به گزارش مشرق، محمد ایمانی، فعال رسانه، در کانال توئیتری خود نوشت:
خاتمی و جبهه اصلاحات چقدر [با] مردم صادق بودند؟
آقای خاتمی می گوید: "آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم". آیا او و جبهه اصلاحات با مردم رو راست بودند؟!
بر اساس شواهد بسیار، آنها در زمینه تخریب انتخابات و ممانعت از نامزد شدن، طوری رفتار کردند که بعدا بتوانند ادعا کنند نامزدی برای رقابت در میدان ندارند و بنابراین لیست (و رای) نمی دهند!
از چند احتمال خارج نیست. یا ماموریت بودند انتخابات را تخریب و تحریم کنند و جرئت مخالف با آمران خارجی را نداشتند. یا این که یقین داشتند از چشم مردم افتاده اند و رای نمی آورند، بنابراین بهانه تراشی کردند. و یا ترکیب دو گمانه قبلی.
آنها با مردم صادق نبودند. و گرنه کمترین شرط صداقت و اثبات ادعا های شان این بود که از افراد سرشناس اصلاح طلب می خواستند نامزد شوند؛ تا اگر تایید شدند، وارد رقابت شوند و اگر تایید نشدند، عذر و بهانه داشته باشند.
البته ۱۶۵ نامزد نافرمانی کرده و تایید هم شدند. لیستی سراسری از سوی برخی احزاب اصلاح طلب در روزنامه های شرق و اعتماد منتشر شد که ۴۵ نفرشان در دور اول انتخابات به مجلس راه یافتند. بنابراین، نامزد داشتن نامزد، صرفا بهانه تراشی بود.
واقعیت این است که خاتمی حداقل شجاعت و حریت لازم برای فعالیت سیاسی مسئولانه را ندارد. او در قبال فشار های خارجی و پدرخواندگان جبهه اصلاحات -که حتی فرد کار کشته ای مانند بهزاد نبوی را از ریاست حذف کردند- کاملا منفعلانه رفتار می کند؛ مثل کسی که آتو دست دیگران دارد یا گروگان است.
خاتمی در آشوب افکنی سال ۱۳۸۸ که اسم رمز تآن قلب در انتخابات بود، به مردم دروغ گفت و حال آن که اگر اعتراف پنهانش در جمع های خصوصی را علنی می کرد، آتش فتنه می خوابید و دشمنانی طمع کرده، تحریم های فلج کننده را از سال ۱۳۸۹ پایه گذاری نمی کردند.
خاتمی اما شجاعت نداشت و شهادتش را کتمان کرد. و کسی که یک بار توانست دروغی به آن بزرگی را بگوید و رای ۲۴/۵ میلیون نفر را زیر پا بگذارد، نوبت های بعدی راحت تر می تواند حق بزرگ انتخابات را از یک ملت دریغ کند، بی آن که دچار عذاب وجدان شود.
او که سال ۱۳۹۶ با "تکرار می کنم"ُ به ابقای روحانی در ریاست جمهوری کمک کرده بود، چهار سال بعد، پای "لیست جمهور" را در انتخابات شورای شهر تهران امضا کردُ اما نفر اول آن فهرست، حتی ۳۹ هزار رای هم کسب نکرد.
خاتمی دو سال وقت داشت تا از دست رفتگی پایگاه اجتماعی را با عذرخواهی و بازگشت به صداقت جبران کند، اما گویا اختیاری برای وی نمانده بود که خود تصمیم بگیرد. شخصیت آزاد او -که راس سرمایه هر انسان است- خیلی سال قبل ربوده شده بود.
در بخش های بعدی این یادداشت، صداقت و تناقضات رفتاری برخی سران جبهه اصلاحات را از زبان خود اصلاح طلبان مرور می کنیم.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.