به گزارش مشرق، سقط جنین، حق والدین است یا حق جنین یا حق خدا؟ آیا پدر و مادر به صرف اینکه صاحب تصمیم اولیه برای به دنیا آمدن فرزندشان هستند، این حق را دارند که درباره حیات و مرگ او هم تصمیم بگیرند؟ آیا انسانی که حتی مجاز به تصمیمگیری درباره جان خود نیست، اجازه دارد درباره حق حیات موجودی دیگر تصمیم بگیرد؟ آیا جنین هم در این زمینه، صاحب حق است؟ در این میان، تکلیف حق خداوند چه میشود؟ او که مژده داده نجات جان یک انسان، مساوی با نجات جان تمام بشریت است، خالقی که به بندگانش نهیب زده فرزندانشان را از بیم فقر از حق حیات محروم نکنند، رزاق کریمی که روزی تمام جانداران عالم را ضمانت کرده...
تا به حال از این زاویه به موضوع حساس سقط جنین نگاه کرده بودید؟ به این موضوع فکر کردهاید که «حق» در این میدان سرنوشتساز، متعلق به کیست؟ بررسی موضوع حق حیات جنین، علاوهبر پاسخ به توجیهاتی که اغلب درخصوص سقط عمدی مورداستناد قرار میگیرد، میتواند تلنگری هم باشد برای همه ما که در مبانی فکری و عقیدتیمان بازنگری کنیم. اگر مشتاق شدهاید در این زمینه بیشتر بدانید، با صحبتهای حجتالاسلام «محمد فلاح»، مدرس حوزه و دانشگاه و مسئول تعلیم و تربیت بسیج جامعه پزشکی استان خراسان رضوی که در گفتوگویی به همت مرکز مردمی نفس به بیانی ساده به تشریح این موضوع حیاتی پرداخت، همراه باشید.
وقتی جنین از پدر و مادرش سبقت میگیرد
«از دو جنبه میتوانیم به بحث "حق" در موضوع سقط جنین ورود کنیم؛ یکی بحث حق الله و دیگری، بحث حق جنین. حتی جنبشهای مخالف سقط جنین در دیگر کشورها که نگاه دینی و شرعی به ماجرا ندارند هم، در بیان مخالفتشان، از باب حق خود جنین به موضوع ورود میکنند. بنابراین چه نگاه الهی و توحیدی داشته باشیم و چه نداشته باشیم، این حق، حق والدین نخواهد بود.»
حجتالاسلام محمد فلاح، از همین ابتدای بحث، آب پاکی را روی دست والدین ریخته و برای تشریح چرایی تصور والدین در محق دانستن خود در زمینه سقط جنین، ذهنها را به لایههای عمیقتر زندگی مدرن امروزی ارجاع میدهد و میگوید: «ماجرا از آنجا نشأت میگیرد که نه فقط در ایران ما که در کل دنیا، سبک زندگی انسانها تحتتاثیر رسانه، دچار دگرگونی اساسی شدهاست. به این ترتیب که زیر سایه تولیدات رسانههایی که بهشدت در حال ترویج فضای اومانیستی و انسانگرایی یا نفسگرایی هستند، لذت، اصل قرار گرفتهاست. یعنی هر چیزی که لذت به همراه داشته باشد، برای انسان، اصل میشود و هرچه مخالف آن باشد، توسط انسان کنار گذاشته میشود. حالا چرا لذت، اصل میشود؟ چون «ما» مهم هستیم. چون با این سبک زندگی، به خودمان اصالت بخشیدهایم. در موضوع سقط جنین هم، به لذت و راحتی و خوشایند و وجهه خودمان نگاه میکنیم، پس خودمان را صاحب حق تشخیص میدهیم. اما این نگاه، با نگاه توحیدی که ما به آن معتقدیم، سازگاری ندارد.»
جنسیتش را دوست نداریم، پس سقطش میکنیم!
