به گزارش مشرق به نقل از شبستان؛ مرگ همواره از امور مرموز و پیچیده ای است که انسان در شناخت آن
عاجز بوده و با دنیای آن بیگانه؛ برای هر فردی پرسش از چگونگی وقوع این
پدیده و اتفاقات در خلال آن، علامت سوال بزرگی است که هر ذهن کنجکاوی را به
دنبال خود می کشاند؛ در خصوص برخی مسائل مرگ با حجت الاسلام محمدباقر
خراسانی، مدیر اجرایی مجمع عالی حکمت اسلامی گفتگویی انجام داده ایم؛
گفتگوی ما را با این استاد دانشگاه و محقق حوزوی می خوانید:
گاه در مراسم تشییع و به خاکسپاری افراد، دیده می شود که روند این جریان با کُندی مواجه می شود و متوفا دیر به خاک سپرده می شود. این موضوع با عباراتی همچون "او هنوز چشمش به دنیاست" یا "فلانی هنوز به دنیا وابستگی دارد و از دنیا نبُریده است" همراه است؛ به عبارت دیگر بارها شنیده شده وقتی مراسم خاکسپاری متوفایی با کُندی مواجه می شود، تلقی مردم آن است که این فرد از دنیا رفته هنوز از دنیا دل نکنده و به آن وابسته است. آیا چنین برداشت و تلقی موافق با منابع دینی و روایی است یا مساله ای آمیخته به خرافه است و ساخته وهم بشر؟
در خصوص مرگ و فردی که از دنیا رفته، معمولا به دلیل آن که اتفاقی ماوراء الطبیعه و خارج از درک بشر روی داده، ماجراهای ساخته و پرداخته خیال و قوه وهم انسان نیز در آن دخیل می شود. اما مطابق با مستندات دینی اصیل، چنین مسائلی که به نمونه ای از آن در سوال شما اشاره شد، حقیقت ندارد. شاهد عینی این پدیده نیز آن است که بسیاری از بزرگان دین ما بنا به دلایل مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ...، خاکسپاری آنها فاصله ای به مدت چند روز از زمان وفاتشان داشت و می توان در این زمینه به مراسم خاکسپاری امام (ره) اشاره کرد که از زمان رحلت ایشان فاصله ای چند روزه داشت. بنابراین وقتی فردی از دنیا می رود، دیگر روح تعلق خاطری به جسم ندارد و وضعیت مجردی پیدا می کند لذا این که میت دیر دفن شود یا مراسم خاکسپاری او با کُندی مواجه شود، دلیلی بر وابستگی او به دنیا نبوده و این قبیل مسائل، خرافه ای بیش نیست که از جهل نشات می گیرد. به طور کلی در دین به برگزاری با سرعت مراسم تجهیز و تدفین و عدم به تعویق انداختن آن سفارش شده است.
چنین سفارشی برای چیست؟
شاید به دلیل اینکه نگاه داشتن جسد، سبب از هم پاشیده شدن و از بین رفتن بافت آن می شود چرا که روح از بدن جدا شده و دیگر خون در جسم جریان ندارد و این امر به متلاشی شدن بدن و انتشار بوی نامطلوب از آن خواهد شد که این مساله ممکن است آن عزت و حیثیتی که فرد متوفی داشت را زائل کند و خدا به این امر راضی نیست.
اینکه گفته می شود هنگام شستشوی بدن میت، تکان هایی که از سوی غسّال به جسم او وارد می شود، موجب عذاب و ناراحتی متوفی شده یا اینکه آبی که برای غسل دادن او به کار می رود، گویی آتشی است که بر جسد وارد می شود، تا چه اندازه صحت دارد؟
هرگز این مسائل صحت ندارد و همان طور که بیان شد، زمانی که روح از بدن خارج می شود، دیگر تعلق خاطری به آن ندارد و جسم عذابی نمی بیند. اما اینکه گفته می شود مُرده را آرام بشویید، به دلیل حفظ حرمت آن فرد است و برای آنکه احترامش حفظ شود نه اینکه درد و عذابی بر میت وارد شود. همین طور اینکه گفته می شود آب مانند آتشی بر جسد ریخته می شود، صحت ندارد.
جسمی که مثلا در دریا غرق شده یا با سقوط هواپیما از هم متلاشی شده یا چند روز پس از وفات به خاک سپرده می شود، شب اول قبر آن چه زمان و چگونه است؟
ببینید قبر را اگر فراتر از قطعه زمین چهار گوشه ای بدانیم که جسم در آن قرار می گیرد، این مساله روشن می شود. در حقیقت شب اول قبر و فشار آن، همان زمان مفارغت روح از بدن است؛ یعنی در هر جایی که جسم قرار می گیرد، به دلیل جدا شدن روح از بدن، یک فشاری به آن عارض می شود که برای افراد مختلف به نسبت رفتار و عملکرد، شدت و ضعف دارد.
