به گزارش مشرق، ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به سیا در مقالهای با عنوان «جاسوسی و دولتمداری» که در ۳۰ ژانویه در وبسایت فارن افرز منتشر شد، به تشریح دیدگاههای خود درباره چین، روسیه، رقابتهای جهانی، غرب آسیا و ایران پرداخته است.
برنز پیش از این برای چندین دهه در وزارت خارجه آمریکا مشغول بوده و به معاونت سیاسی و قائممقامی وزیر نیز رسیده بود. با این حال جو بایدن رئیسجمهور آمریکا پس از روی کارآمدن، وی را به سازمان جاسوسی این کشور فرستاد.
فعالیت سیا متمرکز بر حوزه برونمرزی است و بهطور محدود به جمعآوری اطلاعات از داخل میپردازد. سیا تنها سازمان اطلاعاتی آمریکاست که مجاز به عملیات مخفی برونمرزی از سوی رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا است، مگر در مواردی که رئیسجمهور سازمان دیگری را مناسبتر تشخیص دهد. در ادامه نظر به اهمیت این سازمان و شخص برنز، روزنامه فرهیختگان به بررسی مقاله او پرداخته است که در ادامه می خوانید.
ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به سیا
نکات مرتبط با سیا
۱. سیا محبوب نیست
«موفقیتهای بیسروصدای سیا برای عموم مردم آمریکا بسیار کمتر از اشتباهاتی که بعضا تاریخ این آژانس را مخدوش کرده است، شناخته شده هستند.» این اشاره نشاندهنده اثرات منفی تلاش سازمانهای اطلاعاتی آمریکا برای سیطره بر مردم در جامعه است. همچنین افشاگریها در قالب سوتزنی از سازمان سیا چه اینکه به صورت طبیعی رخ داده و یا به تحریک مقامات آمریکا برای نشان دادن تسلط بر امور انجام شده باشند، باعث بروز تردیدهایی در میان نخبگان برای پیوستن به این سازمان شده است.
۲.دستگاه اطلاعاتی-دیپلماسی
برنز از اهمیت نقش سازمانهای اطلاعاتی در حوزه دیپلماسی و گفتوگو با طرفهای بینالمللی حرف میزند. او به مذاکرات هیاتهای سیا با سازمانهای اطلاعاتی و سفر خود به کابل پیش از سقوط افغانستان برای مذاکره با رهبران طالبان اشاره میکند.
برنز خود یک دیپلمات است و روی کارآمدن وی در راس سازمانی اطلاعاتی، یک تغییر قابل توجه است. در دولت ترامپ، پمپئو رئیس سیا به وزارتخارجه رسید اما در دولت بایدن در حرکتی معکوس، یک دیپلمات در رأس این سازمان قرار گرفت.
۳.جذب نیرو
در مقاله تلاش شده با تلاش برای پاک کردن سوابق سیا در ذهن مخاطبان، برای جذب نیرو فضاسازی صورت بگیرد. صحبت از اهمیت فعالیت در سازمانهای فدرال برای خدمت به وطن تا اشاره به ارائه خدمات مناسب به خانواده کارکنان و جاسوسان در این راستا قابل ارزیابی است. رئیس سازمان سیا میگوید این سازمان فرآیند استخدام کارمندان را نسبت به گذشته تسهیل کرده است.
باید توجه داشت تبلیغ برنز برای جلب کارمند میتواند یک عملیات فریب نیز باشد. سازمانهای اطلاعاتی اغلب خود دست به شناسایی اعضای مورد نیاز خود میزنند. اگر سازمان سیا فرآیندی باز برای جذب نیرو در پیش گیرد، احتمالا این اقدام برای شناسایی عوامل سرویسهای اطلاعاتی صورت میگیرد که برای نفوذ بیشتر به سیا، وارد فرآیندهای جذب در این سازمان میشوند.