«آنهایی که سقط جنین را حق والدین میدانند، به این سئوال پاسخ دهند که آیا در شریعت اسلام، ما حق کشتن خودمان راداریم؟ بالاتر از آن، آیا ما حق آسیب رساندن به خودمان را داریم؟ جواب مشخص است؛ خیر. پس، ما که حتی مجاز به آسیب رساندن به خودمان نیستیم، چطور میتوانیم نسبت به گرفتن حق حیات یک انسان دیگر – ولو یک جنین یا حتی یک تکسلول باشد -، برای خودمان حق قائل باشیم؟ یک سئوال دیگر؛ آیا حق سقط جنین، مطلقاً از والدین سلب شده؟ در پاسخ باید بگوییم: خیر. اما شرایطی دارد. این حق را خداوند تعیین فرموده و ما برای اطلاع از کم و کیف آن، باید به آیات و روایات و احکام مراجعه کنیم. در پاسخ به این سئوال که سقط جنین در چه صورت جایز است، تمام مراجع اتفاقنظر دارند که تنها در شرایطی که وجود جنین برای مادر خطر جانی داشته باشد، سقط جنین جایز است؛ آن هم قبل از دمیده شدن روح در کالبد جنین. بعد از دمیده شدن روح، باز هم میان مراجع اختلاف وجود دارد.
اما آیا در تمام موارد سقط جنین، موضوع حفظ جان مادر در میان است؟ دیده شده والدین تصمیم به سقط جنینشان گرفتهاند چون جنسیتش را دوست ندارند! آنها دختر دوست دارند اما جنینی که خدا به آنها هدیه داده، پسر است. سقطش میکنند تا بعد، برای دختردار شدن، دوباره اقدام به بچهدار شدن کنند! خب، ببینید انسان دیگر چقدر باید نگاه اومانیستی به ماجرا داشته باشد. چقدر باید خودش فقط مهم باشد که با چنین استدلالی، بخواهد جان یک انسان دیگر را بگیرد...»
حجت الاسلام «محمد فلاح»، مدرس حوزه و دانشگاه
از ۲ به ۳ و دوران عقد؛ گردابهای سقط جنین!
شاید هریک از ما هم کموبیش از این دست موقعیتها سراغ داشته باشیم؛ موقعیتهایی که زوجها با توجیهات و استدلالهای عجیب، هدیه خداوند را پس فرستاده و خودشان را برای سقط جنین راضی میکنند. حاج آقا فلاح با لبخند تلخی میگوید: «برای سقط، استدلال میآورند که این بچه، "ناخواسته" است. باید بگویم ما چیزی به نام ناخواسته نداریم. یک وقتی، ما اراده میکنیم و برای فرزنددار شدن اقدام میکنیم. گاهی هم خدا برای فرزنددار شدن ما، اراده میکند. آیا باید اراده خداوند را رد کنیم؟
طبق تحقیقاتی که انجام شده، ما ۲ زمان داریم که متاسفانه سقط جنین در آن زیاد اتفاق میافتد؛ یکی از ۲ به ۳ و دیگری در دوران عقد. در مورد اول، زوج، ۲ فرزند دارند و متوجه میشوند فرزند سوم در راه است. اینها چون میخواهند ترکیب ۴ نفریشان به هم نخورد، سومین فرزند را که خدا میخواهد به آنها هدیه بدهد، به دست خودشان از بین میبرند.
دومین موقعیت فراوانی سقط جنین، مربوط به دوران عقد است. زن و شوهر شرعی و حلال، صاحب فرزند شدهاند. واقعاً جای سئوال است؛ چرا باید فرزندشان را بکشند؟ مگر فرزنددار شدن در دوران عقد، چه اشکالی دارد؟ چرا فکر میکنند این اتفاق، یک جنایت است؟ این چه تابویی است در جامعه ما شکل گرفته؟ متاسفانه زوج هم بهراحتی میگویند: «چون آبرویمان در خطر است، باید این بچه را سقط کنیم.» چرا تصور میشود فرزندی که خدا به یک زوج رسمی و شرعی داده، باعث بیآبرویی است؟ میگویند: «هنوز هیچچیز را برای شروع زندگی آماده نکردهایم.» خب، تلاش میکنید و از خانواده و اطرافیان کمک میگیرد، زودتر آماده میشوید.
