انزوا و سکوت پیشه کرده بود، با تشدید جنایات رژیم صهیونیستی در غزه از یکسو و حملات هوایی ارتش اسرائیل به مناطق غیرنظامی جنوب لبنان سکوت خود را شکست و ضمن محکوم کردن جنایات اسرائیل در غزه و جنوب لبنان از مقاومت اسلامی لبنان دفاع کرد.
حمایتهای جنبلاط از محور مقاومت به همین جا ختم نشد و وی با نگارش نامه ای عتابآمیز خطاب به موفق طریف، رهبر دروزیان فلسطین اشغالی از اقدام وی در استقبال از نتانیاهو در مراسم تدفین یک نظامی صهیونیست انتقاد و ابراز داشت: در شرایطی که کابینه رژیم صهیونیستی با حمله به نوار غزه و جنوب لبنان در حال ریختن خون هزاران عرب است، استقبال از نتانیاهو به مثابه حمایت از کسی است که دستش به خون هزاران عرب مظلوم در لبنان و نوار غزه آلوده است.
چرخش اخیر در مواضع جنبلاط از آن رو حائز اهمیت است که رویکرد وی به عنوان برجستهترین رهبر سیاسی جامعه دروزیان در جهان عرب به سرعت در جامعه دروزیان سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی نیز انعکاس یافت.
دست های پنهان حادثه مجدل شمس به دنبال چیست؟
در شرایطی که چند روزی از ایفای نقش همگرایانه جنبلاط در تحکیم وحدت نظر میان دروزیان سوری، لبنانی و فلسطین اشغالی در همسویی با محور مقاومت و محکومیت جنایات صهیونیستها نمیگذشت، به ناگهان انتشار تصاویر حمله به یک زمین بازی کودکان در مجدل شمس توجه همگان را به سوی خود جلب کرد.
این رخداد در شرایطی به وقوع می پیوندد که با تدابیر دولت سوریه، ناآرامیها در استان سویدا کاهش پیدا کرده و وضعیت ارائه خدمات عمومی همچون برق و آب در منطقه دروزینشین جرمانای دمشق نیز روندی رو به بهبود به خود گرفته بود. در عرصه سیاسی لبنان مواضع جنبلاط مقوم همسویی و یکدستی جامعه دروزیان با محور مقاومت در جهت مقابله با جنایات رژیم صهیونیستی و حمایت از نبرد در مسیر قدس با هدف فشار بر کابینه نتانیاهو به منظور خاتمه دادن به جنگ در غزه بود.
در سرزمینهای اشغالی اما دروزیان از ادامه سیاستهای تبعیض آمیز کابینه نتانیاهو علیه اهالی جولان اشغالی به ستوه آمده و خواستار الغای بسیاری از قوانین ظالمانه و توقف روند توقیف زمینهای اهالی این منطقه به دست نظامیان صهیونیست بودند.
پرسش کلیدی آن است که در سایه همسویی جامعه دروزیان سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی با محور مقاومت چه کسی از حادثه مجدل شمس سود میبرد؟
نگاهی به شواهد و قرائن زیر نشان می دهد که در شرایط کنونی رژیم صهیونیستی مهمترین مظنون این عملیات دروغین به شمار میرود.
۱. در طول ده ماه گذشته اساسا مجدل شمس صحنه تبادل آتش میان نیروهای مقاومت اسلامی لبنان و نظامیان صهیونیست نبوده است؛ چرا که این منطقه را عمدتا شهروندان سوری تبار حامی نظام بشار اسد و محور مقاومت تشکیل میدهند و هدف قرار دادن این ناحیه از سوی حزبالله یا هر گروه دیگر محور مقاومت به معنای حمله به یکی از پایگاههای اجتماعی محور مقاومت محسوب میشود. در نتیجه میتوان گفت اساسا محور مقاومت نه تنها از حادثه مجدل شمس سودی نمیبرد بلکه این رخداد عملا پایگاه و خاستگاه اجتماعی این حزب را در داخل سرزمینهای اشغالی مورد تعرض قرار داده است.
۲.رژیم صهیونیستی در ماجرای کشته شدن ۱۲ کودک در خلال حادثه مجدل شمس و متهم کردن حزبالله به نقش آفرینی در این رخداد در تلاش است تا پس از به شهادت رساندن دهها هزار زن و کودک فلسطینی در تجاوز ده ماهه اخیر خود به نوار غزه ضمن تبرئه خویش از جنایات غزه مدعی شود نه تنها اسرائیل بلکه حتی نیروهای محور مقاومت نیز در جریان جنگ مرتکب جنایت میشوند و بدین صورت اجماع حاصل از فشار افکارعمومی بینالملل علیه خود را تعدیل و پیکان فشارها را متوجه حزبالله و دیگر گروههای مقاومت نمایند.
