به گزارش مشرق، درحالیکه هر کشور صاحب سینمایی حتی با درصد کمی از این پشتوانه ادبی، بهترین بهرهها را میبرد، کمااینکه این کار را انجام هم دادهاند. در روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی در گفتوگو با دو کارگردان تلویزیون و سینما از این بیاعتنایی و راهکارهای رفع آن گفتیم.
دشواری تولید و سرمایهگذاری
محمدرضا ورزی، نویسنده و کارگردان سینما که بیشتر او را با ساخت فیلم و سریالهای تاریخی میشناسیم، درباره بیاعتنایی سینمای ایران به قصههای شاهنامه و دیگر آثار ادبی کهن کشورمان به جامجم گفت: فکر میکنم سینما میل دارد این کار را انجام دهد، اما ساختن بخشهایی از شاهنامه که بسیار هم جذاب و دراماتیک است، نیاز به پروداکشن بزرگ دارد و سختیهایی در تولید همراه خواهد داشت. بازدهی مالی چنین فیلمهایی سخت است و تهیهکننده بخش خصوصی توان سرمایهگذاری روی آن را ندارد.
رسانه ملی، حامی تولید
کارگردان «معمای شاه» تاکید کرد: به اعتقاد من رسانه ملی بخوبی میتواند روی تولید آثاری در این خصوص سرمایهگذاری کند. هم روی داستانهای شاهنامه و هم روی معرفی خود شخصیت بزرگ حکیم ابوالقاسم فردوسی. لزومی هم ندارد حتما سریالهای 50 قسمتی درباره این موضوع تولید شود، حتی میتوان یک کار ده قسمتی جمع و جور اما در جهت معرفی این شخصیت یا داستانهایی از شاهنامه را بهصورت سیزنی (فصلی) تولید و عرضه کرد. ورزی افزود: چون قدرت تولید این آثار از بخش خصوصی سینما خارج است، بعید میدانم سرمایهگذار شخصی بخواهد در این زمینه سرمایهگذاری کند. سرمایهگذار دولتی هم معمولا روی سوژههای دیگری دست میگذارد.
کارگردان فیلمهای «ابراهیم خلیلالله» و «مظفرنامه» ادامه داد: فردوسی یک اثر جهانی را برای تمام ادوار جهانی ارائه داد و خودش هم یک شخصیت جهانی است. بنابراین ضروری است که حتما درباره این موضوع، چه بهصورت مستند و چه بهصورت داستانی کارهای مفیدی انجام شود.
فرهنگ مهمتر از سود
ورزی گفت: به نظرم بنیاد سینمایی فارابی یکی از مهمترین و بهترین مراجعی است که میتواند روی تولید آثار درباره این موضوع سرمایهگذاری کند. اگر هم چنین فیلمهایی بازدهی مالی نداشته باشد، بازدهی فرهنگی برای کشور دارد. به عنوان مثال مرحوم علی حاتمی فیلمی به نام «دلشدگان» ساخت که نفروخت و با شکست تجاری خیلی زیادی مواجه شد، اما فیلم به مرور زمان توانست جایگاه ویژهای را به عنوان یک مرجع تصویری جذاب میان مخاطبان علاقهمند به تاریخ موسیقی پیدا کند. دلشدگان کاری است که ماندگار و جاودانه شد. پس ما صرفا به دلیل بازگشت مالی نباید آثار این چنینی را مورد بررسی قرار دهیم، باید ببینیم بازدهی فرهنگی آن چقدر است. همه چیز که مالی نیست. چه بسا بازدهی فرهنگی در شرایط فعلی که ما یک مقدار فقر فرهنگی در ارائه آثار داریم، خیلی مهمتر است. این وظیفه را ارگانها میتوانند انجام دهند، بخصوص فارابی که میتواند با مشارکت در تولید آثار درباره قصههای شاهنامه و دیگر داستانهای ادبیات کهن فارسی، به کمک بخش خصوصی بیاید یا حتی بهصورت مستقل خودش تولید کند.