موردی سراغ دارم که زوج، مراسم عروسی گرفتند درحالیکه نوزاد ۲، ۳ ماههشان هم در مجلس عروسی در بغلشان بود. این کار را بدون هیچ شرم و خجالتی انجام دادند و مردم هم تحسینشان کردند. مشکل اینجاست که ما به جای دیگران درباره خودمان فکر میکنیم و براساس آن، تصمیمگیری هم میکنیم. مردم وقتی درستی کار ما را ببینند، نهتنها تقبیح نمیکنند، بلکه تحسینمان هم میکنند. میگویند: «چقدر اینها باایمان و مقید بودند که فرزندی که خدا در دوران عقد به آنها هدیه داده بود، نگه داشتند.»
تفنگ را از روی شقیقه فرزندت بردار!
«همانطور که عرض شد، طبق نظر تمام مراجع سقط جنین تنها در صورتی مجاز است که وجود جنین برای مادر خطر جانی داشته باشد؛ آن هم قبل از اینکه روح در کالبد جنین دمیده شود. بعد از دمیده شدن روح، باز هم موضوع حساستر و نظرات مراجع، متفاوت میشود. بسیاری از مراجع، سقط جنین بعد از دمیده شدن روح را مجاز نمیدانند؛ حتی اگر احتمال ایجاد خطر جانی برای مادر داده شود.
میدانید مثل چه میماند؟ حتماً میدانید که در هنگام اضطرار، انسان مجاز به انجام عمل حرام است. مثلاً اگر یک نفر اسلحه روی شقیقه شما گذاشته باشد و نوشیدنی الکلی به دستتان بدهد و بگوید: «بخور وگرنه میکشمت»، شما مجاز هستید آن نوشیدنی حرام را بنوشید. اما اگر با همان اسلحه شما را تهدید کند و بگوید: «فلانی را بکش وگرنه میکشمت»، دیگر چنین شرایطی وجود ندارد. یعنی وقتی این بحث پیش میآید که جان فرد دیگری را بگیری برای نجات جان خودت، بسیاری از مراجع گفتهاند حق چنین کاری را نداری. درست است که آن فرد مهاجم، سوءاختیار انجام داده و شما را مجبور به عمل حرام کرده، اما شما مجاز نیستید سوءاختیار به خرج دهید.»
موجودی که رشد میکند، چطور حیات ندارد؟
یکی از استدلالهایی که برخی والدین با استناد به آن، سقط جنین را یک موضوع عادی و خود را مجاز به انجام آن میدانند، این است که میگویند: آنچه در این مرحله در بطن مادر است، چون بهصورت یک انسان کامل درنیامده، حیات ندارد و از بین بردن آن، مسئولیتی را متوجه انسان نمیکند. حجتالإسلام فلاح با رد این استدلال، میگوید: «اغلب افراد اصولاً حیات را برای نوزاد متولدشده، قائل هستند درحالیکه فرزند انسان از لحظه بسته شدن نطفه، حیات دارد. به همین دلیل هم، مدام رشد میکند. میگویند بیشترین میزان رشد انسان، در دوره جنینی اتفاق میافتد که در مدت ۹ ماه، از یک تکسلول تبدیل میشود به نوزاد ۳ کیلویی. این سرعت رشد، وحشتناک است. خب، چیزی که دارد رشد میکند، مگر میشود حیات نداشته باشد؟
بد نیست اینجا به یک ماجرا اشاره کنم. مدتی قبل کلیپی در فضای مجازی دستبهدست شد که احتمالاً بسیاری از مخاطبان آن را دیدهاند. کلیپ درباره یکی از پزشکان (یا کادر درمان) خارجی بود که قبلاً موافق سقط جنین بود و خودش هم آن را انجام میداد و حالا به یکی از مخالفان سرسخت این کار تبدیل شده بود. ماجرا از این قرار بود که یکبار در حین انجام فرآیند سقط جنین، انگار خداوند اراده کرده بود او حقیقت این اتفاق را درک کند.
