به گزارش مشرق، روزنامه «خراسان» در یادداشتی به قلم «امیرحسین یزدانپناه» نوشت:
در حالی که تا پایان مهلت بررسی توافق هسته ای در کنگره همچنان حدود یک هفته زمان باقی است اما موافقان توافق آب سرد را در همان 2-3 روز اول بعد از تعطیلات تابستانی کنگره بر سر جمهوری خواهان ریختند و طرح مخالفان برای رد توافق در سنا رد شد. این اتفاق از 2 بعد قابل توجه است:
1- شکاف قدرت در آمریکا
گرچه قابل پیش بینی بود که افتراق جمهوری خواهان و دموکرات ها بر سر توافق هسته ای با ایران جدی و پرتنش باشد اما بنا به 3 دلیل نباید از کنار این اتفاق به سادگی گذشت:
الف- اختلاف میان هیئت حاکمه آمریکا شاید امری مرسوم باشد. اما این بار یک شکاف سیاسی است که نه بر سر یک طرح اجتماعی یا سیاست داخلی و ملی که بر سر توافق با کشوری است که در پیدا و پنهان، اختلافات جدی و استراتژیک با آمریکا دارد. تضادهای راهبردی میان ایران و آمریکا از جنس تضادهای لیبرالیسم و کمونیسم نیست که هریک در پی کسب قدرت در عرصه جهانی بود، بلکه این تضادها ناشی از اختلاف 180درجه ای در 2 عرصه گفتمان و عمل در موضوعات مختلف است. اختلافاتی که تعداد زیادی از آن ها به دلیل آن که از یک سو به گفتمان اسلام ناب انقلابی و از دیگر سو به لیبرالیسم و مفاهیم وابسته به آن وصل است، هرگز در میدان مذاکره قابل رفع نیست و در نهایت، «قدرت» باید بین آن ها حکمرانی کند. از این رو این که جمهوری اسلامی ایران با مختصات معلوم و آشکار انقلابی اش، اکنون به عاملی برای شکاف (و نه صرفا یک اختلاف ساده) در میان هیئت حاکمه آمریکا تبدیل شده است، خود نشان دهنده اهمیت موضوع است. چه این که اگر مثلا یک طرح مربوط به مسائل درمانی میان دو حزب حاکم در آمریکا اختلاف می انداخت، آن قدر اهمیت نداشت که یک کشور که در لسان حاکمان آمریکا دشمن شماره یک این کشور است عامل اختلاف و شکاف شود.
ب- بی تردید توضیحات چندین باره وزرای خارجه، خزانه داری و انرژی آمریکا در جلسات استماع کنگره بر این رای ها تاثیر داشته است. جایی که جان کری، جک لو و ارنست مونیز ده ها بار گفتند اگر با ایران توافق نمی کردیم، هم ایران (البته به ادعای آن ها) به سلاح هسته ای دست می یافت و هم دیگر کشورها حاضر به همراهی بیشتر با آمریکا در زمینه تحریم ها نبودند. این یک واقعیت است که تقریبا همه آن هایی که در آمریکا موافق توافق بوده اند در بیانیه های خود به آن اشاره کرده و یا تلویحا یا صریحا گفته اند هیچ راهی جز توافق با ایران ندارند.
ج- این اتفاق تنها یک روز پس از مواضع قاطع و صریح ایران در قبال اسرائیل رخ داد. جایی که رهبر انقلاب تصریح کردند: «رژیم صهیونیستی 25 سال بعد را نخواهد دید.» معروف است که قانون گذاران آمریکایی چه از حزب جمهوری خواه و چه از دموکرات ها، اگر میزان وفاداری شان به اسرائیل به اندازه مطلوب نباشد، نمی توانند از میلیون ها دلار کمک های لابی های صهیونیست ها استفاده کنند. شکاف میان هیئت حاکمه آمریکا را باید بازتابی از شکاف میان لابی های اسرائیل و افکار عمومی آمریکا دانست که می تواند به نوعی نشان دهنده بروز برخی واقعیت ها در جامعه آمریکا باشد. آن جایی که تعداد زیادی از مردم این کشور معتقدند «اسرائیل اقلیتی است که بر آمریکا حکومت می کند». با این شرایط باید گفت این فشار افکار عمومی در نسل های جدید آمریکا و تلقی موجود این اختلافات خود را به هیئت حاکمه آمریکا کشانده است. البته با اقتضائات سیاسی خاص خود. و بنا به دلایلی که در ادامه می آید این طور نیست که مثلا تصور کنیم طیف موافقان در زمره موافقان ایران قرار دارند.
