به گزارش مشرق، سیدرحیم نعمتی در یادداشت روزنامه جوان نوشت:
دونالد ترامپ قبل از ورود به کاخ سفید در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری برجام را یکی از محورهای تبلیغاتی خود کرده بود و یک ماه قبل هم که در کسوت ریاست جمهور، نخستین نطق خود را در مجمع عمومی سازمان ملل ایراد کرد باز همان حرفها را با همان لحن تبلیغاتی تکرار کرد. تکرار آن حرفها باعث شد بحث از رویکرد منفی ترامپ به برجام جانی تازه بگیرد و در این مدت مبدل به سرفصل اصلی خبرها و تحلیلها بشود به خصوص اینکه مهلت او برای تأیید پایبندی ایران به برجام تا روز یکشنبه 15 اکتبر تمام میشود. رسانههای امریکایی از یک هفته قبل وعده داده بودند که ترامپ قبل از این تاریخ و در روز پنجشنبه 12 اکتبر سیاست خود را در قبال ایران و به خصوص برجام در یک سخنرانی اعلام میکند و همین نیز باعث شده هم حجم تحلیلها و گمانهزنیها افزایش یابد و هم خود ترامپ جلسات رایزنی با دیگر مقاماتش را افزایش بدهد.
در این حجم بالا از تحلیلها و گمانهزنیها سناریوهای احتمالی مختلف مورد بحث قرار گرفته، از تصمیم ترامپ برای خروج کامل از برجام تا اعلام عدم پایبندی ایران به برجام برای انجام مذاکرات تازه و تجدیدنظرهایی در برجام. برای مثال، روزنامه واشنگتنپست و تارنمای پولیتیکو گزینه عدم پایبندی ایران را تایید میکنند اما در عین حال معتقدند که ترامپ از طریق رایزنی با کنگره سعی میکند مانع بازگشت تحریمها بشود. خود ترامپ در این روزها نشان داده که این موضوع برای او بیشتر دستمایهای شده برای آنچه که بیشتر از همه علاقهمند به آن است؛ جنجالآفرینی. او یک هفته قبل نشستی با فرماندهان نظامی داشت و قبل از این نشست، رو به خبرنگاران کرد و گفت: «میدانید به این چه میگویند؟ شاید این آرامش قبل از توفان است» و حالا هم به آنها میگوید که در قبال تصمیمات رئیسجمهور قبلی هیچ احساس مسئولیتی نمیکند. این موارد به خوبی نشان میدهد که او بیش از هر چیز به دنبال جنجالآفرینی است تا با ارضای حس خودبزرگبینی، خودش را در نقطه کانونی توجهات ببینند و به قول پاول دمیدف، مشاور در مرکز تحقیقات راهبردی روسیه، اظهارات او بیشتر عوامفریبی است.
این جنجالآفرینی تا آنجا پیش رفته که ترامپ موضوع میزان هوش وزیر خارجهاش را پیش کشیده و حتی حرف از رقابت خودش با او در آزمایش میزان هوش یا همان IQ زده است.
بعد دیگر جنجالآفرینی ترامپ بر سر برجام مربوط میشود به اختلافاتش نه با رقبای دموکرات بلکه با همحزبیهای جمهوریخواه. جنگ توئیتری او با باب کورکر در یکی دو روز قبل نمونه واضح این موضوع است که او رئیس جمهوریخواه کمیته روابط خارجی در مجلس سنا را در این جنگ به باد انتقاد گرفت و مدعی شد کورکر برجام را به امریکا تحمیل کرده است.
نه فقط کورکر پاسخ این ادعای ترامپ را داد بلکه میچ مککانل، رهبر جمهوریخواهان در مجلس سنا، هم به حمایت از کورکر برخاست تا نشان بدهد ترامپ در این جنگ جایی در میان جمهوریخواهان ندارد. برجام هم میتواند وضعیتی مشابه همین جنگ داشته باشد و ترامپ از آن برای به چالش کشاندن همحزبیهای خود استفاده بکند تا اینکه در واقع امر بخواهد پای خود را از برجام بیرون بگذارد. واقعیت این است که او از ابتدای ورود به کاخ سفید خود را متعهد به تخریب دستاوردهای دولت قبل دانسته اما نتوانسته دستاوردی داشته باشد که تلاش او برای لغو یا جایگزینی طرح بیمهدرمانی موسوم به اوباماکر یک نمونه روشن این موضوع است. او حالا تنها با جنجالآفرینیهایی مثل جنگ توئیتری با کورکر است که میتواند کاستیهای خود را با انداختن تقصیر به گردن همحزبیهایش بپوشاند. به عبارت دیگر، او نمیخواهد وعده سابق خود را در مورد برجام به کلی کنار بگذارد اما در عین حال، نمیتواند به آن وعده عمل کند و مخالفتهای نزدیکترین همراهانش مثل رکس تیلرسون، وزیر خارجه و جیمز ماتیس، وزیر دفاع، با عمل به آن وعده و کنار گذاشتن برجام محدودیت شدید او را نشان میدهد. انداختن تقصیر کوتاهی در قبال برجام به گردن همحزبیهای جمهوریخواه تنها راه گریز او از این وضعیت تناقضآمیز است. در این صورت، ترامپ در در دباغخانه خود برجام را به طور کلی برهم نمیزند و تنها با اعلام عدمپایبندی ایران به آن، تصمیمگیری در مورد برجام را به عهده کنگره و بهخصوص همحزبیهایش در کنگره میگذارد تا عواقب هر اتفاقی در مورد آینده برجام به دوش آنها بیفتد و او بتواند از این موضوع مستمسکی برای جنجالآفرینی و جنگهای توئیتری بعدی استفاده کند.