به گزارش مشرق، یورگن تودنهافر، کهنه سیاستمدار آلمانی و فعال رسانهای، به همراه پسرش، تنها خبرنگار غربی است که اجازه پیدا کرده تا زندگی 10روزه خود را در میان خطرناکترین گروه تروریستی امروز دنیا، یعنی گروه داعش، سپری کند و این در حالی است که او خوب میدانست خبرنگاران خارجی، خبر ذبح و کشته شدنشان را به عنوان آخرین خبر از این قلمرو مخابره کردهاند.
امروز افکار عمومی غرب آماده شنیدن خاطرات، دریافت ها و گزارش های او از این منطقه است. هرچند مواضع نسبتا معتدل او به مذاق خیلی از سیاستمداران غربی خوش نیامده است، اما او معتقد است که برای کشف حقیقت نمی توان خطر حضور در مناطق پرآسیب را به جان نخرید و برای نوشتن کتابی مستند از این گروه، برخود لازم دیده است که در این مناطق حضور یابد.
مذاکرات چندماهه برای امکان حضور در قلمرو «دولت اسلامی» (IS) با مسئولان داعش و گرفتن اجازه نامهای از ابوبکر البغدادی توانست تا حدی حاشیهی امن برای حضور او در این نواحی ایجاد کند. هرچند فشار ناشی از اضطراب سفر به آستانه مرگ و مزاحمتهای متعدد در تهیه مستندات، چندین مرتبه او را از ادامه سفر منصرف کرده است، ولی رسیدن به هدف "زندگی از نزدیک با دشمن برای فهم بهتر او"، نهایتا قوت بخش او و فرزندش برای دنبال کردن مسیر طی شده شان بود.
در متن زیر، هفت برداشت راهبردی او از این سفر که وی آن ها را در سایت شخصی خود منتشر کرده، آمده است. هر چند به نظر میرسد این برداشت در دل خود نوعی بزرگنمایی از خطر داعش، شاید خیلی بیشتر از آنچه که در واقعیت هست را نهفته دارد، اما در دل همین تحلیلها نیز نکات قابل توجهی برای متخصصان این عرصه و سیاستگذاران میتوان استخراج کرد.
آنچه در ادامه میخوانید ترجمه کامل یادداشت این خبرنگار آلمانی است که برای اولین بار توسط رجانیوز منتشر میشود:
1- غرب به شدت تهدید ناشی از داعش را دست کم گرفته است و مبارزان داعشی بسیار هوشنمندتر و خطرناکتر از آن چیزی هستند که سیاستمداران غربی تصور میکنند. شور و شوق عجیبی که در میان آن ها نسبت به پیروزی حتمی وجود دارد، در هیچ یک از نواحی جنگی که تا به حال تجربه کردهام وجود نداشته است. از همه بدتر اینکه آنها متقاعد شدهاند عقیده تمامیتخواهشان همراه با نمایش خشونت آمیزی که از خود نشان میدهند میتواند حتی کوهها را نیز تکان دهد. در موصل، کمتر از 400 داعشی، بیش از 25 هزار سرباز و شبه نظامی عراقی را که مجهز به تجهیزات مدرن بودند، شکست دادند. در طی چند ماه، جنگجویان داعش قلمرویی گسترده تر از بریتانیا و موفقیتهایی به مراتب بیشتر از القاعده به دست آوردهاند.
تلفات گاه به گاهی و تغییراتی که در قلمرو آنها به وجود میآید، آن ها را نگران نکرده و آن را در جنگهای چریکی طبیعی میدانند. این نگاه نیروهای داعش و تلفات آنها، برخلاف آن چیزی است که رسانه ها در موردشان بیان می کنند.
2- روزانه مبارزان جدید زیادی برای پیوستن به داعش هجوم می آورند. من دو روز را در یک اردوگاه پذیرش داعش در نزدیکی مرزهای ترکیه گذراندم. در طی این دو روز بیش از 50 رزمنده از سراسر جهان به این اردوگاه وارد شدند. برخلاف تصور رایج، آنها جوانان شکست خوردهای در کشورهای خودشان نبودند، بلکه بسیاری از جوانان موفق و مشتاق از کشورهایی مانند آمریکا، انگلستان، سوئد، روسیه، فرانسه و آلمان به این کمپ وارد شدند. یکی از آنها اخیرا امتحان ایالتی را در حقوق پشت سر گذاشته و به عنوان یک وکیل پذیرفته شده بود. با این حال او ترجیح داده بود که یک مبارز در دولت اسلامی(IS) باشد.