۴. تصویب کمکها به اوکراین
تحقیر روسیه، حیاتی دانستن سال جاری در جنگ و نام بردن از چین، ایران و کره شمالی به عنوان حامیان مسکو در جنگ، تلاشی برای تحریک اعضای کنگره برای تصویب سریعتر کمکها به اوکراین است. تلاش برای این تحریک نشان میدهد احتمالا نه همه بلکه بخشی از این توصیفات مانند تضعیف جدی روسیه نادرستند.
تلاش برنز برای «التماس» بودجه برای اوکراین خود حکایت از هزینههای کمرشکن آمریکا در جنگ دارد. اگر هزینههای جنگ در اوکراین اندک و فواید آن زیاد و آشکار بودند، وضعیت کمکها به کییف به این سطح نمیرسید که پولی برای انتقال وجود نداشته باشد.
این دیپلمات سابق برای ترغیب اعضای کنگره به تصویب بودجه کمکها به اوکراین میگوید: «این کمکها که هزینهای برابر با کمتر از پنج درصد از بودجه دفاعی ایالاتمتحده دارند، یک سرمایهگذاری نسبتا متوسط با بازده ژئوپلیتیک قابل توجه برای ایالات متحده و عایدی چشمگیر برای صنعت این کشور به شمار میروند.» او تاکید میکند با توجه به خرید تسلیحات از صنایع آمریکایی برای اوکراین، تمام پول از کشور خارج نشده بلکه موجب رونق صنعتی نیز میشود.
۵.جنگ اخلاقی
سازمان سیا از طریق تاکید بر مبارزه خود بر دیکتاتوری، به دنبال القای برداشتهای نرم از خود در جامعه است. با این وجود، ادعای تمرکز بر مبارزه آمریکا با دیکتاتوریها وقتی چند مورد از عمیقترین و عقبماندهترین دیکتاتوریهای ساختاری و خانوادگی با واشنگتن رفاقت دارند، برای بسیاری قابل باور نیست.
تلاش همزمان برای جذب نیرو و نشان دادن ماموریتهای مقدس در سازمان سیا نشان میدهد احتمالا این سازمان با کمبود نیروی انسانی باانگیزه مواجه است. رئیس این سازمان میخواهد امواج هیجانی برای جلب همکاریهای صادقانه و پرانگیزه با سیا ایجاد کند.
۶.افزایش بودجه سازمان
برنز تلاش دارد بودجه سازمان خود را افزایش دهد. به عنوان نمونه او درباره وضعیت روسیه به بروز شکاف در این کشور اشاره کرده و میگوید: «این جریان پنهانی نارضایتی، فرصتی برای جذب نیرو در اختیار سیا قرار داده است که در هر نسل یک بار رخ میدهد. ما اجازه نمیدهیم که این فرصت هدر برود.» صحبت از ایجاد شرایط مناسب در روسیه برای جذب جاسوس به نظر تلاشی برای جلب توجه تصمیمگیران به اختصاص بودجههای کلانتر برای سازمان جاسوسی آمریکا است. او برای جذب بودجه همچنین به اهمیت بالای کنترل چین اشاره کرده و برای جلب توجه بیشتر میگوید: «در سال ۲۰۲۱، ما یک مرکز ماموریت جدید را راهاندازی کردیم که به طور انحصاری روی چین متمرکز بوده و تنها مرکز ماموریت تککشوری ما به شمار میرود.»
برنز میداند این فرصت در آمریکا نیز وجود دارد. روز گذشته یک آمریکایی مخالف مهاجرت، سر پدر خود را به این دلیل که کارمند دولت فدرال بود، برید و با آن دیگران را تهدید کرد. قضایای تگزاس نیز به گوش همه رسیده است. مجموعه این عوامل از ناخوشی وضعیت آمریکا و وجود زمینههای روانی برای ایجاد ناآرامی در این کشور حکایت دارند.
۷. پیام همکاری برای شرکتهای فناوری
رئیس دستگاه جاسوسی آمریکا با اختصاص دادن بخشهایی از مقاله خود اهمیت فناوری و هوش مصنوعی در فعالیتهای سازمان خود، به دنبال صدور پیامهای اطمینانبخش برای شرکتهای فعال در این حوزه است.