چرا این فشار وجود دارد؟ به چه دلیل انسان ها باید این مراتب فشار را تحمل کرده و به دنیایی دیگر پا بگذارند؟ آیا این مساله با رحمانیت خدا سازگار است؟
این سوال را این طور می توان شبیه سازی کرد که در جامعه زندان وجود دارد اما آیا همه افراد به زندان می روند؟ یعنی مقررات برای همه وجود دارد اما هر کس بسته به اندازه سرپیچی کردن از قانون مجازات می شود. فشار قبر نیز امری طبیعی است که وجود دارد چرا که حرکتی وضعی در انتقال روح از این دنیا به دنیای دیگر در حال صورت گرفتن است و چیز عجیبی نیست و همان طور که تولد نوزاد با فشار همراه است، این مساله نیز همان گونه است اما بسته به میزان عملکرد افراد شدت و ضعف دارد.
چه عواملی فشار قبر را شدت می دهد؟
حق الناس، بداخلاقی و آزار پدر و مادر و عدم احترام به آنها مهم ترین مسائلی است که فشار قبر را افزایش می دهد. اما مهم ترین مساله ای که متاسفانه ما کمتر به آن توجه می کنیم، و به جای آن به خرافات بها می دهیم، بحث صدقه برای میت است. در متون دینی وارد شده شب اول قبر، صدقه دادن یکی از بهترین مواردی است که می تواند به میت کمک کند تا سختی ها و سکرات بر او آسان شود. یا اینکه ما بر خلاف آموزه های دین، پس از خاکسپاری به سرعت از مزار میت پراکنده می شویم در صورتی که توصیه شده پس از دفن، پاره ای از زمان بر سر قبر متوفی نشسته، انگشت در خاک او فرو برده و قرآن و دعا و تلقین دوباره بخوانیم نه اینکه آنچنان که امروز شایع شده، صندلی کنار قبر بگذاریم و پس از خاکسپاری هر که به سوی خود رود. این اقدامات برای میت و بازماندگان او قطعا آرامش به همراه می آورد و باید این سنت ها را احیا کنیم. یا اینکه سفارش شده، هنگام تدفین، میت را به سرعت در میان قبر نگذاشته و ابتدا چند بار تا نزدیکی قبر او را به زمین گذاشته و سپس برداشته تا بتواند با خاک انس بگیرد. اما اغلب ما به جای این کارها به خرافاتی می پردازیم که پایه ای ندارد.
گاه در مراسم تشییع و به خاکسپاری افراد، دیده می شود که روند این جریان با کُندی مواجه می شود و متوفا دیر به خاک سپرده می شود. این موضوع با عباراتی همچون "او هنوز چشمش به دنیاست" یا "فلانی هنوز به دنیا وابستگی دارد و از دنیا نبُریده است" همراه است؛ به عبارت دیگر بارها شنیده شده وقتی مراسم خاکسپاری متوفایی با کُندی مواجه می شود، تلقی مردم آن است که این فرد از دنیا رفته هنوز از دنیا دل نکنده و به آن وابسته است. آیا چنین برداشت و تلقی موافق با منابع دینی و روایی است یا مساله ای آمیخته به خرافه است و ساخته وهم بشر؟
در خصوص مرگ و فردی که از دنیا رفته، معمولا به دلیل آن که اتفاقی ماوراء الطبیعه و خارج از درک بشر روی داده، ماجراهای ساخته و پرداخته خیال و قوه وهم انسان نیز در آن دخیل می شود. اما مطابق با مستندات دینی اصیل، چنین مسائلی که به نمونه ای از آن در سوال شما اشاره شد، حقیقت ندارد. شاهد عینی این پدیده نیز آن است که بسیاری از بزرگان دین ما بنا به دلایل مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ...، خاکسپاری آنها فاصله ای به مدت چند روز از زمان وفاتشان داشت و می توان در این زمینه به مراسم خاکسپاری امام (ره) اشاره کرد که از زمان رحلت ایشان فاصله ای چند روزه داشت. بنابراین وقتی فردی از دنیا می رود، دیگر روح تعلق خاطری به جسم ندارد و وضعیت مجردی پیدا می کند لذا این که میت دیر دفن شود یا مراسم خاکسپاری او با کُندی مواجه شود، دلیلی بر وابستگی او به دنیا نبوده و این قبیل مسائل، خرافه ای بیش نیست که از جهل نشات می گیرد. به طور کلی در دین به برگزاری با سرعت مراسم تجهیز و تدفین و عدم به تعویق انداختن آن سفارش شده است.