3- تا آن جایی که من از این سفر ده روزه برداشت کردم، دولت اسلامی هم مثل دیگر دولتهای تمامیت خواه منطقه عمل میکند؛ این امر به خصوص در مورد امنیت داخلی و رفاه اجتماعی مشهود است. این نوع از تأمین امنیت و رفاه، برخلاف تصور ما از راه اندازی نهادهایی در زمینه های مذکور میباشد ولی توانسته است جایگاه خود را در این مناطق به ثبات برساند. بخش قابل توجهی از جمعیت سنی که در قلمرو دولت اسلامی زندگی می کنند، دولت اسلامی را بدون مقاومت خاصی پذیرفتند و آن را به تبعیض و ظلم و ستمی که در دولت مالکی متحمل شدند ترجیح می دهند. به هرحال بعد از اینکه شیعیان و مسیحیان و ایزدی ها از شهر موصل مهاجرت کردند و خیلی ها هم اعدام شدند، آن ها تنها گروه مذهبی ساکن در موصل محسوب می شوند.
4- داعش فقط به دنبال تصرف خاورمیانه و در ادامه، باقی جهان نیست، بلکه در پی بزرگترین پاکسازی مذهبی در تاریخ بشر است. البته استثنای این پاکسازی، اهل کتاب هستند که شامل معتقدین به قرائت داعشی از اسلام، یهودیت و مسیحیت می باشد. داعش به دنبال کشتن کافران و مرتدان و برده گرفتن زنان و کودکانشان هست. این یعنی همه شیعیان، زیدی ها، هندوها، بی خدایان و چندخدایی ها باید کشته شوند و صدها میلیون نفر از مردم در دوره پاکسازی مذهبی از بین خواهند رفت.
علاوه بر این، تمام مسلمانان میانه رو که دموکراسی را تأیید می کنند نیز کشته می شوند، چراکه از نگاه دولت اسلامی، آن ها قوانین انسانی را بالاتر از قوانین خداوند قرار داده اند.
تنها شانس کافران برای فرار از مرگ نیز توبه و مشرف شدن به اسلام واقعی و ناب است که البته فقط توسط داعش ارائه می شود. آن ها باید قبل از فتح کشورهایشان توسط داعش توبه کنند.
داعش، یهودیان و مسیحیان را تحمل می کند. هرچند باید مالیات حفاظتی از خودشون در قلمرو داعش(جزیه) که چندصد دلار در سال هست را بپردازند. مسلمانان نیز باید زکات یا مالیات اسلامی را بپردازند که ممکن است برای مسلمانان غنی بیشتر و برای فقرای از مسلمانان کمتر باشد.
5- به نظر من داعش یک جنبش 1 درصدی با اثری سونامی وار است. جنبشی که قرائتی از اسلام، مخالف با نظر جهان اسلام 99 درصدی که جمعیتی در حدود 1.6 میلیارد نفر هستند ارائه میکند. به عنوان مسیحی که چند مرتبه قرآن را خواندهام، نمیتوانم با کسی که دکترین داعش را مطابق با اسلام قرار میدهد همراه شوم. در واقع از نظر من و با رجوع به قرآن، اسلام دین شفقت است. 113 سوره از 114 سوره قرآن با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم و دو صفت رحمتگر و مهربانی شروع می شود. من داعش را مهربان درنیافتم.
6- داعش را نمی توان با بمب و موشک شکست داد. شهر موصل سه میلیون نفری با 5000 نفر رزمنده داعشی اداره می شود. هرکس که بخواهد با بمب آن ها را از بین ببرد باید موصل را با خاک یکسان کند و این یعنی کشتن هزاران شهروند موصلی. بمباران خاورمیانه همیشه وجود داشته و هنوز هم هست و تنها تروریسم را پرورش داده است. اگر داعش را به عنوان مثال در نظر بگیریم، این گروه نتیجه مستقیم جنگ غیرقانونی جرج بوش بوده است.