او درحالیکه با دستگاه ساکشن و از طریق مکش، جنین را از رحم مادرش خارج میکرد و همزمان داشت از دستگاه سونوگرافی این فرآیند را نظاره میکرد، یکدفعه توجهش به تقلای جنین جلب شد که داشت برای زنده ماندن جنبوجوش میکرد. او وقتی که دست و پای جنین با دستگاه ساکشن از بدنش کنده میشد، انگار زجر کشیدن جنین و ناله او را احساس میکرد. حرکات و حالات آن جنین، این پزشک را بهشدت متأثر کرده و تازه آن موقع درک کرده بود جنینهایی که سقط میشوند، جان دارند و در تمام مراحل سقط برای زنده ماندن تقلا میکنند و دست و پا میزنند. به همین دلیل، به جمع افرادی که اعتقاد دارند جنین، حق زندگی دارد، ملحق شده بود.»
وقتی جنین ۵ ماهه با انسان ۵۰ ساله برابری میکند
این مدرس حوزه و دانشگاه با اشاره به تجربیاتی شبیه به تجربه این پزشک، یک بار دیگر به موضوع "حق" در ماجرای سقط جنین برمیگردد و میگوید: «در مرور این پرسش که سقط جنین، حق والدین است یا جنین یا خداوند، باید بگوییم در ابتدا، حق خداوند است که خالق انسان است. پس با نگاه شرعی و توحیدی، این حق الله است. اما حتی اگر از جنبه متریالیستی و دنیوی هم نگاه کنیم، باز هم سقط جنین، حق والدین نیست. اینکه والدین تصمیم به فرزندآوری میگیرند، دلیل نمیشود حق حیات و جان آن فرزند هم متعلق به آنها باشد. دیه سقط جنین در بحث دیات، شاهد این مدعاست.
با یک نگاه اجمالی در احکام دیه، میبینید که از لحظه بسته شدن نطفه، سقط جنین مشمول دیه است تا وقتی که روح در کالبد جنین دمیده میشود. و از این مرحله به بعد دیگر دیه انسان کامل به او تعلق میگیرد. یعنی در دین اسلام و در بحث دیه، فرقی میان انسان ۴۰، ۵۰ ساله کامل بالغ که احتمالاً یک مسئول مهم یا یک انسان مشهور محبوب ثروتمند بوده، با یک جنین ۵ ماهه در رحم مادر، هیچ تفاوتی وجود ندارد.»
وقتی گرفتار جاهلیت مدرن هستیم...
موضوع دیه، جریمه و اثر ظاهری و مادی سقط جنین است. اما این عمل، اثرات تکوینی و شرعی و روحی و روانی سنگینی هم برای والدین خواهد داشت. حجتالإسلام فلاح در این باره میگوید: «متاسفانه درباره این آثار معنوی و روحی و روانی سقط جنین بر والدین در جامعه ما کم گفته شده و در مقابل، موضوع سقط جنین خیلی راحت دارد ترویج داده میشود و درباره آن فرهنگسازی میشود. به تعبیر ناقص بنده، ما در این مسئله دچار یک جاهلیت مدرن هستیم. اگر امروز ما با تعجب به دوران جاهلیت اعراب نگاه میکنیم و با حیرت میپرسیم چطور بچههایشان را فقط به جرم دختر بودن، زندهزنده در گور میکردند؟ چه بسا ۱۰۰ سال بعد، وقتی آیندگان به روزگار ما نگاه میکنند و این حجم از سقط جنین در روز و سال را در کشور ما و کل دنیا ببینند، تعجب کنند و بگویند: چطور ممکن است پدر و مادری دست به قتل فرزند خودشان بزنند؟!