به ظاهر نیت او برای این سخنان، تلاشی هرچند اندک برای تحریک فعالان حوزه فناوری جهت تمرکز بیشتر بر کارشان و پیشرفت در این حوزه است. او قصد دارد به آنها بگوید با توجه به اهمیت فزاینده این امور، بازار مطمئنی پیشرو خواهند داشت؛ از جمله فعالیتهای جاسوسی آمریکا. همچنین برنز با بردن ذهنها به سمت اهمیتهای امنیتی هوش مصنوعی، احتمالا میخواهد به شرکتهای مزبور به ویژه برای ارتباطشان با بازارهای خارجی هشدار دهد؛ ارتباطاتی که میتواند آنها را مورد سوءاستفاده کشورهای دیگر قرار دهد که پیامد آن تنبیه و جریمه از سوی دولت آمریکا و یا حداقل امتناع نهادهای دولتی از کار با آنهاست.
نکات جهانی
۱.پایان تک قطبی؛ آمریکا قدرت بلامنازع نیست
برنز دوران از «پایان قطعی» دوران پس از جنگ سرد در لحظهای گفته که روسیه در فوریه ۲۰۲۲ به اوکراین حمله کرد. رئیس سازمان سیا در بخش دیگری از مقاله خود «ظهور چین» و «انتقامخواهی روسیه» را «چالشهای ژئوپلیتیکی دلهرهآور» در دنیای رقابتهای شدید راهبردی خواند؛ دنیایی که در آن «ایالات متحده دیگر از برتری بلامنازع برخوردار نیست.»
او معتقد است وضعیت کنونی شبیه نقاط عطف تاریخی همانند آغاز جنگ سرد و ۱۱ سپتامبر است. اعتراف به از بین رفتن قدرت بلامنازع آمریکا و اقدام برای اثبات آن، نشانگر فشار شدید در این کشور برای عملکرد به عنوان یک قدرت بلامنازع، در دورهای است که شرایط یاریکننده واشنگتن نیست. اگر آمریکا با توان افولکردهاش بخواهد رفتاری مشابه با گذشته داشته باشد، این رفتار میتواند به فرسایش بیشتر قدرت این کشور منجر شود.
۲. بزرگ و کوچک کردن مسائل
برنز ضعفها و ناکامیهای روسیه در تهاجم به اوکراین مانند کشته و زخمی شدن ۳۱۵ هزار سرباز و از دست رفتن دوسوم تانکهای پیش از جنگ را برشمرده است. علاوهبر تضعیف قدرت نظامی روسها، برنز با گریز زدن به شورش واگنر، از شکاف در جبهه داخلی روسها و فروریختن ابهت پوتین صحبت میکند.
بااینحال او از دستاوردهای روسیه در تسلط یک پنجم از سرزمینهای حاصلخیز و ساحلی اوکراین، نابودی زیرساختهای این کشور و میلیاردها دلار زیان ناشی از جنگ بر کشورهای غربی سخنی نگفته است.
برنز که ناکامیهای روسیه را بزرگنمایی کرده و چین را نیز هراسان از غرب تصویر میکند، هنگامی که به بحث ناتو میرسد از بزرگتر شدن این سازمان سخن میگوید.
آنچه رئیس سیا بزرگتر شدن ناتو میخواند افزوده شدن فنلاند به این سازمان و قرار داشتن سوئد در صف پیوستن به آن است؛ آن هم سازمانی که پیش از این دو کشور، ۳۰ کشور شامل آمریکا، کانادا، انگلیس، فرانسه و آلمان در آن عضویت داشتند.