سنی های میانه رو تنها کسانی هستند که می توانند داعش را متوقف کنند و نه غربی ها! این دقیقا همان کاری است که در سال 2007 در قبال دولت اسلامی عراق (ISI) به عنوان سلف داعش انجام شد.
سنی میانه رو عراق می تواند جلوی داعش را بگیرد اگر به آن ها اجازه داده شود که خود را در جامعه عراق بازبیابند و همگرا شوند؛ چراکه شیعیان عراقی پس از تهاجم 2003 آن ها را کنار گذاشته بودند. البته این مهم در کوتاه مدت محتمل نیست که محقق شود ولی تنها راه برای توفف داعش به حساب می آید.
در مورد سوریه هم همین راه حل باید اعمال شود. هرچند غرب باید دیدگاه کاملا غیرواقعی خودش را در قبال سوریه تغییر دهد. غربی ها واقعا در مسیر اشتباهی در قبال سوریه قرار گرفته اند.
7- گمانه زنیهای فراوانی در مورد تهدیدات تروریستی ناشی از بازگشت مبارزان داعشی وجود دارد. من نمیتوانم این تهدید را رد کنم. اما دز طی دوره دولت اسلامی، آن نیروی بازگشتی که به عنوان بازنده و شکست خورده از قلمرو دولت اسلامی به کشورش برمیگردد، نمیتواند یک خطر عمده برای کشورهای مبدأ به حساب بیاید. اگرچه بروکسل از حمله یک بازگشته از دولت اسلامی آسیب خورد، اما هواداران داعشی که هنوز کشورهای مبدأ را برای پیوستن به داعش ترک نکردند، خطر بزرگتری هستند.
آلمان و بقیه کشورها نباید نسبت به تهدید تروریستی بیاهمیت باشند و نه در مورد آن اغراق کنند. به عنوان مثال در آلمان، تا کنون هیچ آلمانی توسط یک اسلامگرا کشته نشده است، در حالی که بسیاری از مسلمانان توسط تندروهای جناح راستی در آلمان کشته شده اند. جنبش های تندرویی مثل PEGIDA واقعیت ها را وارونه نشان می دهند. آن ها در انجام این کار ناخواسته بازی را به دست داعشی ها می سپارند.
من قویا معتقدم که داعش در حال حاضر بزرگترین تهدید جهانی پس از جنگ سرد محسوب میشود و ما در حال حاضر باید هزینه عمل احمقانه جرج بوش را در اشغال عراق بپردازیم.
امروز افکار عمومی غرب آماده شنیدن خاطرات، دریافت ها و گزارش های او از این منطقه است. هرچند مواضع نسبتا معتدل او به مذاق خیلی از سیاستمداران غربی خوش نیامده است، اما او معتقد است که برای کشف حقیقت نمی توان خطر حضور در مناطق پرآسیب را به جان نخرید و برای نوشتن کتابی مستند از این گروه، برخود لازم دیده است که در این مناطق حضور یابد.
مذاکرات چندماهه برای امکان حضور در قلمرو «دولت اسلامی» (IS) با مسئولان داعش و گرفتن اجازه نامهای از ابوبکر البغدادی توانست تا حدی حاشیهی امن برای حضور او در این نواحی ایجاد کند. هرچند فشار ناشی از اضطراب سفر به آستانه مرگ و مزاحمتهای متعدد در تهیه مستندات، چندین مرتبه او را از ادامه سفر منصرف کرده است، ولی رسیدن به هدف "زندگی از نزدیک با دشمن برای فهم بهتر او"، نهایتا قوت بخش او و فرزندش برای دنبال کردن مسیر طی شده شان بود.
در متن زیر، هفت برداشت راهبردی او از این سفر که وی آن ها را در سایت شخصی خود منتشر کرده، آمده است. هر چند به نظر میرسد این برداشت در دل خود نوعی بزرگنمایی از خطر داعش، شاید خیلی بیشتر از آنچه که در واقعیت هست را نهفته دارد، اما در دل همین تحلیلها نیز نکات قابل توجهی برای متخصصان این عرصه و سیاستگذاران میتوان استخراج کرد.