مشکل بزرگ امروز ما این است که قبح این ماجرا هنوز برای مردم جامعه مشخص نشده. متاسفانه سقط جنین برای بسیاری افراد، یک موضوع خیلی ساده است؛ مثل اینکه کفششان خراب شده باشد و بخواهند آن را دور بیندازند! بنابراین ما در این زمینه نیاز به روشنگری و آگاهیبخشی داریم. علاوهبراین، باید در مبانی عقیدتی، هستیشناسی و جهانبینیمان بازنگری کنیم.
ببینید، مثلاً یکی از اشکالات مبنایی ما این است که برخی زوجها از ترس مسائل مالی، دست به سقط جنین میزنند. درحالیکه خداوند در قرآن در این زمینه به ما هشدار داده. فرموده: «و لا تقتلوا اولادکم خشیة املاق نحن نرزقهم و ایاکم»: فرزندان خود را از ترس فقر نکشید. این ما هستیم که آنان و شما را روزی میدهیم (آیه ۳۱ سوره اسرا) بعضی از ما ازآنجاکه میترسیم خودمان فقیر شویم یا فرزندانمان در آینده فقیر شوند، حق حیات را از آنها سلب میکنیم. یعنی گاهی فقیر هم نیستیم اما از ترس اینکه فقیر شویم، دست به سقط جنین میزنیم. درحالیکه خداوند در جایی دیگر در قرآن میفرماید: حتی اگر فقیر هم هستید، فرزندانتان را نکشید: «و لا تقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم و ایاهم»: فرزندانتان را از فقر نکشید. ما شما و آنها را روزی میدهیم (آیه ۱۵۱ سوره انعام)»
کریستیانو رونالدو ثابت کرد سقط جنین، اشتباه است!
حاج آقا دست روی نکته مهمی گذاشته. بعضی والدین میگویند: «در این شرایط اقتصادی که ما خودمان هم به سختی گذران زندگی میکنیم، چرا باید یک نفر دیگر را به این زندگی اضافه کنیم؟» و به این بهانه، سقط جنین را برای خودشان مجاز تلقی میکنند یا بهطور کلی قید بچهدار شدن را میزنند. حالا این سئوال پیش میآید که پس اینکه میگویند بچه که به دنیا میآید، رزق و روزیاش را با خودش میآورد، یک شعار است یا واقعاً در عمل، این موضوع محقق میشود؟ حاج آقا فلاح در پاسخ به این سئوالات میگوید: «تقدیر المعیشة، در روایات به ما سفارش شده است. یعنی ما خودمان باید برای گذران زندگیمان برنامهریزی کنیم. اما این با رزاقیت خداوند، منافاتی ندارد. در اینکه خداوند، روزیِ هر انسانی و هر جنبندهای در جهان را میدهد، شکی وجود ندارد. اما ما گاه با محاسبات خودمان، در این زمینه دچار تردید و اشتباه میشویم.
بگذارید یک مثال بزنم. الان موفقترین و ثروتمندترین فوتبالیست جهان، چه کسی است؟ کریستیانو رونالدو. همین شخصیت مشهور و محبوب، در داستان زندگیاش بیان شده که والدینش به خاطر فقر شدید قصد داشتند او را سقط کنند. خب پدر و مادر رونالدو آن موقع داشتند این فکر را با محاسبات عادی و جاری این دنیا پیش میبردند اما آیا نظر و فکرشان درست هم بود؟ همانها الان رفاه زندگیشان و آبرو و احترامی که در جامعهشان دارند را مدیون همین بچهای هستند که میخواستند سقطش کنند تا به حساب خودشان آیندهاش را نجات دهند. نمیخواهم بگویم این یک روال است. ممکن است استثنا باشد اما به هر حال چنین مثالی هم وجود دارد. بنابراین وقتی دانستههای ما محدود است و از فردا و آینده خبر نداریم، نمیتوانیم درباره زندگی یک انسان دیگر تصمیمگیری کنیم.»
