به گزارش مشرق، در روزگاری که خبری از تکنولوژی امروزی و دنیای پر رمز و راز مجازی و دلخوشی ورزشکاران و هنرمندانش به افزایش فالوورها و لایکهایشان نبود تا به این شکل در کرکری میزان محبوبیت از همدیگر سبقت بگیرند، مردی از جنوبیترین نقطه تهران به دنیا لبخند زد، به عشق مردم زیست و هیچگاه لبخند زیبایش را از مردم دریغ نکرد. عاقبت نیز بهخاطر همین مردم پر کشید تا قهرمان قصه ما مرگش نیز مانند زندگیاش پر رمز و راز باقی بماند، پر رمز و راز از این جهت که هنوز هم در باورمان نمیگنجد مگر میشود زمینی بود و دل به آسمان داد؟
فالوورهای تختی همان مردم فقیر و غنی کوچه و بازار بودند که معنای نجابت و مهربانی را در چهره قهرمان خوش قد و قامتشان میدیدند. همانها که برای او سینه چاک بودند و به درخواست تختی در کمک به زلزلهزدگان بویین زهرا خالصانه و با عمق وجود لبیک گفتند. تختی لایکهایش را از ایتام و فقرایی میگرفت که با دیدنش خنده بر لبانشان میشکفت و با جان و دل او را دوست داشتند بدون توجه به این که برایشان مدال و نان بیاورد یا نه!
مگر میشود اسطوره واقعی باشی اما مقابل مردمت خاک شوی؟ مگر میتوان باور کرد چیزی را برای خودت نخواهی و فریب این دنیای خوش رنگ و لعاب را نخوری؟ مگر میشود چه در میدان مبارزه و چه بیرون از تشک مردی و مردانگی را در عمل معنا کنی و حتی در سفر به ینگه دنیا هم خانواده فقیر آمریکایی را دریابی؟ مگر میشود دست خیلیها را بگیری و حتی حلقه نزدیکترین دوستانت هم از آن بیخبر باشند و بعد از رفتنت بدانند چه گوهری داشتند و از آن بی خبر بودند؟
تختی این روزها از همیشه برایمان غریبهتر است. از تختی میگوییم و مینویسیم اما باور کنید باورش نداریم. با حرارت و احساس خاصی از بذل و بخشش و مهربانی تختی میگوییم و میشنویم اما باز هم گوشه ذهنمان باور نمیکنیم چرا که او را با متر و معیار خود و آدمهای این دور و زمانه میسنجیم.
آری سخت است باور کنیم در شهری که امثال تختی که از همه چیز خود گذشتند و به هر نیازمند بدون ریا و خودنمایی تا حد توان کمک کردند، ببینیم هستند کسانی که همه چیز را برای خود میخواهند و بیتوجه به این که پا بر روی چه چیزهایی میگذارند به هر قیمتی به فکر بالاکشیدن خود هستند!
البته هنوز هم در این وانفسا هستند بسیاری که عذاب خیانت در امانت را باور دارند و بیادعا در فکر خدمت به مردم و بردن نان حلال بر سر سفره خود و زن و بچهشان هستند.
تختی شدن و ماندن سخت است و کار هر کس نیست. دنیا با همه وسعت و زرق و برقش برای تختی قفسی بیش نبود و بسان پرندهای خیلی زود از این قفس پر کشید و به آسمان رفت تا مردم و دوستدارانش فردا (جمعه) چهل و نهمین سالگرد رفتنش را در ابن بابویه به رسم هر ساله در سوگ بنشینند. در سوگ پهلوان و قهرمانی که یک طلا و دو نقره المپیک، ۲ طلا و ۲ نقره جهان و یک طلای بازیهای آسیایی را در ویترین افتخاراتش دارد.
باور کنیم این روزها تختی برایمان غریبهتر از همیشه است.
روحت شاد پهلوان دوست داشتنی.
فالوورهای تختی همان مردم فقیر و غنی کوچه و بازار بودند که معنای نجابت و مهربانی را در چهره قهرمان خوش قد و قامتشان میدیدند. همانها که برای او سینه چاک بودند و به درخواست تختی در کمک به زلزلهزدگان بویین زهرا خالصانه و با عمق وجود لبیک گفتند. تختی لایکهایش را از ایتام و فقرایی میگرفت که با دیدنش خنده بر لبانشان میشکفت و با جان و دل او را دوست داشتند بدون توجه به این که برایشان مدال و نان بیاورد یا نه!
مگر میشود اسطوره واقعی باشی اما مقابل مردمت خاک شوی؟ مگر میتوان باور کرد چیزی را برای خودت نخواهی و فریب این دنیای خوش رنگ و لعاب را نخوری؟ مگر میشود چه در میدان مبارزه و چه بیرون از تشک مردی و مردانگی را در عمل معنا کنی و حتی در سفر به ینگه دنیا هم خانواده فقیر آمریکایی را دریابی؟ مگر میشود دست خیلیها را بگیری و حتی حلقه نزدیکترین دوستانت هم از آن بیخبر باشند و بعد از رفتنت بدانند چه گوهری داشتند و از آن بی خبر بودند؟
تختی این روزها از همیشه برایمان غریبهتر است. از تختی میگوییم و مینویسیم اما باور کنید باورش نداریم. با حرارت و احساس خاصی از بذل و بخشش و مهربانی تختی میگوییم و میشنویم اما باز هم گوشه ذهنمان باور نمیکنیم چرا که او را با متر و معیار خود و آدمهای این دور و زمانه میسنجیم.
آری سخت است باور کنیم در شهری که امثال تختی که از همه چیز خود گذشتند و به هر نیازمند بدون ریا و خودنمایی تا حد توان کمک کردند، ببینیم هستند کسانی که همه چیز را برای خود میخواهند و بیتوجه به این که پا بر روی چه چیزهایی میگذارند به هر قیمتی به فکر بالاکشیدن خود هستند!
البته هنوز هم در این وانفسا هستند بسیاری که عذاب خیانت در امانت را باور دارند و بیادعا در فکر خدمت به مردم و بردن نان حلال بر سر سفره خود و زن و بچهشان هستند.
تختی شدن و ماندن سخت است و کار هر کس نیست. دنیا با همه وسعت و زرق و برقش برای تختی قفسی بیش نبود و بسان پرندهای خیلی زود از این قفس پر کشید و به آسمان رفت تا مردم و دوستدارانش فردا (جمعه) چهل و نهمین سالگرد رفتنش را در ابن بابویه به رسم هر ساله در سوگ بنشینند. در سوگ پهلوان و قهرمانی که یک طلا و دو نقره المپیک، ۲ طلا و ۲ نقره جهان و یک طلای بازیهای آسیایی را در ویترین افتخاراتش دارد.
باور کنیم این روزها تختی برایمان غریبهتر از همیشه است.
روحت شاد پهلوان دوست داشتنی.