۳. از نگاه طراحان حادثه مجدل شمس، این عملیات میتواند به بهانه ای مناسب برای ایجاد انشقاق و شکاف در پیوند و اتحاد ایجاد شده میان دروزیان سوریه و لبنان با محور مقاومت به ویژه پس از طوفان الاقصی مبدل شود تا شاید بدین شکل از یکسو بار دیگر زمینه تفرقه و گسست در محور مقاومت ایجاد شود و از سوی دیگر فرصت مطلوبی برای احیای درگیریهای فرقهای و طائفهای در دو کشور سوریه و لبنان فراهم شود. از سوی دیگر نتانیاهو امیدوار است که این عملیات دروغین بتواند به ماهها تنش در روابط کابینهاش با دروزیان ساکن در جولان اشغالی پایان دهد و آنها را در مسیری همسو با تلآویو و در جبهه مقابل حزبالله لبنان و دیگر گروههای مقاومت در سوریه، لبنان و فلسطین قرار دهد.
۴.اسرائیل همچنین در پوشش حادثه مجدل شمس قادر خواهد بود تا توجیه لازم را برای تشدید فشارهای بینالمللی علیه حزبالله به منظور به عقب راندن رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان از جوار مرزهای سرزمینهای اشغالی به پشت رودخانه لیطانی به دست آورد.
۵.ایجاد ناامنی در مجدل شمس به عنوان پایگاه اجتماعی مقاومت در عمق سرزمینهای اشغالی و همچنین منطقهای که تحت اداره حاکم نظامی اسرائیلی است و از سه سمت در محاصره میدان های مین قرار دارد ممکن است مقدمهای برای کوچ اجباری اهالی این منطقه به نقطهای دیگر با بهانه عدم امنیت برای سکونت غیرنظامیان و تصرف این منطقه راهبردی و استراتژیک توسط ارتش اسرائیل باشد تا بدین شکل اشراف اطلاعاتی و نظامی صهیونیستها بر تحرکات رزمندگان مقاومت در سمت دیگر مرز تقویت شود.
۶.کشته شدن دروزیان سوری تبار در جریان سانحه مجدل شمس همچنین ممکن است به مقاومت اهالی این منطقه از پذیرش شهروندی رژیم صهیونیستی پایان دهد تا بدین شکل با جذب این افراد در ساختار سیاسی و اجتماعی رژیم صهیونیستی به وفاداری آنها به دولت سوریه پایان داده شود.
۷. از آنجا که شهروندان دروزی فلسطین اشغالی باید به خدمت اجباری در ارتش اسرائیل گردن نهند، افزوده شدن این جمعیت به جمع نیروهای نظامی اسرائیل پس از قبول شهروندی رژیم صهیونیستی سبب خواهد تا از میزان بحران کمبود نیروی نظامی در ساختار ارتش اسرائیل به ویژه پس از عملیات طوفان الاقصی کاسته شود.
۸. اما در میان دلایل نقش آفرینی صهیونیست ها در حادثه مجدل شمس باید به این نکته کلیدی اشاره کرد که علاوه بر تشدید نارضایتیها در سرزمینهای اشغالی نسبت به شکست دکترین نظامی ارتش اسرائیل در تامین امنیت شهرکنشینان و ساکنین مناطق مرزی در شمال سرزمینهای اشغالی، این حادثه احتمالا بهانهای جدید در اختیار کابینه نتانیاهو قرار خواهد داد تا با اتکا به آن بدون اعتنا به تلاشهای بینالمللی و منطقهای به منظور پایان دادن به بحرانهای منطقهای، اقدام نظامی علیه لبنان را به مرحله اجرا در آورد؛ سناریویی که علی رغم تهدیدات ساعات نخست مقامات ارشد صهیونیست علیه لبنان و مقاومت اسلامی بلافاصله با واکنش قاطع حزبالله همراه شد که تهدید کرد به هرگونه حماقتی از سوی دشمن صهیونیستی پاسخی کوبنده خواهیم داد.
۹.در نهایت آنکه صهیونیستها حتی در سناریوی روز گذشته خود در مجدل شمس به منظور طراحی بهانه لازم جهت تشدید تنش در منطقه و بهانهجویی برای حمله به لبنان تلاش کردند تا منطقهای را هدف حمله قرار دهند که در آن اقلیتها و دیگر طایفهها، و نه صهیونیستها در آن سکونت داشته باشند تا از عدم آسیب به شهرکنشینان صهیونیست در جریان اجرای این سناریو نیز اطمینان داشته باشند.
مروری بر شواهد و قرائن فوق به وضوح نشانگر این حقیقت است که رژیم صهیونیستی یگانه بازیگری است که از حادثه روز گذشته در میدان بازی کودکان مجدل شمس سود میبرد؛ رخدادی که می تواند در صورت وجود اراده جنگ و تشدید درگیری از سوی صهیونیستها بار دیگر منطقه را در آستانه تنشی جدید پس از بحران ده ماه گذشته نوار غزه قرار دهد.
علاوه بر این طراحی عملیات دروغین مجدل شمس توسط اتاق جنگ رژیم صهیونیستی از این پتانسیل برخوردار است تا بار دیگر زمینه ظهور و بروز شکافهای فرقه ای و طایفه ای را در لبنان و سوریه احیا کند و در سمت مقابل به ماهها اختلاف و اعتراضات سراسری دروزیان ساکن در جولان اشغالی علیه تصمیمات کابینه نتانیاهو پایان دهد.