2- در تشخیص خود دچار خطا نشویم
نکته مهم دیگر درباره اتفاقی که در سنا افتاده این است که چربیدن زور موافقان به مخالفان در آمریکا نباید ما را در تشخیص مختصات آن چه در آمریکا می گذرد دچار خطا کند. همان طور که قبلا اشاره شد، تقریبا همه 42 دموکراتی که موافق توافق هستند و نیز افرادی نظیر هیلاری کلینتون که کاندیدای درون حزبی دموکرات ها هستند، بیانیه هایی که برای دلیل موافقت خود نوشته یا گفت وگوهای خود طرح کرده اند، در2 نکته مشترک است: اول این که آن ها می گویند این توافق جلوی ساخت سلاح هسته ای در ایران را گرفته است و دوم این که می گویند چاره ای جز همین توافق با ایران ندارند. دلیل دوم به وضوح ناشی از قدرت ایران است. بنابراین هرگز نباید تصور کرد که این طیف از دموکرات ها در کنار ایران قرار دارند، بلکه برعکس صراحتا می گویند آن جایی که بتوانند باید با ایران مقابله سخت کرد؛ حتی استفاده از گزینه نظامی. این نکته را تقریبا همه دموکرات ها به خصوص دموکرات های ارشدی چون اوباما، کلینتون و ... نیز بارها تصریح کرده اند. واقعیتی که باید در تحلیل این اتفاق در نظر گرفت این است که آمریکایی ها از سر ناچاری در مقابل قدرت بلامنازع ایران، زمین بازی را تغییر داده اند. به امید آن که تا سال های آینده مثلا 10سال دیگر بتوانند جدی تر درباره تغییر ایران اقدام کنند. در این مسیر قطعا پیش از هرچیز پروژه نفوذ در ایران برای تغییر در عرصه های مدنی، اجتماعی و فرهنگی ایران به صورت جدی توسط آمریکا دنبال خواهد شد. چیزی که اگر دچار خطا شویم و آن را درست تشخیص ندهیم، به سرعت به پاشنه آشیل کشور و قدرت ایران تبدیل خواهد شد و این توان مهم و استراتژیک که باعث شده بتوانیم بخش زیادی از خواسته های خود را به آمریکا تحمیل کنیم را به تدریج از ما خواهد گرفت.
در سیاست معروف است که می گویند «یک روز و یک هفته خیلی طولانی است»، جمهوری خواهان نیز با همین امید در یک هفته ای که فرصت دارند خواهند کوشید جلو اجرای توافق را در آمریکا بگیرند، اتفاقی که نخواهد افتاد و کماکان شرایط کنونی ایران موافقان را وادار به اجرای توافق خواهد کرد. اما نکته ای که نباید فراموش شود این است که هر چه «یک روز و یک هفته طولانی است» ، یک سال و یک دهه طولانی تر است و باید در این زمان نسبتا طولانی مراقب توطئه های طراحی شده بود؛ چه این که امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: « ...زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مىشود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش و خوشبینى خود را متّهم کن...»(نهج البلاغه- نامه 53)
در حالی که تا پایان مهلت بررسی توافق هسته ای در کنگره همچنان حدود یک هفته زمان باقی است اما موافقان توافق آب سرد را در همان 2-3 روز اول بعد از تعطیلات تابستانی کنگره بر سر جمهوری خواهان ریختند و طرح مخالفان برای رد توافق در سنا رد شد. این اتفاق از 2 بعد قابل توجه است:
1- شکاف قدرت در آمریکا
گرچه قابل پیش بینی بود که افتراق جمهوری خواهان و دموکرات ها بر سر توافق هسته ای با ایران جدی و پرتنش باشد اما بنا به 3 دلیل نباید از کنار این اتفاق به سادگی گذشت:
الف- اختلاف میان هیئت حاکمه آمریکا شاید امری مرسوم باشد. اما این بار یک شکاف سیاسی است که نه بر سر یک طرح اجتماعی یا سیاست داخلی و ملی که بر سر توافق با کشوری است که در پیدا و پنهان، اختلافات جدی و استراتژیک با آمریکا دارد. تضادهای راهبردی میان ایران و آمریکا از جنس تضادهای لیبرالیسم و کمونیسم نیست که هریک در پی کسب قدرت در عرصه جهانی بود، بلکه این تضادها ناشی از اختلاف 180درجه ای در 2 عرصه گفتمان و عمل در موضوعات مختلف است. اختلافاتی که تعداد زیادی از آن ها به دلیل آن که از یک سو به گفتمان اسلام ناب انقلابی و از دیگر سو به لیبرالیسم و مفاهیم وابسته به آن وصل است، هرگز در میدان مذاکره قابل رفع نیست و در نهایت، «قدرت» باید بین آن ها حکمرانی کند. از این رو این که جمهوری اسلامی ایران با مختصات معلوم و آشکار انقلابی اش، اکنون به عاملی برای شکاف (و نه صرفا یک اختلاف ساده) در میان هیئت حاکمه آمریکا تبدیل شده است، خود نشان دهنده اهمیت موضوع است. چه این که اگر مثلا یک طرح مربوط به مسائل درمانی میان دو حزب حاکم در آمریکا اختلاف می انداخت، آن قدر اهمیت نداشت که یک کشور که در لسان حاکمان آمریکا دشمن شماره یک این کشور است عامل اختلاف و شکاف شود.