نکند خیال کردهایم ما روزیدهنده فرزندانمان هستیم؟!
استاد حوزه و دانشگاه لبخندبرلب در ادامه میگوید: «خداوند به بنده حقیر ۵ فرزند عطا کرده است. این ۵ فرزند به هر حال روزیشان را دارند میگیرند. بگذریم از تصورات بعضیها که فکر میکنند روحانیت یک زندگی اشرافی دارند. نه. من در شهر مشهد، اجارهنشین هستم و هیچ سرمایه کنارگذاشتهای ندارم اما به هر صورت، زندگیمان دراد جلو میرود. بنابراین اینکه ما بخواهیم به دلیل مشکلات مالی دست به سقط جنین بزنیم، در درجه اول، خودخواهی است. انگار فکر میکنیم قرار است روزیِ ما گرفته شود و در دهان این بچه گذاشته شود. یعنی حق حیات را از این بچه میگیریم چون میخواهیم خودمان راحت باشیم. در درجه دوم، نسبت به رزاقیت خداوند، دچار بدبینی شدید هستیم. اطمینان نداریم خداوند با ولادت آن فرزند، روزیاش را هم میدهد.
یکی از اشتباهات محاسباتی ما همین است. مثلاً من با خودم میگویم: من با فلان قدر درآمد و با ۵فرزند زندگیام دارد اینجوری میچرخد. بعد با خودم حساب میکنم که: اگر به جای ۵ فرزند، ۳ یا ۲فرزند داشتم، خیلی زندگی راحتتری داشتم! اما این را لحاظ نمیکنم که اگر ۳ یا ۲ فرزند داشتم، روزیِ امروز را نمیداشتم. چرا آن اشتباه را میکنم؟ چون فکر میکنم این روزیِ من است درحالیکه این روزیِ تکتک این بچههاست که آمده در دست من قرار گرفته. یادمان باشد روزیدهنده فرزندان ما، خداوند است و ما - والدین – فقط یک واسطه رزق هستیم، نه بیشتر.»
بیایید به سهم خودمان «تردید» ایجاد کنیم
برای کاهش آمار سقط جنین، چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ این دغدغه بسیاری از دلسوزان است. حاج آقا فلاح مکثی میکند و در پاسخ به این سئوال میگوید: «اولین کاری که هریک از مخاطبان این صحبتها میتوانند در محیط پیرامونی خودشان انجام دهند، گفتمانسازی است. یعنی در فضاهایی که درباره سقط جنین صحبت به میان میآید، شروع به گفتوگو کنند. حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم، این است که تردید ایجاد کنیم در والدینی که تصمیم به سقط جنین گرفتهاند. چرا؟ این بزرگترین کمک به خود آنهاست.
میدانید، ما مادرانی را داریم که آگاهانه دست به سقط جنین خود زدهاند و بعد، دچار مشکلات عدیده جسمی، ناباروری همیشگی و مشکلات جدی روحی و روانی شدهاند. مادری که جنین خود را سقط کرده، گاه عذاب وجدان تا آخر عمر گریبانش را رها نمیکند؛ عذاب وجدان ناشی از گرفتن حق حیات از فرزند خودش. بنابراین ایجاد تردید در پدر و مادری که فکر سقط جنین را در ذهن دارند، بزرگترین کمک است و گاه همین تردیدها میتواند آنها را مجاب کند فرزند خود را حفظ کنند و از یک عمر پشیمانی نجات پیدا کنند.»