آنچه در ادامه میخوانید ترجمه کامل یادداشت این خبرنگار آلمانی است که برای اولین بار توسط رجانیوز منتشر میشود:
1- غرب به شدت تهدید ناشی از داعش را دست کم گرفته است و مبارزان داعشی بسیار هوشنمندتر و خطرناکتر از آن چیزی هستند که سیاستمداران غربی تصور میکنند. شور و شوق عجیبی که در میان آن ها نسبت به پیروزی حتمی وجود دارد، در هیچ یک از نواحی جنگی که تا به حال تجربه کردهام وجود نداشته است. از همه بدتر اینکه آنها متقاعد شدهاند عقیده تمامیتخواهشان همراه با نمایش خشونت آمیزی که از خود نشان میدهند میتواند حتی کوهها را نیز تکان دهد. در موصل، کمتر از 400 داعشی، بیش از 25 هزار سرباز و شبه نظامی عراقی را که مجهز به تجهیزات مدرن بودند، شکست دادند. در طی چند ماه، جنگجویان داعش قلمرویی گسترده تر از بریتانیا و موفقیتهایی به مراتب بیشتر از القاعده به دست آوردهاند.
تلفات گاه به گاهی و تغییراتی که در قلمرو آنها به وجود میآید، آن ها را نگران نکرده و آن را در جنگهای چریکی طبیعی میدانند. این نگاه نیروهای داعش و تلفات آنها، برخلاف آن چیزی است که رسانه ها در موردشان بیان می کنند.
2- روزانه مبارزان جدید زیادی برای پیوستن به داعش هجوم می آورند. من دو روز را در یک اردوگاه پذیرش داعش در نزدیکی مرزهای ترکیه گذراندم. در طی این دو روز بیش از 50 رزمنده از سراسر جهان به این اردوگاه وارد شدند. برخلاف تصور رایج، آنها جوانان شکست خوردهای در کشورهای خودشان نبودند، بلکه بسیاری از جوانان موفق و مشتاق از کشورهایی مانند آمریکا، انگلستان، سوئد، روسیه، فرانسه و آلمان به این کمپ وارد شدند. یکی از آنها اخیرا امتحان ایالتی را در حقوق پشت سر گذاشته و به عنوان یک وکیل پذیرفته شده بود. با این حال او ترجیح داده بود که یک مبارز در دولت اسلامی(IS) باشد.
3- تا آن جایی که من از این سفر ده روزه برداشت کردم، دولت اسلامی هم مثل دیگر دولتهای تمامیت خواه منطقه عمل میکند؛ این امر به خصوص در مورد امنیت داخلی و رفاه اجتماعی مشهود است. این نوع از تأمین امنیت و رفاه، برخلاف تصور ما از راه اندازی نهادهایی در زمینه های مذکور میباشد ولی توانسته است جایگاه خود را در این مناطق به ثبات برساند. بخش قابل توجهی از جمعیت سنی که در قلمرو دولت اسلامی زندگی می کنند، دولت اسلامی را بدون مقاومت خاصی پذیرفتند و آن را به تبعیض و ظلم و ستمی که در دولت مالکی متحمل شدند ترجیح می دهند. به هرحال بعد از اینکه شیعیان و مسیحیان و ایزدی ها از شهر موصل مهاجرت کردند و خیلی ها هم اعدام شدند، آن ها تنها گروه مذهبی ساکن در موصل محسوب می شوند.
4- داعش فقط به دنبال تصرف خاورمیانه و در ادامه، باقی جهان نیست، بلکه در پی بزرگترین پاکسازی مذهبی در تاریخ بشر است. البته استثنای این پاکسازی، اهل کتاب هستند که شامل معتقدین به قرائت داعشی از اسلام، یهودیت و مسیحیت می باشد. داعش به دنبال کشتن کافران و مرتدان و برده گرفتن زنان و کودکانشان هست. این یعنی همه شیعیان، زیدی ها، هندوها، بی خدایان و چندخدایی ها باید کشته شوند و صدها میلیون نفر از مردم در دوره پاکسازی مذهبی از بین خواهند رفت.
علاوه بر این، تمام مسلمانان میانه رو که دموکراسی را تأیید می کنند نیز کشته می شوند، چراکه از نگاه دولت اسلامی، آن ها قوانین انسانی را بالاتر از قوانین خداوند قرار داده اند.
تنها شانس کافران برای فرار از مرگ نیز توبه و مشرف شدن به اسلام واقعی و ناب است که البته فقط توسط داعش ارائه می شود. آن ها باید قبل از فتح کشورهایشان توسط داعش توبه کنند.
