به گزارش مشرق، شعری از سجاد شاکری را در اولین روزهای ایام فاطمیه در زیر می خوانیم:
شروع شد تب این ماجرا از آن تابوت
و آزمایش دشوار لشکر طالوت
به حقّ سورهی «تَبَّت یَدا» و «ألأحزاب»
بریده باد دو دست قبیلهی جالوت
مصاف روبه و شیر است بیشهی دنیا
مطاف نیزه و تیر است کعبهی لاهوت
به نام لؤلؤ و مرجان، به نام فیروزه!
به نام دُرّ و عقیق و زبرجد و یاقوت!
به حصن امن و حصین ولایت زهرا(س)-
- أعوذُ مِن هَمَزاتِ المُحیلِ و الطّاغوت
به نام سورهی کوثر، به نام سورهی قدر
به نام چادر خاکی مادر ملکوت
نخی ز چادر او اعتبار حبل الله
کلام پر تپش اوست جلوهی جبروت
هر آنچه بود ز مردم لهیب بود و لهیب
هر آنچه بود ز زهرا(س) سکوت بود و سکوت
دعای «رَبِّیَ أفرِغ علَیَّ صَبراً» داشت
سه ماه در دل اسحار، در میان قنوت
سپرده بود تنش گوهر صدف باشد
تمام شد تب آن ماجرا از این تابوت ...
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 2
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 0
-
۲۰:۴۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۹0 0بی خیال سیلی مادر نمی شویم ...
-
۲۲:۴۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۹0 0اجرتان با مادر پهلو شکسته مان(س)