ب- بی تردید توضیحات چندین باره وزرای خارجه، خزانه داری و انرژی آمریکا در جلسات استماع کنگره بر این رای ها تاثیر داشته است. جایی که جان کری، جک لو و ارنست مونیز ده ها بار گفتند اگر با ایران توافق نمی کردیم، هم ایران (البته به ادعای آن ها) به سلاح هسته ای دست می یافت و هم دیگر کشورها حاضر به همراهی بیشتر با آمریکا در زمینه تحریم ها نبودند. این یک واقعیت است که تقریبا همه آن هایی که در آمریکا موافق توافق بوده اند در بیانیه های خود به آن اشاره کرده و یا تلویحا یا صریحا گفته اند هیچ راهی جز توافق با ایران ندارند.
ج- این اتفاق تنها یک روز پس از مواضع قاطع و صریح ایران در قبال اسرائیل رخ داد. جایی که رهبر انقلاب تصریح کردند: «رژیم صهیونیستی 25 سال بعد را نخواهد دید.» معروف است که قانون گذاران آمریکایی چه از حزب جمهوری خواه و چه از دموکرات ها، اگر میزان وفاداری شان به اسرائیل به اندازه مطلوب نباشد، نمی توانند از میلیون ها دلار کمک های لابی های صهیونیست ها استفاده کنند. شکاف میان هیئت حاکمه آمریکا را باید بازتابی از شکاف میان لابی های اسرائیل و افکار عمومی آمریکا دانست که می تواند به نوعی نشان دهنده بروز برخی واقعیت ها در جامعه آمریکا باشد. آن جایی که تعداد زیادی از مردم این کشور معتقدند «اسرائیل اقلیتی است که بر آمریکا حکومت می کند». با این شرایط باید گفت این فشار افکار عمومی در نسل های جدید آمریکا و تلقی موجود این اختلافات خود را به هیئت حاکمه آمریکا کشانده است. البته با اقتضائات سیاسی خاص خود. و بنا به دلایلی که در ادامه می آید این طور نیست که مثلا تصور کنیم طیف موافقان در زمره موافقان ایران قرار دارند.
2- در تشخیص خود دچار خطا نشویم
نکته مهم دیگر درباره اتفاقی که در سنا افتاده این است که چربیدن زور موافقان به مخالفان در آمریکا نباید ما را در تشخیص مختصات آن چه در آمریکا می گذرد دچار خطا کند. همان طور که قبلا اشاره شد، تقریبا همه 42 دموکراتی که موافق توافق هستند و نیز افرادی نظیر هیلاری کلینتون که کاندیدای درون حزبی دموکرات ها هستند، بیانیه هایی که برای دلیل موافقت خود نوشته یا گفت وگوهای خود طرح کرده اند، در2 نکته مشترک است: اول این که آن ها می گویند این توافق جلوی ساخت سلاح هسته ای در ایران را گرفته است و دوم این که می گویند چاره ای جز همین توافق با ایران ندارند. دلیل دوم به وضوح ناشی از قدرت ایران است. بنابراین هرگز نباید تصور کرد که این طیف از دموکرات ها در کنار ایران قرار دارند، بلکه برعکس صراحتا می گویند آن جایی که بتوانند باید با ایران مقابله سخت کرد؛ حتی استفاده از گزینه نظامی. این نکته را تقریبا همه دموکرات ها به خصوص دموکرات های ارشدی چون اوباما، کلینتون و ... نیز بارها تصریح کرده اند. واقعیتی که باید در تحلیل این اتفاق در نظر گرفت این است که آمریکایی ها از سر ناچاری در مقابل قدرت بلامنازع ایران، زمین بازی را تغییر داده اند. به امید آن که تا سال های آینده مثلا 10سال دیگر بتوانند جدی تر درباره تغییر ایران اقدام کنند. در این مسیر قطعا پیش از هرچیز پروژه نفوذ در ایران برای تغییر در عرصه های مدنی، اجتماعی و فرهنگی ایران به صورت جدی توسط آمریکا دنبال خواهد شد. چیزی که اگر دچار خطا شویم و آن را درست تشخیص ندهیم، به سرعت به پاشنه آشیل کشور و قدرت ایران تبدیل خواهد شد و این توان مهم و استراتژیک که باعث شده بتوانیم بخش زیادی از خواسته های خود را به آمریکا تحمیل کنیم را به تدریج از ما خواهد گرفت.
در سیاست معروف است که می گویند «یک روز و یک هفته خیلی طولانی است»، جمهوری خواهان نیز با همین امید در یک هفته ای که فرصت دارند خواهند کوشید جلو اجرای توافق را در آمریکا بگیرند، اتفاقی که نخواهد افتاد و کماکان شرایط کنونی ایران موافقان را وادار به اجرای توافق خواهد کرد. اما نکته ای که نباید فراموش شود این است که هر چه «یک روز و یک هفته طولانی است» ، یک سال و یک دهه طولانی تر است و باید در این زمان نسبتا طولانی مراقب توطئه های طراحی شده بود؛ چه این که امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: « ...زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مىشود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش و خوشبینى خود را متّهم کن...»(نهج البلاغه- نامه 53)