شهید از افراد بسیار صبور و تو دار بود. در اوج جدیتی که در کار داشت، شوخ طبع هم بود. آدم بسیار باگذشتی بود. کسی از بچه‌ها پیدا نمی‌شود که این شهید را دوست نداشته باشد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - پیکر پاک شهید علیرضا توسلی، فرمانده تیپ فاطمیون (افاغنه جهادگر در سوریه) 14 اسفند سال گذشته در مشهد مقدس تشییع و به خاک سپرده شد. خبرنگار مشرق با یکی از دوستان و همرزمان شهید توسلی و جانشینش، شهید بخشی گفتگویی انجام داده که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
در اوج جدیت، شوخ طبع بود

*برخورد و رفتار شهید توسلی با رزمندگان چگونه بود؟

شهید از افراد بسیار صبور و تو دار بود. در اوج جدیتی که در کار داشت، شوخ طبع هم بود. آدم بسیار باگذشتی بود. کسی از بچه‌ها پیدا نمی‌شود که این شهید را دوست نداشته باشد.

*حال و هوای او در روزهای آخر عمر زمینی‌اش چگونه بود؟

یکی از بزرگواران و دوستان به نام «ابوعباس» تعریف می‌کردند: زمانی که فاتح (شهید بخشی) پیش حاجی ابو حامد (شهید توسلی) آمده بودند، می‌گفت که حاجی تغییر کرده و هنوز تکلیف من را مشخص نکرده است. ابو عباس خندیده و به او گفته بود: این دفعه احتمالاً می‌خواهد مسئولیت بهتری بر عهده‌ات بگذارد و تو را جای درست و حسابی بفرستد. زمانی که دیدم این دو بزرگوار با هم پر کشیدند، تازه فهمیدیم که ماجرا از چه قرار بوده. این دو عزیز همیشه در بیش‌تر اوقات با هم‌دیگر بودند.

*نحوه شهادت شهید توسلی و شهید بخشی چگونه بود؟

وقتی که یک منطقه را پاکسازی و خود را تثبیت کرده بودند، بر اثر پاتک دشمن و شلیک موشک و خمپارهای فراوان از سوی آنان یکی از این موشک‌ها به مکان استقرار آن‌ها برخورد می‌کند و در آن‌جا با هم دیگر به شهادت می‌رسند. بقیه شهدا هم در امکان مختلفی به شهادت رسیدند.

در اوج جدیت، شوخ طبع بود

*شهید توسلی سابقه مجروحیت هم داشت؟

ابوحامد بارهای زیادی از ناحیه دست و پا و پهلو دچار مجروحیت شده بود. از تیر «قناصه» گرفته تا خمپاره و موشک و تیرهای معمولی و در بدنش ترکش‌های گوناگونی وجود داشت. قبل از شهادت پای چپ او به شدت مجروح شده بود و در هنگام راه رفتن می‌لنگید، چون در بسیاری از جنگ‌ها و جبهه‌ها خودش شرکت داشت.

*ارتباط رزمندگان تیپ فاطمیون با خانواده‌شان چگونه است؟

بچه‌های ما واقعاً عجیب هستند و خانوادهایی دارند که خیلی راحت با موضوع جنگ و جهاد کنار آمده‌اند،. مثلا در مورد شهید حیدری، زمانی که به همسر ایشان خبر شهادت وی را دادیم، ایشان با آرامش و خونسردی کامل گفتند: خب خودش برای شهادت رفته بود... و ما همه از جوابی که گرفتیم، جا خورده بودیم. حتی اخمی در چهره‌ همسرش ظاهر نشد و در تمامی مراسم پا به پای ما آمد، بدون این‌که حتی اندکی اندوه در چهره‌اش ظاهر شود و واقعاً ما از این صبر و ابهت متعجب و متحیر شده بودیم. یقیناً این‌گونه آدم‌ها و افرادی می‌توانند شهدا را در کانون گرم خانواده خود پرورش بدهند.

*از شهید توسلی خاطره‌ای دارید؟

یکی از دوستان تعریف می کرد: در یکی از عملیات‌ها که بچه‌ها شدیداً درگیر بوده و شب تا صبح را هم نخوابیده بودند، تمام بدنم زخمی شده و خون سر تا سر بدنم را فرا گرفته بود و با وجود شهیدانی که در اطرافمان افتاده بودند، حال و هوای خیلی مأیوس کننده‌ای ایجاد شده بود و خودم و بچه‌ها روحیه‌مان را از دست داده بودیم؛ شهید توسلی صبح آمده بود تا به ما سرکشی کند و ما را در آن وضعیت دید و گفت: این چه وضعی است درست کرده‌اید؟ خودتان را جمع و جور کنید!... شهید توسلی به طرز خیلی عجیبی سکون قلب داشت و در آن وضعیت به اعصاب خود مسلط بود و واقعا اخلاق منحصر به فرد و عجیبی داشت.

در منطقه‌ای قرار داشتیم که بسیار سرد بود و وسایل گرمایشی هم نداشتیم، تا این ‌که کمک‌ و آذوقه‌‌ها به ما رسید. چند عدد بخاری هم برایمان آورده بودند. شهید توسلی این بخاری‌‌ها را به اتاق‌هایی که بچه‌ها در آن بودند تحویل می‌داد و آخرین بخاری را برای اتاق خود برده بود. به هیچ عنوان از چیزی استفاده نمی‌کرد که بقیه بچه‌ها نتوانند از آن استفاده کنند و حق استفاده از آن را نداشته باشند، اگر بقیه بچه‌ها از امکاناتی برخوردار بودند او هم استفاده می‌کرد.

در اوج جدیت، شوخ طبع بود

*از شهید توسلی وصیت‌نامه‌ای هم باقی مانده است؟

چیزی به نام وصیت‌نامه نداشت، ولی همیشه سفارش‌هایی می‌کرد؛ یکی از توصیه‌هایش به ما این بود که همواره نماز شب بخوانید و خیلی اصرار به این عمل داشت و به بچه‌ها گیر می‌داد که حتماً نماز شبشان را بخوانند؛ با وجود این‌که خودشان همیشه این عمل را انجام می‌دادند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس