به گزارش مشرق، عبدالله شهبازی مورخ و پژوهشگر تاریخ سیاسی معاصر در کانال تلگرامی خود نوشت:
موضع دیروز (دوشنبه، ۶ خرداد ۱۳۹۸/ ۲۷ مه ۲۰۱۹) ترامپ صریح بود. او اصرار داشت که بسیار روشن و بدون ابهام تأکید کند که در پی «تغییر رژیم» در ایران نیست و هدفش صرفاً انعقاد توافق هستهای جدید است. ترامپ از میانجیگری نخستوزیر ژاپن استقبال کرد.
هیاهوی جنگطلبانه سنگین آمریکا علیه ایران از ۵ مه / ۱۵ اردیبهشت با اطلاعیه کوتاه جان بولتون درباره اعزام ناوگروه آبراهام لینکلن به منطقه خاورمیانه آغاز شد. خیلی زود، از جمله در مصاحبه چاک هیگل وزیر دفاع پیشین آمریکا (از حزب جمهوریخواه)، روشن شد که اعزام ناو آبراهام لینکلن به خلیج فارس، و استقرار موشکهای پاتریوت و بمبافکنهای بی ۵۲ در قطر، روال عادی و قدیمی حضور نظامی آمریکا در منطقه بوده و مطرح کردن آن بعنوان حادثه غیرعادی و جدید و استفاده از آن برای تهدید ایران پروپاگاندا و بلوف است.
بیشتر بخوانید:
استواری ایران و شکست جنگ روانی آمریکا
ترامپ و پارادوکس جنگ با ایران
این تبلیغات جنگی و تهدیدآمیز با توئیت ۱۵ مه ترامپ، یک روز پس از بیانات سهشنبه ۲۴ اردیبهشت رهبری، رو به افول رفت و سرانجام دیروز، ۲۷ مه، به اعتراف کامل و صریح ترامپ انجامید.
زمانی، در روزهای پایانی مذاکرات هستهای، نوشتم: اگر مواضع استوار و دستاوردهای ایران در جنگ سوریه نبود اکنون به جای ژنو و وین در مهاباد در حال مذاکره صلح با داعش بودیم.
دیپلماسی به تنهایی کارآمد نیست. سرنوشت دیپلماسی را معادلات واقعی قدرت تعیین میکند. مذاکره زمانی مفید است که طرفین از اقتدار کافی برخوردار باشند مانند مذاکرات جنجالی پاریس که در اوج جنگ خونین ویتنام در سالهای ۱۹۶۸- ۱۹۷۳ میان هیئت ویتنامی به ریاست خانم نگوئین تیبین و آمریکاییان در جریان بود. مذاکره با طرف مهاجم و زورگو از موضع ضعف مذاکره نیست، تسلیم است. در آن زمان کسی ویتنامیها را به مذاکره از موضع ضعف متهم نمیکرد. به عکس، مذاکرات پاریس ناشی از ضعف و شکست آمریکا ارزیابی میشد.
تبلیغاتی که در روزهای اخیر برای مذاکره با دولت ترامپ میشود در داخل آمریکا و ایران دو معنای متفاوت دارد. کسانی که در آمریکا شعارهای ضد جنگ را مطرح میکنند دولت ترامپ را برای پایان دادن به تبلیغات خصمانه زیر فشار میگذارند. مطرح کردن چنین شعارها و کمپینهایی در ایران معنای معکوس دارد: وارد آوردن فشار بر ایران است برای تسلیم شدن به تهدیدهای آمریکا در اوج تحریمها و فشارهای اقتصادی. این رفتار، چه ناشی از حسن نیت باشد و چه سو نیت، عملاً خدمت به سازوکار عظیمی است که میخواهد ایران را به تسلیم از موضع ضعف وادارد. این رفتار اگر از سوی این و آن جریان و جناح و کانون سیاسی در درون نظام سیاسی ایران باشد تلاشی است فرصتطلبانه برای بهرهبرداری از فشارهای تبلیغاتی- اقتصادی آمریکا به سود اهداف خود برغم مصالح و منافع ملی.