چنین سفارشی برای چیست؟
شاید به دلیل اینکه نگاه داشتن جسد، سبب از هم پاشیده شدن و از بین رفتن بافت آن می شود چرا که روح از بدن جدا شده و دیگر خون در جسم جریان ندارد و این امر به متلاشی شدن بدن و انتشار بوی نامطلوب از آن خواهد شد که این مساله ممکن است آن عزت و حیثیتی که فرد متوفی داشت را زائل کند و خدا به این امر راضی نیست.
اینکه گفته می شود هنگام شستشوی بدن میت، تکان هایی که از سوی غسّال به جسم او وارد می شود، موجب عذاب و ناراحتی متوفی شده یا اینکه آبی که برای غسل دادن او به کار می رود، گویی آتشی است که بر جسد وارد می شود، تا چه اندازه صحت دارد؟
هرگز این مسائل صحت ندارد و همان طور که بیان شد، زمانی که روح از بدن خارج می شود، دیگر تعلق خاطری به آن ندارد و جسم عذابی نمی بیند. اما اینکه گفته می شود مُرده را آرام بشویید، به دلیل حفظ حرمت آن فرد است و برای آنکه احترامش حفظ شود نه اینکه درد و عذابی بر میت وارد شود. همین طور اینکه گفته می شود آب مانند آتشی بر جسد ریخته می شود، صحت ندارد.
جسمی که مثلا در دریا غرق شده یا با سقوط هواپیما از هم متلاشی شده یا چند روز پس از وفات به خاک سپرده می شود، شب اول قبر آن چه زمان و چگونه است؟
ببینید قبر را اگر فراتر از قطعه زمین چهار گوشه ای بدانیم که جسم در آن قرار می گیرد، این مساله روشن می شود. در حقیقت شب اول قبر و فشار آن، همان زمان مفارغت روح از بدن است؛ یعنی در هر جایی که جسم قرار می گیرد، به دلیل جدا شدن روح از بدن، یک فشاری به آن عارض می شود که برای افراد مختلف به نسبت رفتار و عملکرد، شدت و ضعف دارد.
چرا این فشار وجود دارد؟ به چه دلیل انسان ها باید این مراتب فشار را تحمل کرده و به دنیایی دیگر پا بگذارند؟ آیا این مساله با رحمانیت خدا سازگار است؟
این سوال را این طور می توان شبیه سازی کرد که در جامعه زندان وجود دارد اما آیا همه افراد به زندان می روند؟ یعنی مقررات برای همه وجود دارد اما هر کس بسته به اندازه سرپیچی کردن از قانون مجازات می شود. فشار قبر نیز امری طبیعی است که وجود دارد چرا که حرکتی وضعی در انتقال روح از این دنیا به دنیای دیگر در حال صورت گرفتن است و چیز عجیبی نیست و همان طور که تولد نوزاد با فشار همراه است، این مساله نیز همان گونه است اما بسته به میزان عملکرد افراد شدت و ضعف دارد.
چه عواملی فشار قبر را شدت می دهد؟
حق الناس، بداخلاقی و آزار پدر و مادر و عدم احترام به آنها مهم ترین مسائلی است که فشار قبر را افزایش می دهد. اما مهم ترین مساله ای که متاسفانه ما کمتر به آن توجه می کنیم، و به جای آن به خرافات بها می دهیم، بحث صدقه برای میت است. در متون دینی وارد شده شب اول قبر، صدقه دادن یکی از بهترین مواردی است که می تواند به میت کمک کند تا سختی ها و سکرات بر او آسان شود. یا اینکه ما بر خلاف آموزه های دین، پس از خاکسپاری به سرعت از مزار میت پراکنده می شویم در صورتی که توصیه شده پس از دفن، پاره ای از زمان بر سر قبر متوفی نشسته، انگشت در خاک او فرو برده و قرآن و دعا و تلقین دوباره بخوانیم نه اینکه آنچنان که امروز شایع شده، صندلی کنار قبر بگذاریم و پس از خاکسپاری هر که به سوی خود رود. این اقدامات برای میت و بازماندگان او قطعا آرامش به همراه می آورد و باید این سنت ها را احیا کنیم. یا اینکه سفارش شده، هنگام تدفین، میت را به سرعت در میان قبر نگذاشته و ابتدا چند بار تا نزدیکی قبر او را به زمین گذاشته و سپس برداشته تا بتواند با خاک انس بگیرد. اما اغلب ما به جای این کارها به خرافاتی می پردازیم که پایه ای ندارد.