۳. بزرگنمایی از وحدت و توانمندی غرب
رئیس سازمان سیا در مقابله خود به شکل شگفتآوری به دنبال دستاوردسازی برای غرب است. در بخشی از مقاله وی آمده که «همبستگی غرب» بر محاسبات شی درباره خطرات استفاده از زور علیه تایوان که در ژانویه رئیسجمهور جدیدی به نام لای چینگ ته را انتخاب کرده است نیز غیرقابلچشمپوشی است. برای شی، مردی که تمایل دارد ایالاتمتحده را به عنوان یک قدرت در حال محو شدن ببیند، راهبری آمریکا در اوکراین قطعا غافلگیرکننده بوده است. تمایل ایالاتمتحده برای وارد کردن ضربات اقتصادی برای مقابله با تجاوزات پوتین -و توانایی این کشور برای گرد هم آوردن متحدان خود برای انجام همین کار- به شدت با باور پکن مبنی بر اینکه آمریکا در حال انحطاط نهایی است، تناقض داشت.»
این ادعای برنز کمی عجیب به نظر میرسد. ادعای او درباره اینکه چین تصور نمیکرد آمریکا جنگ در اوکراین را هدایت و تحریمهای اقتصادی علیه روسیه اعمال کند، بر شواهد محکمی بنا نشده است. احتمالا رئیس سازمان سیا در این بخش قصد داشته با فرضهای کاذبی مانند جاخوردن چین از تحریم روسیه، برای غرب یک پیروزی بسازد. برخلاف ادعای برنز تحریم روسیه در صورت حمله به اوکراین یک امر پذیرفتهشده و قطعی بود. آنچه درباره آن تردید وجود داشت پیشرویهای کمتر از حد انتظار روسیه در میدان جنگ بود.
۴.نگرانی از قدرتهای منطقهای
دیپلمات کارکشته آمریکایی در قسمتی از مقاله خود به واشنگتن گفته که باید مراقب رقابت بین «تعداد فزاینده قدرتهای متوسط» باشد. رقابتی که از نظر او در طول تاریخ به شعلهور شدن درگیری بین قدرتهای بزرگ کمک کرده است.
این نوشته نشان میدهد تمرکز بر مدیریت اوضاع میان قدرتهای منطقهای، طرح آمریکا برای دورهای است که قدرت در آن متکثر شده و انحصار قدرتهای جهانی در اعمال زور شکسته شده است. آمریکا از رشد قدرتهای منطقهای که از آنها به عنوان قدرتهای متوسط نام برده، نگران است. بهکارگیری قدرت متوسط برای آنها حکایت از آن دارد که واشنگتن میداند قدرتهای منطقهای ظهورکرده، با ظرفیتهای محدودتر فرامنطقهای قادر به اثرگذاری بر محیط بینالمللی هستند.
غرب آسیا
۱.چین اولویت است اما در غرب آسیا خبری از خروج نیست
رئیس سازمان جاسوسی آمریکا درباره وضعیت نگاه این کشور به غرب آسیا و اثرپذیریاش از دیگر موضوعات نوشته رقابت با چین همچنان «بالاترین اولویت» واشنگتن خواهد بود اما این گزاره بدان معنا نیست که واشنگتن میتواند از چالشهای دیگر خود بگریزد. منظور از جمله مذکور فقط این است که ایالات متحده باید با «دقت و انضباط» حرکت کند، از «افراط» اجتناب کند و از «نفوذ خود عاقلانه استفاده کند.»
تاکید برنز بر اولویت ماندن چین و این موضوع که آمریکا نمیتواند از دیگر چالشها بگریزد، حکایت از عدم خروج یا کاهش نیروهای این کشور در غرب آسیا دارد. او تنها معتقد است واشنگتن باید با دقت منابعی را به غرب آسیا اختصاص دهد تا با عدم اختصاص یا حتی اختصاص بیش از اندازه منابع این منطقه دچار چالش نشود و هم گرفتاریهای این منطقه به رها شدن چین از بند فشارهای آمریکا منتهی نگردد.