حمایت از هویت فرهنگی در خارج از مرزها
کارگردان سریالهای «تبریز در مه» و «سالهای مشروطه» افزود: این فیلمها پس از تولید میتوانند به زبانهای مختلف ترجمه و زیرنویس و راهی جشنوارههای جهانی سینمایی شوند. حتما که نباید همیشه فقر ملت را نشان داد. ما میتوانیم درباره غرور و افتخار این ملت و سرزمین هم فیلم بسازیم و به جهان نشان دهیم. کشورهای بسیار جزء منطقه که زمانی جزو خاک ایران بودند، ادعاهای عجیب و غریبی روی بزرگان کشورمان و آثار آنها دارند، از جمله نظامی گنجوی و مولانا. متاسفانه خبر دارم فیلمی درباره مولانا با بازی لئوناردو دیکاپریو در حال تولید است. مولانا در قونیه فوت کرده، اما ترکیهایها میگویند متعلق به ماست و مولوی شخصیت ترکیهای است! این غلط، دروغ و کذب است. مولانا در ایران و در بلخ متولد شد که متعلق به ما بود. گنجه متعلق به کشور ما بود. این مورد سرقت قرار گرفتن بزرگان فرهنگ ایران زمین توسط دیگران تقصیر ماست و مجموعه سینما کمی در این زمینه کمکاری و کملطفی کرد. برای نشان دادن زندگی نظامی گنجوی لزومی ندارد شما بیایید یک پروداکشن عظیم طراحی کنید. با چند کاراکتر و لوکیشن خوب میتوانید به این مهم بپردازید. ما قرار نیست زندگینامه نشان دهیم. ما باید تفکر شخصیت نظامی و بزرگان دیگری چون او را به تصویر بکشیم. سینما اندیشه ایجاد میکند و با آن اندیشه ایجاد کردن، فرهنگ تولید میشود. به همین دلیل باید در سینما به سمت تولید و عرضه درست آثاری برویم که هویت فرهنگی ما را بیرون از مرزها حمایت کند.
مشکلات کم نیست
ورزی همچنین گفت: جدا از این، چنین فیلمهایی نیاز به پروپاگاندا دارد. ما اینجا فیلم را تولید میکنیم، اما آن را بخوبی تبلیغ نمیکنیم. بعد فیلم دستخوش هجمهها قرار میگیرد. هیچ فیلمسازی هم در چنین شرایطی جرات نمیکند سمت این سوژهها برود و میگوید دنبال دردسر نمیروم. فیلم سیاسی تولید میکنید، یکجور به شما حمله میکنند. تاریخی و ملی – میهنی هم میسازید طور دیگری حمله میکنند. پس فیلمساز میرود یک سوژه بیدردسر را برای ساخت فیلم انتخاب میکند. امیدوارم و اعتقاد دارم سازمان سینمایی با حضور آقای مهندس حیدریان به عنوان یک مدیر فرهنگی خیلی خوب و باسابقه میتواند کارهای مهمی را در این خصوص پیش ببرد و به لحاظ فرهنگی، کاری فرامرزی انجام دهد.
2 فیلم شاهنامهای در دست تولید
فریال بهزاد، کارگردان سینما ضمن گلایه از بیمهری سینمای ایران به قصههای کهن و منظوم و منثور ادبیات فارسی از ساخت دو فیلم تاریخی با بهرهگیری از دو داستان معروف شاهنامه فردوسی برای کودکان و نوجوانان خبر داد.
کارگردان فیلمهای «حریر» و «دره شاپرکها» گفت: «بیژن و منیژه» و «آرش کمانگیر» دو فیلم تازهای هستند که قصد تولید آنها را در موسسه سینمایی فانوس خیال داریم. این دو فیلم انیمیشن– زنده هستند. البته میخواهم بیژن و منیژه را -که یکی از قصههای جذاب شاهنامه فردوسی است- برای گروه سنی نوجوان بسازم. به دلیل این که صحنههایی نظیر جنگ را با امکانات موجود نمیتوان به صورت زنده و رئال فیلمبرداری کرد، تصمیم گرفتم این بخشها را به شکل انیمیشن بگیرم.
آرش کمانگیر هم یکی دیگر از قصههای جذاب شاهنامه است. به همین دلیل تصمیم گرفتم درباره این اسطوره ایرانی هم برای گروه سنی کودکان فیلم بسازم. الان گروه مشغول طراحی کاراکترهای بخش انیمیشن این فیلم هستند. نگارش فیلمنامه این اثر هم بهطور همزمان ادامه دارد و ما در این مرحله از نظر کارشناسان و متخصصان شاهنامه استفاده میکنیم تا با تائید آنها، قصه را با صحت و بدرستی پیش ببریم.
به نظرم شاهنامه پر از داستانها و ماجراهای جذاب است و میتوان از آنها فیلمهای خوبی برای همه سنین ساخت. اگر هالیوود این قصهها را داشت، تا به حال صد فیلم و سریال خوب از آنها میساخت. شما ببینید آنها از یک قصه رابین هود، چقدر فیلم و سریال جذاب ساختند و چه کارگردانهایی سراغ آن رفتند. اما سینمای ما متاسفانه به انبوهی از قصههای ادبیات کهن ایران بیاعتناست و بهرهای از آنها نمیبرد.