داعش، یهودیان و مسیحیان را تحمل می کند. هرچند باید مالیات حفاظتی از خودشون در قلمرو داعش(جزیه) که چندصد دلار در سال هست را بپردازند. مسلمانان نیز باید زکات یا مالیات اسلامی را بپردازند که ممکن است برای مسلمانان غنی بیشتر و برای فقرای از مسلمانان کمتر باشد.
5- به نظر من داعش یک جنبش 1 درصدی با اثری سونامی وار است. جنبشی که قرائتی از اسلام، مخالف با نظر جهان اسلام 99 درصدی که جمعیتی در حدود 1.6 میلیارد نفر هستند ارائه میکند. به عنوان مسیحی که چند مرتبه قرآن را خواندهام، نمیتوانم با کسی که دکترین داعش را مطابق با اسلام قرار میدهد همراه شوم. در واقع از نظر من و با رجوع به قرآن، اسلام دین شفقت است. 113 سوره از 114 سوره قرآن با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم و دو صفت رحمتگر و مهربانی شروع می شود. من داعش را مهربان درنیافتم.
6- داعش را نمی توان با بمب و موشک شکست داد. شهر موصل سه میلیون نفری با 5000 نفر رزمنده داعشی اداره می شود. هرکس که بخواهد با بمب آن ها را از بین ببرد باید موصل را با خاک یکسان کند و این یعنی کشتن هزاران شهروند موصلی. بمباران خاورمیانه همیشه وجود داشته و هنوز هم هست و تنها تروریسم را پرورش داده است. اگر داعش را به عنوان مثال در نظر بگیریم، این گروه نتیجه مستقیم جنگ غیرقانونی جرج بوش بوده است.
سنی های میانه رو تنها کسانی هستند که می توانند داعش را متوقف کنند و نه غربی ها! این دقیقا همان کاری است که در سال 2007 در قبال دولت اسلامی عراق (ISI) به عنوان سلف داعش انجام شد.
سنی میانه رو عراق می تواند جلوی داعش را بگیرد اگر به آن ها اجازه داده شود که خود را در جامعه عراق بازبیابند و همگرا شوند؛ چراکه شیعیان عراقی پس از تهاجم 2003 آن ها را کنار گذاشته بودند. البته این مهم در کوتاه مدت محتمل نیست که محقق شود ولی تنها راه برای توفف داعش به حساب می آید.
در مورد سوریه هم همین راه حل باید اعمال شود. هرچند غرب باید دیدگاه کاملا غیرواقعی خودش را در قبال سوریه تغییر دهد. غربی ها واقعا در مسیر اشتباهی در قبال سوریه قرار گرفته اند.
7- گمانه زنیهای فراوانی در مورد تهدیدات تروریستی ناشی از بازگشت مبارزان داعشی وجود دارد. من نمیتوانم این تهدید را رد کنم. اما دز طی دوره دولت اسلامی، آن نیروی بازگشتی که به عنوان بازنده و شکست خورده از قلمرو دولت اسلامی به کشورش برمیگردد، نمیتواند یک خطر عمده برای کشورهای مبدأ به حساب بیاید. اگرچه بروکسل از حمله یک بازگشته از دولت اسلامی آسیب خورد، اما هواداران داعشی که هنوز کشورهای مبدأ را برای پیوستن به داعش ترک نکردند، خطر بزرگتری هستند.
آلمان و بقیه کشورها نباید نسبت به تهدید تروریستی بیاهمیت باشند و نه در مورد آن اغراق کنند. به عنوان مثال در آلمان، تا کنون هیچ آلمانی توسط یک اسلامگرا کشته نشده است، در حالی که بسیاری از مسلمانان توسط تندروهای جناح راستی در آلمان کشته شده اند. جنبش های تندرویی مثل PEGIDA واقعیت ها را وارونه نشان می دهند. آن ها در انجام این کار ناخواسته بازی را به دست داعشی ها می سپارند.
من قویا معتقدم که داعش در حال حاضر بزرگترین تهدید جهانی پس از جنگ سرد محسوب میشود و ما در حال حاضر باید هزینه عمل احمقانه جرج بوش را در اشغال عراق بپردازیم.
{$sepehr_album_21657}