۲.وضعیت پسا۷ اکتبر
دیپلمات پیشین و سرجاسوس فعلی توصیفی دقیق از وضعیت کنونی غرب آسیا ارائه کرده است. او با یادآوری اینکه بخش زیادی از چهار دهه گذشته را در خاورمیانه و روی آن کار کرده و کمتر آن را در شرایطی «پرگرهتر و انفجاریتر از وضعیت کنونی» دیده، پایان دادن به عملیات زمینی شدید اسرائیل در نوار غزه، رفع نیازهای عمیق انسانی غیرنظامیان دردمند فلسطینی، آزادی گروگانها، جلوگیری از گسترش درگیری به دیگر جبههها در منطقه و شکل دادن به رویکردی کاربردی برای «روز بعد» در غزه را مشکلات فوقالعاده دشواری خوانده است.
این توصیفات نشان میدهد واشنگتن هم قبول دارد که وضعیت پسا۷ اکتبر، بسیار متفاوتتر از وضعیت گذشته بوده و واقعیتهای جدیدی به آمریکا تحمیل شده است. آمریکا هماکنون میان دو راهی بازی در زمین جدید یا تحرکات سنگین برای تغییر بازی به زمین گذشته مانده است.
ایران
برنز درباره ماهیت نگاه آمریکا به منطقه خیلی مختصر و کوتاه نوشته است: «کلید امنیت اسرائیل - و منطقه - نحوه رویکرد با ایران است.»
او در تشریح این جمله کوتاه ادعا میکند ایران به دنبال بحران غزه جسورتر شده و حاضر است با تمام دارایی خود وارد جنگ شده، برنامه هستهای خود را توسعه داده و از روسیه در جنگ اوکراین حمایت کند. او به حملات ارتش یمن به تجارت دریایی نیز اشاره کرده و از احتمال تشدید تنش در جبهههای دیگر نیز صحبت کرده است. اینکه او تمام آدرسهای منطقه را به تهران منتهی میداند، نشاندهنده نیات همچنان زنده در ساختار آمریکا برای مهار ایران از طریق ائتلافسازی منطقهای علیه آن است.
او برای همین در بخشی از مقاله خود از اهمیت بالای پیگیری عادیسازی روابط اعراب با رژیمصهیونیستی علیرغم بحران ۷ اکتبر، حرف میزند. ایجاد بحران در روابط ایران و عراق و تلاش برای کشاندن دامنه درگیریها به اردن و سپس جهان عرب، این تمایل را به خوبی نشان میدهد. برنز که زمانی در وزارت خارجه به بحران هستهای که در آن زمان اصلیترین بحران در رابطه با ایران خوانده میشد، رسیدگی کرده، امروز درحال برجستهسازی نفوذ منطقهای ایران بوده و آن را مقدم بر موضوع هستهای مطرح میکند. این میتواند نشانگر تمایل آمریکا برای ایجاد توافق در منطقه یا آن چیزی باشد که «برجام-۲» نامیده میشود.
بررسی متن
«تا مرد سخن نگفته باشد. عیب و هنرش نهفته باشد.» مقاله برنز تاییدکننده هنرمندی اوست. این مساله تعجببرانگیز نیست، چه اینکه سوابق و تجارب او توقعی کمتر از این را ایجاد نمیکند.
مطالب برنز احترامبرانگیز است، البته اگر برخی تلاشهای سطحی او در متن برای وارونهنمایی ساده واقعیتها را نادیده بگیریم. با اینحال مقاله علاوهبر هنر برنز، عیوب آمریکا را نیز برملا میسازد. متن در محتوا قصد دارد به آرامی تغییر وضعیت جهانی را به مخاطبان ارائه دهد اما دقت در آنها وجود آشفتگی در دستگاه محاسباتی این کشور را نشان میدهد.
باید در نظر داشت تنها شکستخورده ۷ اکتبر ارتش، موساد و شاباک نبودند، بلکه سیا نیز از تشخیص و پیشگیری این اتفاق ناتوان بود. سازمان سیا و آمریکا همانند موساد و رژیمصهیونیستی پس از ۷ اکتبر همانند گذشته جدی گرفته نمیشوند. آنها نه پیش، نه در هنگام و نه حتی پس از ۷ اکتبر فعالیت قابل توجهی نداشتهاند، جز جنایت.