به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مطالعات پژواک خرد معاصر به نقل از جان آلترمن درباره خروج آمریکا از خاورمیانه نوشت:
سیاست ترامپ برای خروج آمریکا از خاورمیانه با استقبال نخبگان و افکار عمومی این کشور مواجه شده است. درگیریهای بیپایان ارتش آمریکا، مشکلات لاینحل خاورمیانه و افزایش خودکفایی ایالاتمتحده در بخش انرژی باعث شده تا بیشتر آمریکاییها از تغییر تمرکز سیاست واشنگتن از خاورمیانه به اقیانوس آرام حمایت کنند. آمریکا میتواند در اقتصاد پویای آسیا مشارکت کرده و با کمک متحدان خود در برابر سیاست تهاجمی چین بایستد. در دهه گذشته نیز استراتژی اوباما بر آسیا متمرکز شده بود.
اما متحدان آسیایی آمریکا همچنان به انرژی خاورمیانه وابسته بوده و از تشدید فشارهای احتمالی چین علیه خود نگران هستند. درواقع، آنها نگراناند که تمرکز بیشازحد آمریکا بر آسیا و رها کردن خاورمیانه موجب تضعیف منافع آنها شود، چرا که خروج آمریکا از خاورمیانه به معنی تسلط بیشتر چین بر این منطقه است.
انرژی، هسته اصلی و مهمترین حوزه رقابت چین و ایالاتمتحده است. آمریکا و چین به ترتیب اولین و دومین مصرفکننده بزرگ انرژی در جهان هستند. در چند دهه گذشته، تولید نفت و گاز نامتعارف، بازارهای انرژی ایالاتمتحده را متحول کرده است. ذخایر نفت شیل تقریباً دو سوم تولید نفت و سه چهارم گاز ایالاتمتحده در سال 2019 را تشکیل میداد، بهنحویکه این کشور را از بزرگترین واردکننده نفت جهان در سال 2013 به صادرکننده انرژی در سال 2019 تبدیل کرد.
بهرغم کاهش وابستگی آمریکا به انرژی خاورمیانه، کره جنوبی متحد آمریکا در آسیا 70 تا 80 درصد نفت خود را از خاورمیانه تأمین میکند. ژاپن نیز نزدیک به 90 درصد نفت خام خود را از خاورمیانه وارد میکند. علاوه بر این، واردات قابلتوجه گاز طبیعی خاورمیانه، روابط کشورهای آسیا با این منطقه را بیشازپیش تعمیق کرده است.
چین به خاورمیانه توجه زیادی دارد، زیرا حدود 50 درصد از نفت خام خود را از خاورمیانه تأمین میکند. خاورمیانه نیز به چین وابسته است. چین نهتنها یک بازار عظیم انرژی است (هماکنون 14 درصد از کل تقاضای جهانی نفت را تشکیل میدهد)، بلکه در دو دهه گذشته اصلیترین عامل رشد تقاضای جهانی نفت بوده است. اگر واردات نفت ایالاتمتحده و اروپا از خاورمیانه کاهش یابد، صادرکنندگان به دنبال افزایش فروش نفت خود به چین خواهند بود. چین نیز با ایجاد «مشارکت استراتژیک جامع» با سه تولیدکننده بزرگ نفت خاورمیانه یعنی ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به دنبال تبدیلشدن به بزرگترین شریک تجاری دوجانبه برای هر سه کشور است.
تا امروز، چین به توسعه روابط خود در خاورمیانه در سایه حضور نظامی ایالاتمتحده راضی بوده است. چین با برداشتن قدمهای محتاطانه تلاش کرده است تا برای همه کشورهای خاورمیانه یک دوست مطمئن باشد. رویکرد چین، یک رویکرد عاقلانه بوده است. اجماع عمومی منطقهای درباره اینکه نقش چین در غیاب آمریکا میتواند بیش از گذشته شود، باعث ایجاد رقابت در کشورهای خاورمیانه برای بهبود روابط با چینیها شده است. عربستان سعودی در دهه 2000 صادرات خود به چین را افزایش داد تا چین را از ایران جدا کند. ایران نیز برای مقابله با تحریمها، به چین نزدیکتر شده است.
اما چین اقداماتی فراتر از ایجاد پیوندهای تجاری انجام داده است. چین تعداد زیادی از کشتیهای نیروی دریایی خود را به خاورمیانه اعزام کرده است. این کشور، جیبوتی را بهعنوان اولین پایگاه نظامی خود در خارج از کشور انتخاب کرده و در بازارهای تسلیحات منطقهای بهویژه فروش هواپیماهای بدون سرنشین فعالشده است. چین همچنین در تلاش است تا در پروژههای زیرساختی منطقهای، ساخت کارخانهها، بنادر و سامانههای ارتباط از راه دور مشارکت داشته باشد. چین بیشتر نیز این اقدامات را از طریق شرکتهای دولتی خود انجام میداد. چین با مقامات دولتی در خاورمیانه روابط نزدیکی دارد و خود را نهتنها بهعنوان یک شریک مشتاق بلکه بهعنوان کشوری نشان داده است که برخلاف آمریکا در قوانین و مقررات داخلی دیگر کشورها دخالت نمیکند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.