به گزارش مشرق، روزنامه شرق روز یکشنبه 31 اردیبهشت در گزارشی با عنوان «تلخ؛ همچون کن» به ارائه گزارشی از روز سوم جشنواره فیلم کن در فرانسه پرداخت. در این گزارش، خبرنگار روزنامه مشاهدات خود از حضور سینماگران ایران پای صندوق رأی در هتل کارلتون، تماشای «آنها» (They) اولین فیلم بلند آناهیتا قزوینیزاده و «لرد» ساخته محمد رسولاف را بیان کرده است.
لحن گزارش نسبت به فیلم «آنها» گاهی ممدوح است، گاهی مذموم. اما وقتی به فیلم «لِرد» میرسیم، آن را اثری تلخ مییابیم که در آن همه و همه بد و شرور هستند. در پایان هم میخوانیم: «فیلم که تمام شد همه ما ایرانیهای شاد و مغرور که برای دیدن فیلم هموطنمان آمده بودیم، ناراحت سالن را ترک میکردیم. من اما فکر کردم که ای کاش آنها که این قدر ناراحتاند و کینه به دل دارند، بروند و هم خیال خودشان را راحت کنند و هم مخصوصا خیال ما را... .»
این نقد صریح خانم گزارشگر اما به مذاق علاقمندان جریانات شبهروشنفکری و چهرههای مخالفخوان خوش نیامد و از اینکه خبرنگار روزنامه اصلاحطلب شرق قلم به ستایش نبرده و مرعوب حضور فیلم در جشنواره کن نشده است، به شدت دلگیر و گلهمند شدند و ناراحتی، خود را در قالب کنایههای مجازی در توئیتر و اینستاگرام و ... نشان دادند.
شاید همین غرزدنها باعث شد روزنامه شرق پس از یک هفته موضعی کاملا متفاوت بگیرد و در تیتر خود «تلخی» کن را با «خوشحالی» جایگزین کند:
این البته پایان ماجرا نیست و شرقیها برای به دست آوردن دل رسولاف، درست کنار همان ستون به خودزنی پرداختند و با بیرحمی به خبرنگار خود حمله کردند و نوشتند: «مشکل بزرگ این مطلب [تلخ؛ همچون کن] آن بود که گزارشگر، اصل بیطرفی را رعایت نکرده و به جای مشاهدهگربودن و ثبت واقعیت، قضاوت کرده است... طبعاً اگر فیلمی تلخ باشد یا شیرین، این وظیفه منتقد و گزارشگر نیست که این تلخی یا شیرینی را بهعنوان نقطه قوت یا ضعف آن مطرح و درباره آن قضاوت کند.» در پایان هم بار دیگر از رسولاُف بابت این اشتباه (!) پوزش خواسته و موفقیت فیلم او را در بخش «نوعی نگاه» جشنواره کن تبریک گفتهاند.
اما سوال اینجاست آیا گزارشگر جز چیزی که دیده و حس کرده، مخابره کرده بود؟! آیا حس ناراحتی از فیلم فقط مختص او بوده یا بقیه ایرانیهای حاضر در سالن هم چنین حسی داشتهاند؟! آیا جمله «فیلم که تمام شد همه ما ایرانیهای شاد و مغرور که برای دیدن فیلم هموطنمان آمده بودیم، ناراحت سالن را ترک میکردیم.» چیزی جز ثبت واقعیت است؟ آیا این همان چیزهایی نیست که حتی روزنامه الحیاة چند برابرش را گفته بود؟
آیا این موضوع که «محمد رسولاف انگار دل پُری داشته، چون ساخت چنین فیلم تلخی که در آن همه و همه بد و شرور هستند و غیر از قهرمان داستان و زنش هیچ آدم خوبی وجود ندارد، دلیل دیگری نمیتواند داشته باشد... » با یک عذرخواهی، کتمان میشود؟ به هر حال این فیلم هم دیر یا زود توسط مردم ـ که مخاطب اصلی سینما هستند ـ دیده میشود و آنها هستند که میان خانم گزارشگر و آقای رسولاف قضاوت خواهند کرد.
به نظر میرسد روزنامه شرق حمایت از هنرمندان نزدیک به جریان شبه روشنفکری را وظیفه نانوشته خود میداند و حاضر است خبرنگار خود را فدا کند اما خدشهای به این قشر وارد نشود.
ظاهرا ارزش و اعتبار خبرنگاران و اهالی رسانه روز به روز برای آنها که بیشتر از همه شعار اطلاع رسانی آزاد و درست» میدهند کمتر و بی اهمیتتر میشود.کاش خبرنگار اولین و دمدستی ترین قربانی نبود.