کد خبر 895243
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۴
تایم لپس بین الحرمین

والاترین انفاق‌ها، انفاق از بهترینِ داشته‌هاست. خداوند بهترین مخلوقاتش رو برگزید برای بهترین قربانی‌ها و مقدس‌ترین اندوه‌ها. خداوند حسینش رو غرقه‌ در خون،بر سر نیزه می‌پسندید.

به گزارش مشرق، دکتر حمیدرضا قادری در متنی نوشت:
من، آقای مجلسی نیستم
اما مگر چندبار در عمر یک روضه‌خوان، تولدش می‌افتد به عاشورا؟ شاید یک‌بار. آن‌یک‌بار هم کربلا باشد و آقای کاروان مردمانی عامی که اشکشان دم مشکشان است. کنجی دنج جمعشان کنی و برایشان روضه بخوانی چنین:
-«مومن، به دادن خمس، زکات،فطره و صدقه کارش تموم نمیشه رفقا!»
و این رفقا را که می‌گویم،جوان‌ترها بیشتر انس می‌گیرند با آقای منبرشان:
-«ما چیزی داریم به نام انفاق. انفاق یعنی بی‌حساب ببخشی. چون خدا دوست داره. از پل گذشت هرکی که؟...»
و پیرمرد همیشه‌حاضر منبرهایم، بلند بگوید:
-«از پول گذشت».
پنکه‌های آب‌فشان بین‌الحرمین کار می‌کنند ولی زورشان به گرمای شهریور کربلا نمی‌رسد، اطفال شیرخوار در آغوش مادرانشان به شیر می‌رسند و زنان عبایه‌پوش مخدره، دامن‌کشان در رفت‌وآمدند بی‌هیچ هراسی. سلام‌های ناحیه مقدسه یک‌به‌یک به ذهنم هجوم می‌آورند:
-«انفاق حد اعلای کَرمه و سالار کریمان، خداست. هیچ نیکی‌ای نیست که ما به‌ش امر شده باشیم مگر خدا در انجامش پیش‌قدم شده باشه».
خادمی میان کاروان آب توزیع می‌کند:
-«والاترین انفاق‌ها، انفاق از بهترینِ داشته‌هاست. خداوند بهترین مخلوقاتش رو برگزید برای بهترین قربانی‌ها و مقدس‌ترین اندوه‌ها. خداوند حسینش رو غرقه‌ در خون،بر سر نیزه می‌پسندید».
مجلس به سرازیری قتلگاه رفته، زن‌ها پیش‌قدم گریه‌اند:
-«عاشورا، رستاخیز انفاق بود رفقا!»
در برابر چشمانم، بُریر و زهیر و حبیب را می‌بینم غرقه در خون به‌زانو برابر حسین نشسته‌اند و می‌گویندش:
-«کاش هزار جان داشتیم باز تقدیمت می‌کردیم آقای ما!»
و آن‌سوتر مادر وهب سر پسرش را پس می‌فرستد و می‌گوید:
-«چیزی که دادیم رو پس نمی‌گیریم».
اشک پرده می‌کشد برابر چشمانم:
-«زینب پسرانش را انفاق کرد».
میان کاروان مادرشهیدی است که چادر به صورت کشیده و گریه می‌کند:
-«تا نوبه به انفاق حسین رسید؛ هرچه داراتر، انفاقت سخت‌تر».
و در ذهنم حسین را می‌بینم سوار بر ذوالجناح ایستاده برابر خواهرش زینب و مکرر زیر لب برای خواهر مضطرش قرآن می‌خواند:
-«یا زینب! قال الله تعالی فی محکم کتابه:
لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حتی تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»
و مِمّا تُحِبّونِ حسین، علی اصغر بود، علی اکبر، عباس.
به بغض که راه گریستن می‌جوید نشانی چشم را می‌دهم و به حزن می‌گویم:
-«زینب ندید جز انفاق. ندید جز زیبایی».
*
این شهریور
بر من، سی‌وشش محرم سپری شد؛ سی‌وشش‌تای دیگر که بیاید و برود، من ۷۲ساله‌ام با محاسنی سپید که نیکوست وقت مرگ به خون خویش خضاب شده باشند.
که مرگ در بسترف رسم کریمان نیست.
آمین
*
به عدد دست‌های تشنهٔ در طلب آب، سلام بر حسین...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس